سارا حاجلی
سارا حاجلی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

صدای مخالفان همیشه بلندتر است؟!

یک اجتماع مدنی از انسان‌ها را در نظر بگیریم. اگر به سیستم‌های کومونیستی و مشتقات آن وابستگی و گرایشی نداشته باشند، یک نظام حاکمیتی برای خود خواهند ساخت. عده‌ای وظایف مدیریت و رهبری اجتماع (به مثابه یک تیم) را به عهده می‌گیرند و به تبع آن اختیاراتی جهت اعمال راهبردهای راهبرانه. طبعا بخشی از اجتماع باقی می‌ماند که در این دایره‌ی حاکمیت نمی‌گنجد و علی‌الاصول حجم بیشتری از جمعیت کل اجتماع را هم باید شامل بشود.

تاریخ با همه‌ی کم و کاستی‌هایش، با همه‌ی ناگفته‌ها و گفته‌های نادرستش یک نکته را آشکار بیان می‌کند؛ هر حاکمیتی در هر اجتماعی مخالفانی دارد!

در واقع حتی در صورتی که لایق‌ترین افراد و سلایق و برنامه‌ها هم در دایره‌ی حاکمیت قرار بگیرند، باز هم تنوع در شیوه‌ی تفکر انسان به قدری جدی هست که مخالفان حاکمیت همواره وجود داشته باشند همراه با حرف‌های قابل تاملی برای گفتن!

به همین قاعده حاکمیت هم در قبال هر راهبردی باید حرفی برای گفتن داشته باشد. اما تفاوتی که جنس حرف‌های حاکمیت با مخالفان آن دارد در این است که یک طرف اختیارات بیشتری برای عملیاتی کردن حرف‌هایش دارد که طبق بند اول این طرف حاکمیت است. به بیانی دیگر حرف‌های حاکمیت از جنس اقناع و اثبات است چرا که بدنه‌ی اجتماع را باید با فلسفه و عقبه‌ی فکری و استدلالی راهبردهایی که وضع شده‌اند یا حتی خواهند شد، همراه کند. حال‌آنکه حرف مخالفان از جنس انتقاد و نفی است چرا که بدنه‌ی اجتماع را باید به اشکالات علی و وجودی راهبردهای حاکمیت آگاه کرد.

با در نظر گرفتن این فرضیات یعنی اجتماعی که بتوان آن را به این صورت تصویر کرد، نیاز به سوپ‌آپ‌های تخلیه‌ی فشار دارد. به عبارتی باید بستری فراهم شود تا مخالفان که دست بسته‌تری نسبت به حاکمیت دارند در عملیاتی کردن راهبردهای مدنظر، بتوانند حرف‌های خود را بزنند.

حوزه‌ی قلم و نوشتار و به بیان عمومی‌تر رسانه یکی از این سوپ‌آپ‌های تخلیه‌ی فشار می‌تواند باشد. از قضا بستر مناسبی هم هست چرا که خیلی ضمانت عملیاتی و راهبردی از نویسنده نمی‌خواهد، تنها از او می‌خواهد هرچه در ذهن دارد در ساختار زبان بیانش کند؛ حرف بزند! پس بدین ترتیب وضعیت کمی و کیفی نشریات و تولیدات رسانه‌ای مخالفان حاکمیت می‌تواند یکی از مولفه‌های احتمال میزان پایداری و ثبات یک حاکمیت باشد.

اما گفتیم حاکمیت هم حرف دارد. در اجتماعی که تنها حرف‌های سلبی مخالفان به گوش برسد و حاکمیت حرف‌های ایجابی خودش را به بدنه‌ی اجتماع منتقل نکند، مولفه‌های دیگر چنان می‌توانند ثبات و پایداری حاکمیت را به چالش بکشند که سوپ‌آپ تخلیه‌ی فشار عملا نقش تحمیل فشار را ایفا خواهد کرد.

پس حاکمیت هم نیاز به نشریه و تولیدات رسانه‌ای دارد. پس حاکمیت هم باید تولید محتوا داشته باشد. حاکمیت هم باید در فضای رسانه‌ای اجتماع بازاریابی بداند و بکند. تا اینجا مدل فعالیت حاکمیت با مخالفنش یکسان است اما تفاوت باید در سنگینی و جنس محتوا باشد.

شما برای اثبات یک گزاره‌ی ایجابی لازم است طوماری از همه‌ی مبانی زیربنایی لازم را لیست کنید و قدم به قدم استدلال کنید تا مخاطب را به نتیجه‌ی مورد نظر برسانید. اما برای اشکال وارد کردن به آن کافی‌ست تنها یک خط از محتوای لازم جهت اثباتش را به چالش بکشید تا طرف مقابلتان مجبور شود طومار دیگری را به طومار قبل پیوست کند!

تفاوت جنس محتوای حاکمیت و مخالفانش هم در همین‌جاست. و حالا به سوالی که در ذهن داشتم می‌پردازم که چرا تولیدات رسانه‌ای مخالفان را بیشتر مورد اقبال عموم میابم نسبت به تولیدات رسانه‌ای حاکمیتی؟ (در همه‌ی اجتماع‌هایی که در ذهن خود آورده‌ام)

و جواب تا حدی روشن می‌شود. به چالش کشیدن بسیار راحت‌تر و زودبازده‌تر از رفع چالش کردن است و در نتیجه به صورت موضعی و کوتاه‌مدت اقبال عمومی به فضاهای رسانه‌ای مخالفان حاکمیت بیشتر است.

و نکته‌ی پایانی البته که تنها بستر عملگری در صحنه‌ی اجتماع، فضای رسانه‌ای نیست و تاثیرات بلندمدت همین فضای رسانه‌ای هم پیچیدگی‌هایی دارد که مدل ساده‌ای که بیان شد به هیچ وجه نمی‌تواند توصیف خوبی از شیوه‌ی اثرگذاری آن باشد.


حاکمیتمخالفانرسانهمحتواحرف
علاقه‌مند و مشغول به شناخت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید