اگر ما نهاد ریاست جمهوری رو یک استارتاپ بدونیم باید بگیم که :
بنیان گذار : حکومت
مدیرعامل و هم بنیانگذار : رییس جمهور
تیم کاری : هیات وزیران
کاربران : ملت
مشتری : تمام کشور های خارجی
رقیبان : دشمن
همکاران : بخش خصوصی
حال با این فرض مدیرعامل موظف است با هماهنگی کامل تیم کاری خود در جهت کاهش نیروی انسانی بدنه خویش به دنبال بهره وری بالا برود و با کمکگرفتن از همکاران ، خدمات رایگان را به کاربران خود در زمینه های «آموزش ، بهداشت و انرژی » ارائه بدهد و هزینه های جاری خود را با فروش محصولات« نفتی و غیر نفتی » به مشتریان تامین نماید .
این استارتاپ مانند همه کسب و کارهای نوپای دیگر باید بتواند با شناخت دقیق از رقیبان سعی نماید تا با ایجاد برتری مطلق و ارزش پیشنهادی سلطهرقیبان بر منابع را کاهش یا برطرف نماید.
مهم ترین استراتژی ورود به بازار این استارتاپ ، افزایش اعتماد کاربران و وفاداری آنها به این کسب و کار نوپا میباشد.
مدیرعامل باید فردی ریسک پذیر با خصوصیات توسعه دهندگی باشد که ذهنی خلاق و نوآور را دارا میباشد و مادام در مسیر شناخت بیشتر کاربران وذائقه سنجی مشتریان تلاش کند تا سیاست های کلان و خرد را برنامه ریزی نماید.
در طول چرخه عمر این استارتاپ باید به برنامه های مدون درجهت سرمایه گذاری پرداخت که میتوان به مهم ترین آنها اینگونه اشاره نمود :
۱- تامین مالی جمعی از همکاران به روش سهام داری
۲- تامین بخشی از توسعه توسط سرمایه های کلان بنیانگذار
۳- پیش فروش محصولات به مشتریان
همچنین باید تیم کاری این استارتاپ با تحلیل ظرفیت های درونی این کسب و کار نوپا و شناخت چالش های تهدید برانگیز موجود ، به کمک مشاوران وتوسعه دهندگان خود با محوریت دانش بنیان ، خلاقیت و نوآوری ایجاد کرده و آنها را جهت درآمدزایی سوق دهد. نوآوری ها باید بنگاه محور و اجتماعیمحور به صورت همزمان باشد تا بتواند بازارهای مختلف جهانی را کسب کرده و کاربران خود را از سطح ۸۰ میلیون نفر به بیش از یک میلیارد نفر افزایشدهد .