سارا حاجلی
سارا حاجلی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

حاشا که همچو آن جاندار مظلوم...

آدم حق‌گرا کیست؟ آیا کسی که یک روزی یک اصلی را می‌پذیرد و تا ابد گوشش را روی هر گزاره‌ی نقیضی بر آن اصل می‌بندد حق‌گراست؟ البته که نه! مظلوم مهجور حق‌گرا در این دنیایی که باطل هزار وسیله‌ی بوق و کرنا دارد، چنان سرگشته‌ی حیرانی‌ست میان گزاره‌ها تا بارقه‌ای از نور حق در یکی پیدا کند و به همان نیمچه حقانیتش تمسک جوید. پس مادامی که به حق‌گرایی پایبند است، صاحب گوشی آماده‌ی شنیدن و ذهنی آماده‌ی پذیرفتن است.

جبهه‌ای را در نظر بگیرید که عمده جمعیتش را همین افراد حق‌گرا تشکیل داده باشند. درون جبهه چه اتفاقی می‌افتد؟ یک نفر یک حرفی بزند، همه بلانسبت همچو آن جاندار مظلوم سر به پایین انداخته و دنباله‌اش را می‌گیرند و بی چون و چرا می‌روند؟ که خیر! البته که درون جبهه پر است از جنجال و مباحثه و دعوا! هرکس با محیط پیرامونی محدود و عقل ناقص خود مشغول بررسی گزاره‌هاست. یکی یک گزاره را از فیلتر حق‌گرایی خود عبور داده است و دیگری نداده. یکی هنوز به یک اصل ذهنی قائل است و دیگری رها کرده. یکی موافق یک اتفاق است و دیگری مخالف. و قص علی هذا...

خب! حالا این جبهه‌ای که از درون این‌همه تنش دارد و اختلاف و نزاع! چه وضعی در مواجهه با جبهه‌های بیرونی دارد؟ آیا اینگونه است که کوچک‌ترین تلنگری به این شبکه‌ی انسانی-فکری وارد شود، کارش تمام می‌شود؟ باز هم خیر!

یک اصلی در عالم وجود دارد که در بسیاری از پدیده‌ها خودش را به خوبی نمایانده است. اصل آن‌چیز که تو را نکشد، قوی‌ترت می‌کند! حالا تفسیرش در این مقال چه می‌شود؟

شبکه‌ی انسانی-فکری تصویر شده ویژگی‌اش حق‌گرایی اکثریت بود. اجازه دهید گزاره‌ای که در همین لحظه در شبکه جایی ندارد و پخت و پزش خارج از این جبهه انجام شده را تهاجم خارجی بنامیم. تهاجمات خارجی را در نظر بگیرید که بهره‌ای از حق و بهره ای از باطل داشته باشند؛ به شبکه عرضه می‌شوند، درون شبکه نفوذ پیدا می‌کند؛ یک نفر می‌پذیرد و یک نفر نمی‌پذیرد؛ چینش شبکه متناسب با موضع افراد نسبت به گزاره‌ی اخیر تغییر شکل پیدا می‌کند و درون شبکه میزان بحث و تنش بالا می‌رود. این تزلزل نسبی شبکه در یک مقطعی شدت دارد و بعد از آن به مرور رو به کاهش رفته و کم کم چینش شبکه به ثبات نسبی می‌رسد تا تهاجم خارجی بعدی و تزلزل و ثبات نسبی دوباره و... و آن اصل معروف اینجا خودش را اینگونه نشان می‌دهد که آن تهاجم خارجی که شبکه را از هم فرونریخت، مستحکم‌ترش می‌کند!

این‌بار برویم بنشینیم از منظر افراد داخل شبکه به ماجرا نگاه کنیم. هربار گزاره‌ای آمده، حق‌سنجی نسبت به آن انجام شده و موضعی هم -درست یا غلط- گرفته شده. این روند آنقدر تکرار شده که بگوییم تمرینی تجربی بوده برای هرچه حق‌گراتر شدن. انعطاف‌پذیری شبکه به ناچار اعضا را هم انعطاف‌پذیرتر کرده. ارزش سنجیدنی در شبکه هم که حق باشد، می‌توان گفت آدم‌ها در این جبهه هر روز حق‌گراتر شده‌اند! با این توضیح که در هم تنیدگی حق و باطل در تهاجمات خارجی هر روز باید پیچیده‌تر از دیروز باشد تا اصلا بتواند در شبکه تغییر چینشی ایجاد کند. پس سلاح عقلی افراد در سنجیدن حق و باطل یک گزاره به مرور زمان قوی‌تر شده است.

و همه‌ی ادعای نگارنده در همین توضیح خلاصه می‌شود که جبهه‌‌ی متشکل از اکثریت حق‌گرا، در مقاطع مختلف و هنگام مواجهه با تهاجمات خارجی ممکن است علی‌الظاهر متزلزل به نظر برسد و تغییر چینش‌ها برای خود افراد مأیوس کننده بنماید، اما حقیقت امر استحکام قوی‌تر شبکه است که متضمن ثبات بیشتر در مقابله با تهاجمات پیچیده‌تر می‌شود. در واقع جبهه‌ی مذکور شاید سر هر مسئله‌ای درون خودش به هزار مسئله بربخورد، اما در مقاطع حساس و بحرانی که پیچیدگی مسائل از حد بگذرد، این جبهه توانمندی و تمایز ویژه‌ی خودش را به رخ می‌کشد!


پی‌نوشت: تحلیلی برگرفته از رفتار شبکه انسانی و جبهه‌ی انقلابی دانشگاه شریف نسبت به برخی وقایع اخیر

شبکهجبههانقلابیانعطافحق‌گرایی
علاقه‌مند و مشغول به شناخت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید