
درود به کسی که شلنگ را وارد دستشویی ها کرد!
(کابوس همیشگی من آفتابه)
وقتی بچه بودیم در شهر ما تقریبا همه از آفتابه استفاده میکردند
یک وسیله که امروز شاید تنها کاربردش ابیاری گلدان باشد
یا شاید هنوز هم جاهایی برای همان کاربری اولیه ازش استفاده شود
یا شاید برای روز مبادا گوشه ی دستشویی ها یک آفتابه باشد که در زمان قطع شدن اب دوباره بکار بیاد
ولی من شخصا از این وسیله متنفر بودم و هستم
شاید خنده دار باشه که هنوز هم بعد از چهار دهه زندگی بلد نیستم این لعنتی رو چطور استفاده کنم،از بسکه ازش بدم میاد
یک وسیله ی پلاستیکی که وقتی پر از آب میشد ، در اون دوران کودکی، دیگه نمیشد به خاطر وزنش اون رو بلند کرد ،چه برسه که باهاش کاری کنی.
تازه وضعیت ما صد بر صفر از خیلی ها تو اون دوره ی بچگی جلو بود،وقتی به روستا میرفتیم و برخی جاها با آن فاجعه یعنی (آفتابه ی مسی )روبروی میشدم🤦
خود آفتابه مسی انقدر سنگین بود که من دودستی بلندش میکردم ،حالا اگر آب هم داخلش میریختی که دیگه از جایش تکون نمیخورد!
فاجعه وقتی بود که در همان روستا به خانه ی مثلا ننجونم میرفتیم
وااای
یک اتاق وحشت به اسم دستشویی داشتن که کوچکترین شباهتی به دستشویی های امروزی نداشت
ننجون یک خانه ی خیلی بزرگ داشت که یک بخش ان طویله بود
که چسبیده به محیط خانه ولی خارج از ان بود
و یک حیاط بزرگ در وسط و دو طرف آن دوتا ساختمان قدیمی با ستون های چوبی ،همه چیز آن خانه را دوست داشتم جز بخش دستشویی که خارج از خانه و جایی بین طویله و در ورودی خانه که به حیاط راه داشت.
دستشویی که چه عرض کنم،یک اتاق ترسناک که( در )نداشت و یک پارچه ی پاره جلوی اون بسته شده بود که خود همین مطلب به تنهایی به خاطر اینکه احساس نا امنی میکردی بهت استرس وارد میکرد،
ولی بخش های بدتر ،داخل دستشویی بود 🤦
به جای سنگ دستشویی یک ذوزنقه ی سیمانی بود که اگر خدایی نکرده به هر دلیلی پایت لیز میخورد و داخل ان میافتادی سر از هسته ی کره ی زمین در میاوردی😅
درود به کسی که سنگ توالت را اختراع کرد،درود به کسی که توالت فرنگی را اختراع کرد؛
و یک آفتابه ی مسی که باید آن را از شیر آب داخل حیاط پر میکردی و با خودت به دستشویی می آوردی،یعنی من که بچه بودم باید به سختی آن آفتابه ی سنگین را دودستی می آوردم تا حیاط و اب میکردم و مثل قوی ترین مردان ایران آن را دوباره کشان کشان میبردم تا دستشویی!
و تازه فوبیای من یعنی استفاده از آن لعنتی شروع میشد.
درود به کسی که شلنگ را به دستشویی ها آورد.
در ضمن اگر در فصل سرما آنجا میرفتیم ،معمولا همان شیر آب حیاط هم یخ زده بود و به سختی یک آب که بیشتر به یخ در بهشت شباهت داشت توی آفتابه میریختم که گفتن نداره با آن دستهای کوچک چطور از آن استفاده میکردم و بعد با همان آب یخ زده ی حیاط دست میشستم
وااای چه روزهای بدی
درود به کسی که لوله کشی را وارد خانه ها کرد
در زمانی که به روستا میرفتیم به طرز عجیبی دلم برای همان آفتابه ی پلاستیکی لعنتی هم تنگ میشد ،همان کابوس بچگی هام
اونجا میفهمیدم از این بدتر هم هست
وقتی اون دستشویی که اگر خدایی نکرده شب میخواستی ازش استفاده کنی ،تنها نوری که داخل دستشویی ننجون می امد
نور چراغ حیاط بود که
نور کمی به فضای ترسناک انجا میداد ،چراکه ان دستشویی خفناک حتی لامپ هم نداشت🤦
بیچار ننجون،خدا بیامرزدش،بیچاره نسل های گذشته که توی سختی بودن
درود به کسی که لامپ را اختراع کرد
الان هر جا افتابه میبینم ،یاد گذشته ها می افتم
یاد خونه ی ننجون
یاد اون آفتابه ی مسی
درود به شرف کسی که سرامیک و کاشی را اختراع کرد.
الان این حرفها مثل این می مونه که من از یه سیاره ی دیگه دارم پست میذارم،آخه نسل ما یه جا قرار داشت بین گذشته و آینده،بین اتو ذغالی تا تفلون،بین معرکه گیری پهلوانها تو خیابون تا فضای مجازی،بین نون و پنیر و سبزی تا اسنک،بین تیله بازی تا ps5،بین حمام عمومی تا حمام و سونا شخصی و. و و و انگار یهو یکی ما رو از گذشته آورد پرت کرد به سمت آینده و تازه هنوز به آینده نرسیدیم
با اینکه در دوران بچگی ما
بجز اون آفتابه ی پلاستیکی لعنتی، همه چیز مثل الان بود ،ولی دیدم که برخی برای یک کار ساده باید چه زجری بکشند.
البته در نبود امکانات ،فقط این مسئله نبود،ولی صرفا فوکوس میکنم روی افتابه.
آفتابه ی پلاستیکی لعنتی،وقتی برای اولین بار در کودکی ،پدرم شلنگ را در دستشویی نصب کرد از خوشحالی داشتم بال در می اوردم،جوری با لگد زیر آفتابه زدم که جای پام در آفتابه فرو رفت.
الان مطمعنم اگر در یک چیز نصبت به خارجی ها جلو باشیم همین دستشویی است
اکثر اونا هم یه جور تو این مسئله از ما عقب هستن اونم استفاده از دستمال جای آبِ!
درود به کسی که طهارت با آب را مد کرد😅
درود به کسی که فن هواکش دستشویی را اختراع کرد
درود به کسی که خوشبو کننده برای دستشویی ها را اختراع کرد
درود به کسی که مایع های ضد عفونی را اختراع کرد
درود به مخترع صابون و مایع دستشویی
درود به کسی که آینه را اختراع کرد
اصلا درود به اونی که در رو اختراع کرد
درود به کسی که سیفون را اختراع کرد
درود به هر کسی که برای راحتی بشر قدم برداشته💙
الان دارم فکر میکنم ،اونی که از ته دلش گفته درود به کسی که آفتابه را اختراع کرد!!! بیچاره چه زندگی رو تجربه کرده؟