Saeid.VGH
Saeid.VGH
خواندن ۲۲ دقیقه·۲ سال پیش

مغز دینداری را به ما یاد ندادند؛ چیزی که در ۴۰سالگی فهمیدم!

این مطلبی که می‌نویسم خلاصهٔ ۱۸ جلسهٔ سخنرانی دربارهٔ کنترل ذهن است. تا قبل از شنیدن این مجموعه فکر می‌کردم اعمال آدمی دو گونه است: اعمالی که با جوارح انجام می‌گیرد (مثل سخن گفتن، چه خوب باشد و چه بد) و اعمالی که جنبهٔ باطنی دارد (مثل محبت داشتن به کسی یا نفرت از او). اما افعال باطنی شق دومی هم دارند که هیچ گاه جدی‌شان نمی‌گرفتم و تصور نمی‌کردم این قدر به دینداری فرد ربط داشته باشند. افعال باطنی شامل دو بخش اندیشه و عواطف است. عواطف همان چیزی است که در بالا مثال زدم. مثل محبت، کینه، تکبر، عجب، تواضع. واقعیت این است که افعال باطنی را به‌راحتی نمی‌توان تغییر داد و فرایندی وقت‌گیر است. مثلاً نمی‌شود به کسی دستور داد که فلان کس را دوست داشته باش یا از او متنفر باش. این چیزی است که در طی زمان پدید می‌آید. اما اندیشه یا خیال را، که محمل آن ذهن است، راحت‌تر می‌توان کنترل کرد. کنترل افکار و خیالات چه اهمیتی دارد؟ آیا اگر کسی به چیز بدی یا خوبی فکر کند تأثیری در سرنوشت اخروی او دارد؟ تا پیش از این فکر می‌کردم فکرِ گناه گناه نیست، اما ظاهراً به این سادگی هم که تصور می‌کردم نیست. در واقع، مهم‌ترین ورزش روح کنترل ذهن است و فکر کردن به هر چیزی چه بسا به انجام‌دادن آن چیز منتهی شود (نوشته‌های تصویر زیر را بخوانید).

تصویری از کتاب مواعظ اخلاقی آیت‌الله حق‌شناس که در آن بر مهار قوهٔ خیال تأکید می‌کند
تصویری از کتاب مواعظ اخلاقی آیت‌الله حق‌شناس که در آن بر مهار قوهٔ خیال تأکید می‌کند


چرا تمرکز ذهن مهم است؟

اول ببینیم پراکندگی ذهن یعنی چه و چه چیز سبب آن می‌شود. فکر بسیاری از مردم اصلاً متمرکز نیست. روزانه فکرشان ده‌ها و شاید صدها جا می‌رود. وقتی دارند کاری انجام می‌دهند وسط آن یاد هزار موضوع دیگر می‌افتند. موقع نماز که هیچ! علت اصلی آن سبک زندگی مدرن است که انسان را به این سو سوق می‌‌دهد. ما در طول روز با چه چیزهایی سروکار داریم؟ ساعت‌ها صرف «تماشا» می‌شود. چه تلویزیون، چه گوشی تلفن، چه جلوه‌های کوی و برزن. ساعت‌ها صرف «شنیدن» می‌شود. از موسیقی گرفته تا حرف‌هایی که نه شنیدن آن‌ها چیزی به آدم اضافه می‌کند و نه نشنیدن آن‌ها نقصانی متوجه آدمی می‌کند! ذهن ما هر روز با انبوهی از داده‌های دیداری و شنیداری پر می‌شود که اسم اکثر آن‌ها را «سرگرمی» می‌گذاریم و همان اسم آن مشخص می‌کند ماهیتش چیست! گرم کردن سر! بدون شک انسان به تفریح نیاز دارد ولی آنچه سرگرمی نامیدم در مقولهٔ تفریح قرار نمی‌گیرد! تفریح چیزی است که واقعاً باعث «فرح» و نشاط آدمی می‌شود. اما بسیاری از این داده‌های دیداری و شنیداری که وارد مغز می‌شود نه تنها باعث نشاط نمی‌شود بلکه به اعصاب‌خردی هم می‌انجامد! مشتی اطلاعات بی‌مصرف مضر! معنی این حرف این نیست که هر چه تلویزیون پخش می‌کند یا هر چه می‌شنویم یا هر چه در خیابان می‌بینیم مضر است. تصور می‌‌کنم خودِ خواننده به‌راحتی تشخیص می‌دهد کدام اطلاعات مفید و کدام غیرضروری است.

فراغت و سرگرمی «بی‌هدف» باعث هرزگی ذهن می‌شود. اگر دیگران (آدم‌ها + وسایل سرگرمی) مدام توجه آدم را به این و آن جلب کنند مهار ذهن از دست می‌رود، جوری که آدم هر کاری می‌کند مدام حواسش پرت این چیز و آن چیز می‌شود. در کل، هر چیزی که مدام برای آدم تکرار شود ذهن انسان را درگیر می‌کند و سبب می‌شد در طول روز هم بارها به آن فکر کند. مثلاً اگر کسی معتاد دیدن برنامهٔ تلویزیونی خاصی است یا به فضای مجازی اعتیاد دارد، خیلی وقت‌ها فکرش درگیر آن‌هاست، زیرا این‌ها به علت جذابیت ظاهری تمرکز آدمی را می‌ربایند و هر گاه انسان مشغول کار دیگری می‌شود چون برایش جذاب‌تر نیست (ولو اینکه واقعاً مفیدتر باشد) نمی‌تواند تمرکزش را بر آن معطوف کند. حتی گفته‌اند همیشه پای منبر شخص خاصی نشستن خوب نیست و گاهی آدم باید خود واعظ خودش باشد. علتش این است که آن منبری یا شخص توجه آدم را جلب می‌کند و شاید در اوقات دیگر هم ذهن شرطی شود، طوری که اگر سخن فرد دیگری را بشنود نتواند به آن توجه کند.

حالا برویم سراغ اصل مطلب: چرا باید ذهن را کنترل کرد؟ علت اصلی این است که ذهن فرد به‌صورت طبیعی دوست دارد به چیزهای منفی فکر کند. مثلاً در فکر بسیاری از مردم همیشه یا حسرت خوردن بر گذشته است و یا ترس از آینده‌ای که نیامده. به عبارت دیگر، ذهن آکنده از سوءظن می‌شود و سرانجام ممکن است به سوءظن به خدا ختم شود که یکی از خطرناک‌ترین چیزهایی است که انسان را تهدید می‌کند و اگر لحظهٔ مرگ هم با همین سوءظن بمیرد معلوم نیست مسلمان از دنیا رفته باشد! اصل مشکل این است که ذهن مدام درگیر چیزهایی می‌شود که نه جزو واجبات است نه مستحبات نه حتی چیزهای مباح! اگر این‌ها بود که مشکلی نبود! در حقیقت، مُلک دینداری و آورندهٔ خوبی‌ها و برترین شاخص دیانت قدرت روحی است که امری درونی است و جز با مهار ذهن به‌دست نمی‌آید. در واقع، گناه‌نکردن از روی ضعف فضیلت نیست، بلکه هنر آن است که کسی توانایی گناهی را داشته باشد ولی به‌برکت قدرت روحی بالا به‌راحتی به آن «نه» بگوید. چندی پیش وقتی کتاب «چهل حدیث» امام خمینی را مطالعه می‌کردم، دیدم نوشته اولین قدم تهذیب نفس مهار کردن قوهٔ خیال است و امام از آن به تعبیر «سرحد» یا مرز یاد کرده که اگر این سنگر فتح شود قدم‌های بعدی تهذیب نفس راحت‌ طی می‌شود! اصلاً انتظار نداشتم برای کسب فضیلت اخلاقی چنین چیزی مقدمه و قدم اول باشد، ولی هست! امام می‌گوید تا کسی نتواند مهار قوهٔ خیال یا ذهن خود را طوری در دست بگیرد که یا به امور مورد پسند خدا فکر کند یا لااقل به چیزی بیندیشد که شرعاً ایراد ندارد هرگز نمی‌تواند از نظر معنوی پیشرفت کند. کمترین اثرش هم در نماز هویدا می‌شود. کسی که واقعاً نتواند در طول نماز ذهنش را متمرکز نگه دارد آیا می‌توان توقع داشت مراحل سیر و سلوک را یکی پس از دیگری بپیماید؟!

معنای کنترل ذهن چیست؟

کنترل ذهن چند وجه دارد: ۱) کسی/چیزی نتواند توجه شما را به چیزی که نمی‌خواهید جلب کند؛ ۲) به هر موضوع خوبی که خواستی بتوانی فکر کنی؛ ۳) هر مقدار خواستی بتوانی درمورد آن موضوع فکر کنی؛ ۴) بتوانی بسیار «عمیق» فکر کنی (مثلاً تفکر عمیق در بابت ابدیت و خلود)؛ ۵) اجازه ندهی امور باطل وارد ذهن شود که بخواهی ذهن را از آن‌ها منحرف کنی.

روش علامه طباطبایی برای تمرکز ذهن

تمرین علامه طباطبایی برای مهار ذهن به این قرار است: مکان خلوتى را انتخاب کن که هیچ مشغول‌‏کننده‌‏اى از قبیل نور و صدا در آنجا نباشد. سپس، طورى بنشین که مشغول به کارى نشوى و حواست پرت نشود (طریقهٔ این نشستن هم به گونه‌ای خاص است که باید با مشورت استاد صورت گیرد) و چشمانت را بسته نگه‏ دار. آنگاه صورتى، مثلًا صورت الف یا یکی از اسماءالله، را در خیال خود مجسم کن که کاملًا توجّهت به آن معطوف شود و هوشیار باش که هیچ صورت خیالى وارد محوطهٔ صورت الف نشود. در این هنگام که ابتداى کار است در مى‌‏یابى که صورت‌هاى خیالى دیگر مزاحم تو می‌شوند و ذهن تو را می‌‏خواهند تاریک و مشوّش کنند؛ صورت‏‌هایى که بسیارى از آن‌ها قابل تشخیص و شناسایى از یکدیگر نیست، صورت‌‏هایى که از افکار روزانه و شبانه و مقاصد و خواسته‌‏هاى توست، حتى این افکار چه بسا دربارهٔ این باشد که یک ساعت بعد از بیدارى در فلان جا خواهى بود یا با فلان شخص ملاقات خواهى کرد یا فلان عمل را انجام خواهى داد. این در حالى است که تو در خیال خود فقط به صورت الف نظر دارى و به آن توجه می‌‏کنى و این تشویش ذهن مدتى با تو خواهد بود و ادامه خواهد داشت. پس، اگر چند روزى به تخلیه و پاکسازى این خیالات مزاحم اقدام کنی، بعد از مدتى مشاهده می‌کنى که آن خیالات و خواطر رو به کاهش گذاشته و هر روز کم و خیال نیز نورانى می‌شود تا اینکه احساس می‌کنى هر چه به دل و ذهن تو خطور می‌کند چنان روشن است که گویا آن را با چشم حس خود مشاهده می‌کنى. آنگاه این خواطر به طور تدریجى روز به روز کمتر می‌شود تا اینکه هیچ صورتى با صورت الف باقى‏ نمی‌ماند. این اجمال قضیه است و کسانی که می‌خواهند بیشتر از این دنبال بکنند باید زیر نظر استاد راه رفته و کامل یا با مشورت استاد این امور را پی بگیرند تا این روش خوب جا بیفتد و مسئله آن طور که مورد توجه است تفهیم بشود و مشکلی پیش نیاید.

پس، ساده‌ترین روش مهار ذهن تمرین است! مثل بقیهٔ کارها. همان طور که هیچ ورزشکار حرفه‌ای یک‌شبه ورزشکار نشده و هنرمند چیره‌دست هم یک‌شبه به این مهارت دست نیافته و مهندس ماهر هم یک‌شبه به این نقطه نرسیده، آن کسانی که کاملاً مهار قوهٔ خیال و ذهن‌شان را در درست گرفته‌اند هم مدت زیادی تمرین مستمر کرده‌اند.

نکات مهم دربارهٔ کنترل ذهن

بقیهٔ مطلبی که نوشته‌ام مهم‌ترین نکته‌هایی است که از این مجموعهٔ سخنرانی یادداشت کرده‌ام که فهرست‌وار آورده‌ام.

  • برای مهار ذهن نباید با انسان‌های غافل نشست و برخاست کرد. غافل کسی است که هیچ وقت فکر چیزی که مورد رضای خداست نیست. نشست و برخاست با این آدم‌ها سبب می‌شود که فکر آن‌ها و دغدغهٔ آن‌ها هم فکر و ذکر شما شود.
  • از مصادیق مهار ذهن نیت است که نصف آن قلب و نصف آن ذهن است. این کمترین کاری است که هر کس می‌تواند و باید انجام دهد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حدیثی به ابوذر سفارش کردند که در همهٔ کارهایت نیت داشته باش. مثلاً اگر کسی غذا می‌خورد همان اول که بسم‌الله را می‌گوید نیت کند این غذا را می‌خورم که توان داشته باشم کار خیری انجام دهم. یا اگر می‌خوابد به این نیت باشد که توان داشته باشد فردا روزی حلال کسب کند و صبح با انرژی برای نماز برخیزد. به همین ترتیب، خوب است انسان نیت کند ثواب هر کار خیری که می‌کند برسد به فلان و فلان. مخصوصاً سفارش کرده‌اند هر روز سورهٔ یس به نیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و سورهٔ واقعه هر شب به نیت امیرمؤمنان (علیه السلام) خوانده شود.
  • از مصادیق ذهن مهارشده این است که همیشه به خدا حسن ظن دارد. وقتی انسان از ته دل از خدا راضی باشد بداند که وقت اجابت دعاست. و رضایت وقتی معنا دارد که انسان هیچ سوءظنی به خدا نداشته باشد.
  • اینکه مردم بیشتر جذب دنیا می‌شوند و نه آخرت به خاطر نقد بودن دنیا و نسیه بودن آخرت نیست، بلکه چون همیشه «فکر و ذکر» دنیا در ذهن آدمی است برایش ملموس است. برای همین است که سفارش کرده‌اند از غافلان نباش و اهل ذکر باش تا شیرینی آخرت را بچشی.
  • در حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام) است که هر چه از دنیا طلب کردی و به آن نرسیدی تصور کن هیچ وقت به فکرت خطور نکرده و نیز فرموده تفکر طولانی و «مستمر» پدر هر خوبی است. و امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید وقتی چیزی را دوست داری به آن فکر نکن. این دقیقاً بر خلاف چیزی است که فرهنگ غربی القا می‌کند که هر چه را دوست داری مدام به آن فکر کن!
  • در فرهنگ غربی می‌گویند برو دنبال علاقه‌ات، چه خوب باشد و چه بد. اما دین می‌گوید علاقهٔ بد خود را تغییر بده. تغییر علاقه باعث قوی‌شدن انسان می‌شود و از دو راه ممکن است: رفتار انسان و کنترل ذهن او. انسان می‌تواند با فکر کردن به علاقه‌های خوب آن‌ها را تقویت و با فکر نکردن به علاقه‌های بد آن‌ها را تضعیف کند.
  • دانستن خیلی چیزها لازم نیست. به لذات نباید زیاد فکر کرد. چنان‌که قرآن فرموده «انظر الی طعامک»، انسان باید دقت کند خوراک مغزش چیست. امیرمؤمنان (علیه السلام) می‌فرماید ذهن خود را از امور پست برگردانید.
  • ذهن آدم طوری است که اگر به فضائل فکر نکند کم‌کم به سمت رذائل کشیده خواهد شد و پر از افکار منفی و سوءظن به خدا خواهد شد. بنابراین، کنترل ذهن یعنی کنترل آن بخشی که خودکار و بدون دستور ما به سمتی که می‌خواهد می‌رود. دقت کنید روزانه چند درصد افکاری که به ذهن خطور می‌کند به خواستهٔ ماست و چند درصد آن‌ها بدون دستور و اجازهٔ ما وارد ذهن می‌شود. مهار ذهن یعنی اجازه ندهیم هر فکری وارد ذهن شود!
  • موقع بیکاری قسمت غیرفعال ذهن شروع به کار می‌کند. منظور از بیکاری عدم تحرک نیست بلکه اعمالی که براثر تکرار به فکر نیاز ندارد و خود به خود پیش می‌رود است، مثل نمازی که براثر عادت خود به خود قرائت می‌شود، بدون ذره‌ای توجه.
  • معنی اصلی تقوا ترس نیست، بلکه مراقبت است، یعنی آدم مواظب باشد چه فکری به ذهنش خطور می‌کند و نگذارد آنچه مورد رضای خدا نیست وارد آن شود. آن کس که مراقب افکار خویش است تقوای روحی دارد که نشانهٔ قوت و قدرت اوست.
  • تمام افکار منفی سوءظن به خداست و چه ترسناک است آدم در ردیف منافقان و مشرکان قرار بگیرد: وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا
  • اگر کسی ذهنش را کنترل نکند بعید نیست لحظهٔ مرگ هم یکی از همین افکار پریشان در ذهنش بگذرد و با سوءظن به خدا از دنیا برود.
  • در حدیث است که «فکر کردن به گناه» انسان را از یکی از روزی‌هایی که قرار بود به او برسد محروم می‌کند.
  • کنترل زبان هم به کنترل ذهن کمک می‌کند.
  • پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید اگر کسی به سکوت عادت کند و نگذارد خواطر بد به ذهنش خطور کند می‌بیند آنچه را من می‌بینم و می‌شنود آنچه را من می‌شنوم.
  • اگر کسی ذهنش را کنترل نکند و به امور منفی فکر کند بنا بر حدیث معصوم همان امور منفی سرش می‌آید. پس با خطورات ذهنی بد بلا سر خود نیاور.
  • میوهٔ کنترل ذهن حسن ظن به خداست. کسی که به این مرتبه برسد دیگر هرگز به خدا سوءظن ندارد و چه مقام والایی است کسی که هر چه بر سرش بیاید باز به خدا حسن ظن دارد و هیچ شکایتی ندارد.
  • اگر کسی به خدا توجه کند خطورات ذهنی بد او تضعیف می‌شود.
  • گاهی مقدرات آدمی براساس خطورات ذهنی او رقم می‌خورد. شاید کسی در ذهن خود کار خیری تصور کند و به آن توفیق یابد یا درمورد نسل خود آرزویی بکند و محقق شود. مثلاً شاید کسی در ذهنش تصور کند که از نسل او کسانی بیایند که خدمت بزرگی به دین بکنند یا یاور امام زمان شوند و واقعاً هم همین اتفاق افتد.
  • اینکه گفته‌اند فکر گناه گناه نیست شامل همه چیز نمی‌شود! برخی از اتفاقات در ذهن معصیت است و از جمله نگرانی درمورد روزی و آینده از مصادیق بدگمانی به خداست.
  • انسان ذاتاً بنا بر مصالحی دارای خوف است که اگر به جای مقام پروردگار به سوی امور دنیوی هدایت شود به افکار منفی و سوءظن به خدا می‌انجامد.
  • به فهرست استغفار خود گناهان ذهنی را هم بیفزایید. به گناه ذهنی صریحاً اقرار و سپس استغفار کنید. استغفاری که امیرألمؤمنین (شامل ۷۰ بند) آموخته اکیداً توصیه می‌شود که محتوی توبه از گناهان ذهنی هم هست. با جستجو می‌توانید این استغفار پرمغز را بیابید. مخصوصاً گفته‌اند خوب است بخشی از آن را قبل خواب و هنگام محاسبهٔ نفس بخوانید.
  • در ذهن خود برای دیگران خیر بخواهید و برایشان دعای خیر کنید زیرا از معدود مواردی که صریحاً گفته‌اند باعث عاقبت‌به‌خیری می‌شود خیرخواهی برای دیگران است.
  • به صریح قرآن، به نعمت‌هایی که خدا به دیگران داده نظر نداشته باشید و فکر نکنید و بدانید روزی پروردگار که برای شما رقم خورده برایتان بهتر و به صلاحتان است: و هرگز چشم خود را به نعمت‌های مادی كه به گروه‌هایی از آن‌ها داده‌ايم ميفكن كه اين‌ها شكوفه‌های زندگی دنياست و برای آن است كه آنان را با آن بيازمایيم و روزی پروردگارت بهتر و پايدارتر است (طه: ۱۳۱).
  • اینکه برخی از نعمت‌ها از بعضی افراد سلب می‌شود یا به آن‌ها بلایی می‌رسد به ‌سبب نداشتن ظرفیت است و منظور از ظرفیت همان ظرفیت ذهنی است. گاهی از کسی توفیق عبادت خاصی سلب می‌شود زیرا ظرفیت ذهنی‌اش آن قدر کم است که شاید آن عبادت سبب عجب او شود.
  • یکی از علل وجوب حجاب شرعی همین جلوگیری از تصورات ذهنی‌ای است که از توضیح بی‌نیاز است. مرد با دیدن زن جذاب ذهنش به کجا می‌رود؟

راه‌های مهار ذهن

  • اولین راه کنترل ذهن غفلت است. همان طور که غفلت از خدا موجب سرگرمی ذهن به امور ناپسند می‌شود، انصراف ذهن یا غفلت از امور دنیوی سبب مشغول شدن ذهن به خدا می‌شود. تا فکر بد به ذهن آمد منصرف شو. اگر تکرار شد باز منصرف شو و آن قدر این عمل تکرار شود تا به هدف برسی. منظور این نیست که آدم برای امور زندگی‌اش برنامه‌ریزی نکند یا بی‌گدار به آب بزند. بلکه منظور اموری است که مورد رضای خدا نیست.
  • معصوم سفارش کرده که نه غصهٔ فردا را بخور و نه به فقر فکر کن. هر دو از جانب شیطان است.
  • هرگز خود را از هیچ کس بالاتر ندان.
  • در نماز خود را به «غفلت از امور دنیوی» بزن. به‌خصوص تکبرة الاحرام را با توجه خاص بخوان. اگر این شدنی نبود خدا دستور نمی‌داد.
  • دومین راه کنترل ذهن مشغول کردن ذهن به ذکر و یاد خداست. مستمر به یاد خدا بودن سخت است اما انسان می‌تواند مکرر به یاد خدا بیفتد، ولو کوتاه، اما اگر ادامه دهد مستمر هم ممکن می‌شود. برای همین سفارش کرده‌اند تسبیح همراهتان باشد و بسیار ذکر بگویید. کلید انس با خدا ذکر است.
  • تلاوت قرآن با دقت بسیار به مهار ذهن کمک می‌‌کند.
  • خوبی از سر ضعف فضیلت نیست، بلکه خوبی با قدرت روحی بالا مطلوب است.
  • بسیاری از بااستعدادان موفق نمی‌شوند زیرا تمرکز ذهنی ندارند.
  • هرزه‌شنوی و هرزه‌بینی موجب سرگرمی ذهن و پریشانی آن است.
  • حتی به گناهان گذشته نباید فکر کرد، مگر در حضور پروردگار به قصد توبه.
  • ترس و کمال‌طلبی که براساس مصالحی به آدم داده شده اگر درست تربیت نشود باعث هجوم افکار منفی به ذهن می‌شود.
  • اگر کسی دائم به ذکر خدا مشغول باشد خدا ادارهٔ امور زندگی‌اش را در دست می‌گیرد.
  • سرگرمی بیش از حد سبب ضعف ذهن و درنتیجه ضعف قلب می‌شود.
  • پیامبر به امیرمؤمنان سفارش کرد هر گاه خشمگین شدی بنشین و به قدرت خدا فکر کن که خشمت فروکش کند. پس یکی از چیزهایی که باید به آن عمیق فکر کرد قدرت خداست.
  • اگر کسی به قدرت خدا فکر نکند هم پررو می‌شود و هم احساس بی‌پناهی می‌کند.
  • موضوعات زیادی هست که انسان باید به‌صورت مستمر و عمیق به آن‌ها فکر کند که کمک فراوانی به تمرکز ذهن می‌کند: جاودانگی، آفرینش جهان، قدرت خدا، قیامت، بهشت و جهنم، مرگ، لحظهٔ مرگ و ترس از داشتن سوءظن به خدا در آن حال، امام زمان، امام حسین، ....
  • مهم این است که انسان بتواند طولانی به موضوعی فکر کند. اینکه انسان مستمر به یاد خدا باشد در ابتدا دشوار است اما زیاد به یاد او افتادن آسان‌تر است. پس اگر کسی مداومت به خرج دهد می‌تواند مستمر هم به یاد خدا باشد.
  • سزاوار است آدم بخشی از روز را به تفکر و یاد خدا بگذراند.
  • فرموده‌اند هر کس طولانی و مستمر به یاد خدا باشد رفتارش در آشکار و پنهان اصلاح خواهد شد.
  • تفکر در مهربانی خدا راحت‌تر از تفکر در قدرت اوست. برای همین سفارش کرده‌اند مدام به یاد مهربانی خدا باشید و به‌خصوص هر کاری، حتی ساده‌ترین آن‌ها، با ذکر بسم‌الله و توجه ویژه به «الرحمن الرحیم» باشد. کار بدون بسم‌الله ابتر است. هر کس از ذکر خدای رحمان روی بگرداند این است عاقبت او: وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
  • خدا فرموده اگر کسی مدام به ذکرم مشغول شود کاری می‌کنم از ذکرم لذت ببرد و عاشقم شود و من هم عاشقش می‌شوم.
  • بهترین راه منصرف‌کردن ذهن از امور ناپسند تغییر زاویهٔ دید است. همیشه نیمهٔ پر لیوان را ببینید و بابت آن شکر کنید و آن قدر این را تکرار کنید تا به صورت عادت درآید.
  • سفارش کرده‌اند مدام نعمت‌های خدا را به یاد آورید و به‌خصوص با توجه قلبی بشمارید که عادتتان شود.
  • اقرار به نعمت‌های الهی و شکر سبب افزونی نعمت و اقرار به گناه و استغفار سبب آمرزش است.
  • هر گاه یاد نعمتی افتادید سجده کنید و اگر نشد صورت را کف دست بگذارید و حالت بدن را به نحوی تغییر دهید که نشانهٔ شکرگزاری باشد.
  • به نعمت‌هایی که به دیگران داده شده نباید نگاه کرد که سبب اندوه است. به زیردستان نگاه کنید که خیلی از نعمت‌های شما را ندارند.
  • حالِ با شکرکردن بهتر از حال با صبر بر بلایاست.
  • چون شکر شیرین است می‌توان طولانی به آن فکر کرد.
  • شکر بابت نعمت امام حسین هر چه شود کم است.
  • گناهان اعضای بدن و گناهان قلبی راحت‌تر بخشوده می‌شود تا گناهان ذهنی، مخصوصاً سوءظن به خدا.
  • چند نفر به گناهی مرتکب شده بودند که پیامبر هم آن‌ها را راند. مدت‌ها توبه و زاری کردند اما زمانی که گمان گردند خدا آن‌ها را بخشوده آیه نازل شد که به‌خاطر حسن ظن توبه‌شان پذیرفته شد.
  • شرط استجابت دعا این است که به ذهنت خطور کند خدا می‌تواند اجابت کند.
  • سیر و سلوک منوط به میزان حسن ظن است.
  • به داود نبی گفتند زنی در بهشت هم‌ردهٔ توست. وقتی پیگیری کرد، متوجه شد آن زن کاملاً راضی به رضای خداست و کمترین شکایتی ندارد.
  • کمال انقطاع برای انسان در لحظهٔ مرگ با سختی حاصل می‌آید اگر خودش با تمرین ذهنی برای خودش از قبل انقطاع حاصل نکرده باشد.
  • مؤمن به فرمودهٔ معصوم نباید از سرنوشتش ناراضی باشد و کسی که قلباً از خدا راضی باشد بداند که آن وقت دعاست و هر چه بخواهد مستجاب می‌شود.
  • شیطان با وسوسه به‌راحتی در فکر آدمی تأثیر می‌کند اما راحت به قلب او وارد نمی‌شود، پس راه اصلی ورودش ذهن است و اهمیت کنترل آن از همین مشخص می‌شود.
  • فکر و ذکر بخش لاینفک دینداری است. مؤمن دائم‌الذکر و کثیرالفکر است.
  • پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش فرموده تمرکز ذهنی را بر خدا معطوف کنید که سبب تقوای ذهنی است.
  • بزرگترین لذت بهشت هم روحی است.
  • ریا و عجب از بزرگترین گناهان ذهنی است.
  • کنجکاوی بی‌مورد و بیش از اندازه موجب سرگرمی بی‌هدف و درنتیجه رهاشدن ذهن از کنترل می‌شود، پس نباید اختیار ذهن را به هر چیزی داد و آن را با سرگرمی پشت سرگرمی مشغول کرد.
  • خداوند فرموده هر کس از ذکر او اعراض کند به تنگی معیشت دچار می‌شود: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى
  • یکی از راهکارهای کنترل ذهن این است که اگر یاد خدا افتادی ـــــ که معمولاً هم اتفاق می‌افتد ـــــ از آن اعراض نکن. مثلاً اگر به دل آدم افتاد کار مستحبی را انجام دهد یا دعای خاصی بخواند از آن اعراض نکند که تنگی معیشت کمترین اثر آن است. به الهامات خوب ذهنی توجه کنید.
  • اوج قدرت مهار ذهن این است که آدم بتواند تمرکزش را بر چیزی که می‌خواهد نگه دارد یا به‌راحتی بتواند تمرکزش را از آنچه نمی‌خواهد یا نباید منصرف کند.
  • یک راهکار عملی مهار ذهن این است که آدم روزانه ساعت و وقت خاصی را صرف تفکر کند و از مدت کم شروع کند و رفته‌رفته مدت آن را زیاد کند. در این وقت به موضوعات خوب فکر کند. مثل قرائت با تدبر در قرآن، تفکر در نعمت‌های خدا و شکر آن‌ها و شمردن آن‌ها، مطالعهٔ کتاب تاریخی و شرح‌حال علما و شهدا، دعا، یاد مرگ، خیالات دربارهٔ نعمت‌های بهشت. این کار بهتر است منظم انجام شود و در صورت استمرار به قدرت روحی می‌انجامد.
  • خوب است آدم واعظ خودش باشد و همیشه نیاز نداشته باشد که چیزی توجه او را به امور خوب جلب کند. برای همین، نوشتن یک راه‌حل خوب است که انسان امور خوب را روی کاغذ بیاورد که تمرکز بیشتری می‌طلبد تا شنیدن و دیدن.
  • خوب است آدم در خانه‌اش قسمتی را به محراب تبدیل کند و عبادات و تفکر خود را آنجا انجام دهد.
  • به قبرستان رفتن و اندیشیدن در احوال مرگ و قیامت بسیار مورد تأکید است.
  • خوب است استغفار ۷۰ بندی امیرمؤمنان را قبل از خواب همراه با سورهٔ واقعه بخوانید و یا بین‌الطلوعین با تفکر و محاسبهٔ نفس. قبل خواب آیةالکرسی هم سفارش شده است.
  • خوب است جمعه‌ها نماز جعفرطیار خوانده شود.
  • فهرست سیاهی از اموری تهیه کنید که هرگز نباید به آن‌ها فکر کنید و نهایت تلاش را بکنید که به آن‌ها فکر نکنید و اگر به فکر خطور کردند فوراً ذهن را منصرف کنید.
  • آدمی که خود را از چیزی نهی نمی‌کند به موجودی منفعل و بی‌خاصیت تبدیل می‌شود.
  • از جمله چیزهایی که باید در فهرست سیاه قرار بگیرد این‌هاست: نظر به نعمت‌های دیگران که باعث حزن عمیق می‌شود، تفکر زیاد به چیزی که دوست داری که سبب غفلت و دنیازدگی می‌شود، نگرانی دربارهٔ آینده‌ای که نیامده، سوءظن به دیگران و در دل به آن‌ها بد گفتن!
  • کار اداری و کارمندی از نظر دین کراهت دارد زیرا دلخوشی به آب‌باریکه معمولاً سبب کم‌شدن توکل می‌شود. کسی که خودش را مزدور کند رزقش کم می‌شود.
  • نیت گناه گرچه گناه نیست، آدم را از یک رزق مهم محروم می‌کند. برعکس، اگر کسی نیت کند که گناه نکند (ولو موفق نشود) برکت به زندگی‌اش می‌رسد.
  • ما در مسیر رشد تنها نیستیم و فرزندان ابلیس برای حواس‌پرتی آدم از هیچ چیزی فروگذار نمی‌کنند: الذی یوسوس فی صدور الناس! هر گاه به چیز بدی توجه‌تان جلب شد، اول شیطان را لعنت کنید.
  • به همین ترتیب، هر اقدام و فکر خیری صورت نمی‌گیرد مگر به کمک خدا. حتی خواندن قرآن باید با اعوذ بالله و کمک از خدا شروع شود که سبب هدایت شود. در هر کاری باید از خدا کمک خواست چون به تنهایی نمی‌توانیم خود را تربیت کنیم.
  • اگر به غفلت دچار شدیم چاره‌اش استغفار است و اگر ذکر خواستیم چاره‌اش تمناست.
  • دعاهای روزهای هفته در برنامه گنجانده شود که هم پرمحتوا هستند و سزاوار تفر و هم باعث تمرکز ذهن می‌شوند.
  • لحن بسیاری از دعاها کودکانه است به این معنا که انسان خود را در برابر خدا کودکی نابالغ می‌بیند و مثل کودکی که از بزرگی چیزی می‌خواهد با همان لحن کودکانه و نه بزرگانهٔ طلبکارانه می‌خواهد. مثلاً اول دعای ابوحمزه آمده خدایا مرا با عقوبت خود تأدیب نکن.
  • آدمی قبل از گناه اجل را پیش‌رو و آرزوها را پشت‌سر می‌بیند اما براثر گناه آرزوها را پیش‌چشم می‌بیند و اجل از یادش می‌رود.
  • فکر کردن به اجل و مرگ شیرین نیست؛ حکمتش هم این است که آدم بفهمد دنیا فانی است و لذت واقعی نزد خداست.
  • پیامبر (صلی الله علیه و آله) راهکار مهمی برای کنترل ذهن پیشنهاد فرموده و آن اینکه هر صبح تصور کن که تا آخر آن روز بیشتر زنده نیستی و شب‌ها تصور کن صبح فردا را نخواهی دید. در این صورت به چه فکر می‌کنی و چه کار می‌کنی؟
  • به این چند آیه خیلی فکر کن که خیلی به کنترل ذهن ربط دارند: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳۵﴾ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿۳۶﴾ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿۳۷﴾ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۸﴾
افکار منفیامام حسینکنترل ذهنذهن
علاقه‌‌مند به نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید