صبا محبی
صبا محبی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

تاثیری که کتاب وقتی نیچه گریست بر من گذاشت...

من وقتی کتاب «وقتی نیچه گریست» را برای خواندن انتخاب کردم، در برهه‌ای بودم که واقعا احساس پوچی مطلق داشتم. احساس می‌کردم از درون تهی شده‌ام و باید ظرف درونم از چیزی پر شود. برای همین این کتاب را انتخاب کردم. اصلی‌ترین دلیل تاثیرگذار بودن این کتاب به نظر من این بود که پشت سر هم و بی‌وقفه ای کتاب را در دو روز خواندم و سعی کردم واقعا خودم را با این کتاب درگیر کنم. علاوه براین مدام درباه این کتاب با دیگران صحبت می‌کردم.

قسمت هایی از کتاب واقعا برای من جالب بود. اینکه عم دکتر برویر و هم نیچه هر دو برای رهایی از فکر عشق تلاش می‌کردند و سرانجام هم هر کدام به شیوه‌ای متفاوت این عشق ناکام را توانستند بپذیرند. همه چیزی که این کتاب سعی داشت به ما بگوید و من هم واقعا با تمام وجود حسش کردم، شاید در همین یک جمله خلاصه شود: «هر آنچه مرا نکشد، قوی‌ترم می‌سازد».

بعد از خواندن این کتاب کتاب دیگری به اسم «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» واقعا در زندگی من موثر بود. من خواندن این کتاب را با فصلی که درباره نیچه و تحمل رنج بود، شروع کردم.

مزیت خواندن هر دو کتاب این بود که من حس تنها نبودن را پیدا کردم. فهمیدم مشکلات زندگی من در زندگی خیلی‌ها وجود دارد. کتاب خواندن واقعا وقتی برای آدم خیلی کاربردی است که تکه‌ای از وجود خودت را در کتاب پیدا کنی. هر دو کتاب واقعا برای من همین کارکرد را داشتند. دقیقا وقتی که هیچ کسی در اطراف من وجود نداشت که حس کنم مرا فهمیده، کتاب‌هایی پیدا کردم که واقعا من را درک می‌کردند. انگار مستقیما با من صحبت می‌کنند.


معرفی کتاباروین یالومآلن دوباتن
یک شهرسازی‌خوانده‌ی مشغول به دیجیتال مارکتینگِ دوستدار کتاب و البته نقاشی:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید