زندگی در شرایط سخت یا راحت، در گرمای کویر یا سرمای قطب، با هر فرهنگ یا سنت و هر رژیم غذایی؛ این انسان است که سازگار میشود.
شاید هزاران سال پیش، کوچکترین کارها تا بزرگترین آنها نیاز به انرژی زیاد و قدرت بدنی بالایی داشت و رفته رفته کمتر شد و ما شاید فکر کنیم که این سازگاری بدن با محیط هم آرام آرام با تغییرات محیط انجام شده.
ولی نه!
بدن ما، با تغییراتِ خیلی سریعتر هم سازگار میشه!
در این پنجاه سال اخیر، تقریبا هیچ نسلی شبیه به نسل قبل خودش زندگی نکرده؛ از عادتهای غذایی گرفته تا سبک زندگی و حتی نحوه کار کردن!
پنجاه سال پیش شاید هر کس برای امور روزانه حداقل یک کیلومتر پیادهروی میکرد ولی الان ما از ده دقیقه پیادهروی هم خسته میشیم. اینکه به راحتی نسل جدیدتر با موبایل سازگار میشه، اینکه ما با هر تغییری میتونم به سرعت کنار بیایم .. همه و همه از قابلیتهای شگفتانگیز بدن ماست.
بزرگتر از سازگاری اینه که ما میتونیم هر مهارتی که بخوایم رو کسب کنیم! فارغ توهم بزرگی به نام استعداد، ما میتونیم یاد بگیریم نقاشی بکشیم، شنا کنیم، نوازنده بشیم، کد بزنیم و هر کاری که فکرشو هم نمیکنیم انجام بدیم. هر حرکت جدید رو میتونیم با معجزه «عادت و تمرین» وارد چرخه زندگی کنیم. شاید این حرفها خیلی طبیعی بنظر برسه؛ اما در نوع خودش باورنکردنیه!
این که ما هر کاری بخوایم رو میتونیم انجام بدیم و هر محیطی میتونیم سازگار بشیم نشون میده که بدن و ذهنیت ناملموسِ ما تا مقدار زیادی از مسیر زندگیمون، ما رو همراهی میکنه و بقیش به عوامل دیگه بستگی داره.
مثلا یادگیریِ رانندگی خیلی مثال خوبیه! این که خیلی از ما روز اول نمیتونستیم پشت فرمون، خودرو رو کنترل کنیم و حتی به این فکر کردیم که اصلا یاد نگیریم .. اما بعد از قبولی و تمرین، ذهن و بدنِ ما طوری با رانندگی سازگار شد که حتی فکر نمیکنیم دقیقا اون لحظه چه پدالی رو فشار میدیم، انگار که داریم پیادهروی میکنیم.
این که ما، خودمون (بدن و ذهن) رو خیلی دستکم میگیریم و فقط کافیه یه نگاه به تاریخ و جفرافیا بندازیم تا متوجه بشیم انسان در چه محیطهایی و با چه شرایطی، تونسته زندگی کنه، دوام بیاره و حتی چیزی خلق کنه.
ما هم یکی از هموناییم!
در حالی که خیلی وقتها تصور میکنیم فاصله زیادی بین ما و یادگیری مسئله جدید یا شرایط جدید هست اما گاهی شاید فقط اراده و تمرین فاصله بین ما و خواستههامون باشه.