ویرگول
ورودثبت نام
صادق داروبرد
صادق داروبرد
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

من آینده ندارم

یا الله



من آینده ندارم ... ¿¡


من آینده ندارم
من آینده ندارم


زار زدن به ساکتی رو ترجیع میدم (درد دارم) میخای فولادی دست راهزنا .منو به گوشه های خونه دعوتم میکنه. آه رو با گریه برای شب نگه میدارم[ انگار پشت در ایسادن جیک نمیزنن]

حرف زیاد دارم خواهش هام خیلی.{ یکی هست. همیشه نگام میکنه نمیبینمش حس میکنم} مراقبم اند هر طرف هر گوشه.

دیونگی مث تشنگی ولم نمیکنه. ادم که همیشه جدی نیس

البوم عکسا چهره های جدید ندارن. اونایی که توشن حال

هم صحبت شدن با یه دیوونه کارش نقاشی و اه به گذشته

میکوبه رو ندارن [وارد خونم میشن صداشون بلنده. بلند حرف میزنن گوش خراش صدای زیر نازک. حالا یه شعری

هم میزارن خودمونی یه قری هم میدن ]


(اون حس داره تماشام میکنه)


راز این جور زندگی کردن تو مشتمه تا یکی بیاد جلو میکوبم

بفهمه راز نیس یه صندوقچس ازون گنده هاش همراه با اردنگی کلیدشم قورت دادم. پستوی خونه حقارتاشو روم رژه میره گاه میخ های فولادی تنم رو سوراخ گیج و منگ خوابم میکنن


قبل این اق بابائه نو رسیده

یه خونه کوچولو داشتم

یه دل کوچولو پارکینگ ماشین یکم دور بود تا اونجا صد جمله به هوا میفرستادم ظاهر معصومانه خانم همسایه آرزوش لاغری شغل حجم دار کلی دنگ فنگ نمیخوام مث اون حال سر خواروندن نداشته باشم

(این درد همیشه باهام بود نمیدونم کی شروع شد )

{بازم اون حس نمیدونم کیه حسش میکنم}

کلوپ شبانه داستان همیشه دلخواهم یه جزیره افتابی اون دورا

کیف چرم ، پوستر خواننده ها ؛ یه سگ کوچولو



به گفته همگی گاهی زندگی نامهربون میشه

گاهی زندگی فکر میکنه یه زیر دست کم داره

این زندگی پدرکشتگی نداره صورت نداره سرپوش بزاره

..اما.. این تازگیا نیس از قدیم... تا بوده همین بوده

عادتشه. یه جور شغل


اما. من چرا روانی شدم؟







صادق داروبردسفیدابهمرگ بد فرشته هامن آینده ندارمزاهدان
داستانی های عاطفی کمدی در ژانر خانوادگی صادق داروبرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید