این روزها مشغول خواندن شماره ۱۶ مجله ترجمان هستم. در این شماره به سراغ موضوع مینیمالیسم رفتهاند. مقالهها دقیق انتخاب شدهاند. به حدی که خوبی و بدی مینیمالیسم را با خواندن این شماره متوجه میشویم.
یکی از موضوعاتی که مکرر در این شماره به آن اشاره شده، افکار خانم ماری کوندو، مولف کتاب جادوی نظم است. خانمی ژاپنی که با تکیه بر آیین (فلسفه) شینتوی ژاپن به افراد مختلف کمک میکند، از شر اشیا اضافه رها شوند.
به گروه مینیمالیستها که صاحب وبلاگ و پادکست با همین نام هستند، هم چند باری اشاره میشود.
در مجموع همه آنها، با شعار " کمتر بهتر است" جلو آمدهاند، به همه میگویند نیاز نیست هر چیزی را داشته باشی! این ذهن توست که نیاز را در تو ایجاد میکند.
تا اینجای کار، به نظر من هم حرف درستی است. واقعا باید اصل و معنای زندگی را در چیزی غیر از انباشت اشیا پیدا کرد. شاید برای همین است که به کتاب دیجیتال علاقه دارم، سعی میکنم لباس کمتری بخرم، لوازم آرایش به حد نیاز میخرم و حتی در روابط اجتماعی سعی میکنم دقت کنم و تعداد آدمهای محدود اما با رابطه عمیقتر در اطرافم نگه دارم.
اما، مانند خیلی از ایدههای بکر و خوب دیگر، ایده مینیمالیسم هم به نوعی رو به اضمحلال رفته است.مثلا همین خانم ماری کوندو، حالا روی آورده به فروش محصولات مینیمال! یا جاشوا بکر، با تولید محتوای بیش از اندازه در این زمینه، اصول مینیمالیسم را زیر سوال برده است.
حتی آدمهایی مانند استیو جابز و کمپانی اپل، ادعای مینیمالیست بودن داشتند. اما همه ما میدانیم که ردپای اکولوژیک محصولات اپل چقدر است! از شرایط غیر انسانی کارگران چینی سازنده محصولات اپل گرفته، تا هکتارها مزارع سرور اپل، همه و همه تاثیرات مخربی بر طبیعت دارند. اما به ظاهر محصولات مینیمال هستند. در واقع در حال حاضر مینیمالیسم درگیر نوعی ظاهرگرایی شده است. که خود این موضوع، نقض ایده است.
به نظر من اگر بخواهیم واقعا مینیمال باشیم و از این ایده برای زندگیمان میخواهیم استفاده کنیم، بهتر است کمی در فلسفه رواقی غور کنیم. این فلسفه به ما کمک میکند بفهمیم چگونه قدر داشتههایمان را بدانیم، در لحظه زندگی کنیم، به اصل و محتوای زندگی فکر کنیم و درگیر حاشیه نشویم. مصرفگرا نباشیم و فکر نکنیم ارزش ما به اشیایی است که دور و برمان داریم.
اگر دوست دارید از رواقیگرایی سر در بیاورید، پیشنهاد من مطالعه کتاب فلسفهای برای زندگی، از نشر گمان است.