اومبرتو اکو نمادشناس، زبان شناس و نویسنده معروف ایتالیایی در سال ۱۹۸۰ رمانی پیچیده و سرشار از نماد و نشانه نوشت که سالها بعد، منبع الهام نویسندهای ترکتبار و برنده جایزه نوبل، اورهان پاموک شد. نام آن کتاب نام گل سرخ بود و نام کتاب متاخر، نام من سرخ! کتابی که من با صدای آرمان سلطانزاده شنیدم و میخواهم درباره آن گپ کوتاهی با شما داشته باشم:)
ماجراهای کتاب نام من سرخ در دوران سلطنت عثمانیها و در زمان حکمرانی سلطان مراد یعنی قرن ۱۶ میلادی اتفاق میافتند. زمانی که کم کم رنسانس در تمام جهان غرب گستره پیدا کرده و مزایایش باعث رونق و پیشرفت اروپاییها شده است. از این سو، در جهان شرق، کم کم مشکلات و ضعفهای تفکر شرقی نمایان میشود و جدال بین سنت شرقی با مدرنیته غربی آغاز شده است. اما این مسائل به نقاشخانه درباره عثمانی چه ارتباطی دارد؟
یکی از مشخصههای اصلی دوران رنسانس این است که انسانها به جای باور به «خدا در راس امور» به «انسان در راس امور» باور پیدا کردند. در همین راستا در بعد هنر و معماری پرسپکتیو ابداع شد و آثار هنری اسم و رسم دار شدند. دیگر هر بنایی معماری داشت و هر اثر هنری خالقی و هر هنرمندی سبک شخصی.
نقاشان دربار باید انتخاب کنند! یا به شیوه غربی گرایش پیدا کنند و سعی کنند سبک شخصی خودشان را داشته باشند و پرسپکتیو را به عنوان یک اصل هنری بپذیرند، یا به سبک نگارگری شرقی پایبند باشند و آن را از گزند تفکرات غربی مصون بدارند. همین ماجرا باعث اختلافهای فکری بسیاری در میان نقاشان شد و زمینه ساز یک قتل!
پاموک ماجرای قتل را نه به شیوهای خطی، که به سبکی سیال روایت میکند. به حدی که تا انتخای داستان از جذابیت ماجرا کم نمیشود. داستان با حرفهای جسد آغاز میشود. بعد از آن کارا پسر جوانی که چند سالی ترکیه عثمانی را ترک کرده و به ایران آمده و حالا دوباره به ترکیه برگشته ادامه پیدا میکند. کسی عاشق شکوره دختر «شوهر عمه» است. شکوره زنی که در این سالهای غیبت کارا، ازدواج کرده و دو فرزند دارد و شوهرش به جنگ رفته و چند سالی است که خبری از او نیست؛ شاید که مرده است! هر کسی در این داستان حرف میزند و بخشی از ماجرا را روایت میکند. حتی شیطان و حتی رنگ سرخ! اما شما تا آخر داستان متوجه نمیشوید قاتل دقیقا کیست.
کتاب حکایت عشق است و حسد و جاه طلبی. طنز ظریفی در دل روایت وجود دارد، ارجاعات نسبتا زیادی در دل ماجرا به تاریخ هنر وجود دارد و شما با خواندن این کتاب نه فقط یک داستان، که سطری از تاریخ را میخوانید. نمادگرایی پاموک که احتمالا به تقلید از اکو به کار بسته باعث شده با اثری مهم رو به رو باشیم. البته که در این زمینه به پای اثر اومبرتو اکو نرسیده و همچنان نام گل سرخ پیشتاز و سرآمد نمادگرایی در ادبیات است.
در نهایت میخواهم درباره تجربهام در زمینه گوش دادن به نسخه صوتی این کتاب بگویم. راستش من چند سال پیش این کتاب را خریدم، اما حجم زیادش باعث میشد نتوانم غیر از پشت میز آن را بخوانم:) برای من که در آن سالها مدام خارج از خانه بودم، چندان کار راحتی نبود که این کتاب را با خودم هرجایی ببرم. تا اینکه از خیر خواندنش گذشتم. سال گذشته تصمیم گرفتم موقع نقاشی کشیدن به کتاب صوتی گوش کنم. برای همین کتاب نام من سرخ همنشین من در زمان نقاشی شد. آرمان سلطانزاده گوینده کتاب، به خوبی از پس خوانش این کتاب بر آمد. چرا که به خوبی صدایش را برای گویندگی شخصیتهای مختلف عوض میکرد. نکته مهم در مورد این کتاب این بود که صدایی که برای قاتل انتخاب کرد، تا آخر داستان با صدای شخصیت قاتل که ما نمیدانستیم کیست، متفاوت بود. برای همین معما همچنان باقی ماند.
نکته دیگر درباره این کتاب این بود که از موسیقیهای ترکی در میان فصلها استفاده شده بود که به حال و هوای کتاب نزدیک بود. خلاصه برای من ترکیب نقاشی کشیدن و شنیدن کتابی درباره چند نقاش و معما و گوش دادن به چند ثانیه آهنگ ترکی در آن روزها ترکیبی الهام بخش بود.
کلام آخر
این یادداشت را برای شرکت در پویش با من بخوان ویرگول نوشتم. در این پویش میتوانید یک کتاب معرفی کنید و در ازای آن جایزهای دریافت کنید. اطلاعات بیشتر را در این صفحه بخوانید. من هم به رسم همیشه شنیدن کتاب صوتی نام من سرخ را در سایت طاقچه پیشنهاد میکنم و امیدوارم شما هم حس خوبی را که من از این کتاب گرفتم تجربه کنید.