ستایش سلحشوری‌ا
ستایش سلحشوری‌ا
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

ریشه۲

ریشه ۲
ریشه ۲

شاید دیر اما در نهایت به این نتیجه می‌رسی که همیشه هم نباید جنگید. من برای نجنگیدن یک افسانه کوچک و نمادین دارم. در این افسانه، تو و اژدهایی بزرگ دو سر طنابی را گرفته‌اید و می‌کشید در حالی‌که بین‌تان دره‌ای عمیق است. تو تا می‌توانی طناب را می‌کشی، بارها و بارها تلاش می‌کنی؛ اما در مرز سقوط و ایستادن، از خودت می‌پرسی که چرا اصلاً طناب را رها نمی‌کنی؟ آن لحظه چیزهایی در ذهنت جابه‌جا می‌شود. تعریف‌ها، الگوها و قواعد رایج برای مقابله با هر چیز. به‌خصوص اگر پای جنگ‌های بیهوده در میان باشد و امیدهای واهی، سعی‌های هدر رفته و تلاش‌های یک‌طرفه و تو می‌دانی که جنگجوی خوب همیشه جنگجوی برنده نیست. بعضی نبردها همین اندازه نابرابرند و گاهی تنها راه اژدهاکشی، رها کردن اژدهاست در آن‌سوی مرز سقوط و فرو رفتن.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید