بسم الله النور
تصور کنید یک قطعه طلا جلوی شما میگذارند و میپرسند به نظرت چقدرش خالص است و چقدرش ناخالص؟ شما مشاهده میکنید؛ به علوم مربوطه هم تخصص دارید و نتیجهی بررسیتان مثلا میشود ۹۰% طلا و بقیهاش ناخالصی.
بعد این طلا را برمیدارند میگذارند در یک کوره. اتفاقی که آنجا میافتد این است که آن جزء طلای خالص میرود زیر مذاب ته نشین میشود و آن ناخالصی میآید روی سطح مذاب قرار میگیرد.
حالا این قطعه طلایی که رفت داخل کوره و الان مذابش بیرون آمده را پیش روی شما میگذارند؛ میبینید عجب! ۶۰% ناخالصی بود ۴۰% طلا!
یعنی علم شما و مشاهده شما روی هم نتوانستند این نسبت درصدی صحیح را تشخیص بدهند و یک همچو پیشبینی دوری هم حتی داشتند!
در ادبیات عرب برای توصیف این وضعیت که زر یا فلزی را در کوره مذاب کنند، از لغت فَتَن استفاده میشود که واژهی مانوس #فتنه از همین ریشه است.
گاهی موقعیت ما نسبت به محیط درست مثل خطوط ابتدایی این متن میشود. فلزی که پیش رویمان است چنان خالص و ناخالصش به هم آمیختهاند که هیچ مشاهده و علمی نمیتواند درصد حقیقی آن ترکیب را برملا کند. باطل را چنان لباس جعل حق پوشاندهاند که آدمی یا ملول و درمانده در پی حق میگردد یا بر خودش آسان میگیرد و همان باطل را به جای حق میپذیرد! چنین فتنهای را هیچ چارهای نیست مگر فَتَن!
زیبایی استعمال قرآن از ادبیات عرب است که فتنه را بعضا به معنای امتحان و آزمایش به کار میبرد. این ظرافت به ذهن اینگونه متبادر میسازد که درست همان جایی که حق را پوشاندهاند یا باطل را به بدل حق آراستهاند، همان جایی که همهی دانستههایت زیر سوال رفته و یقینیاتت معلق شدهاند، همان جایی که کذب و شبهه و جنجال گوش و چشمت را پر کرده است، درست همان جا این فلز فتنه در حال گداختن در کورهی فَتَن است! در حال گداختن است و به زودی حق روشن تر از خورشید خواهد گشت! به زودی باطل رخ مینمایاند!
و تو!
تو هم در این کورهی فتنه، به سان آن فلز چنان گداخته شوی که ناخالصی هایت عیان شوند و لغلغه های زبانت بریزند و هرآنچه در نیت داشتی، آشکار گردد. فتنه که پیش آید، خورده شیشهها چشمک میزنند و ریزش ها حاصل میشوند؛ اما امان... امان از برخی ناخالصی ها که تقدیر است تا قیام قیامت پوشیده بمانند و غامض بنمایند تا آنزمان که پردههای این عالم درافتند و صحنه ی محشر مهیا شود...
{وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ}
سوره انفال، آیه ۲۵
«مى رساند كه "فتنه" عبارت از اين است كه بعضى از امت با بعضى ديگر اختلاف مى كنند در امرى كه تمامى امت حقيقت امر را مى فهمند كه كدام است، و ليكن يک دسته از قبول آن سرپيچى نموده، و آگاهانه به ظلم و منكر اقدام مى كنند، آن دسته ديگر هم كه حقيقت امر را قبول كرده اند آنان را نهى از منكر نمى كنند و در نتيجه آثار سوئش دامنگير همه امت مى شود.»
ترجمه تفسير الميزان، ج۹، ص: ۶۴