خواهشا وقتی که من زاییدم عکسم را لایک نکنید. کامنت هم اصلا نگذارید چون جریتر میشوم و حسابی فحشتان میدهم.
منظورم این است احتمالا بعد از اینکه بچه را هل دادم بیرون، طبق رسم و رسومی که آن زمان دیگر جزو قوانین شده، یک عکس از کلهی زشت و قرمزش گرفته و با کپشن (کوچولوی مامان، خوش اومدی) روی صفحهی کوفتیام منتشر میکنم. اما بدانید با لایک کردنش روحم را تکه تکه میکنید و خنجرتان را در قلبم فشار میدهید. من لایک نمیخواهم.
البته الان ۲۳ سال دارم و تا چشم کار میکند شوهری در کار نیست. هنوز به باب اسفنجی میگویم باب اسفناجی و ریزریز از این که این قدر بلا هستم میخندم. حتی یک چایی صاف کن هم به عنوان جهیزیه ندارم و همهی اینها را که کنار بگذاریم، از بیخ و بن با معقولهی تولیدمثل مخالفم و اعتقاد دارم که باید انقدر پروتکشن کنیم که نسلمان بخشکد و وربیافتد. گاهی وقتها بیشعورانه از کسی که تازه فارغ شده میپرسم چرا؟!؟ و وقتی که میبینم جواب درست و درمانی ندارد بیشتر به تصمیم هرگز نزاییدن خودم ایمان می آورم.
همهی اینها را گفتم که بدانید من اگر یک روز زاییدم و یک بدبخت دیگری را توی این جهنمدره ول دادم، حتما بسیار با خودم جنگیدهام. حتما عقایدم را تغییر دادهام و برای این تغییر تلاش بسیار کردهام. ولی مطمئن باشید پاسخم در برابر سوال چرا زاییدی؟؟ وقتش بود، سنم داشت میرفت بالا، خواستم شوور پاگیر شه یا پروتکشنم سوراخ بود، نخواهد بود.
عکس کوفتیام را لایک نکنید. شمارهام را بگیرید و زنگ بزنید تا با هم گریه کنیم. چون یک حس قوی به من میگوید به محض خروج آن زشتِ قرمز، پشیمان خواهم شد.