حتماً بسیاری از شما پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه با خود میگویید حاصل این همه سر کلاس نشستن چه بود و چقدر از مطالب را مستقیم از خود استاد فراگرفتم. این در صورتی است که رشتهٔ تحصیلیتان به کارتان بیاید و قرار باشد از مطالبِ آموخته استفاده کنید، وگرنه اگر شغلی کاملاً بیربط پیدا کنید که کل دانشگاه رفتن زیر سؤال میرود. در همین اول کار میخواهم حساب علوم انسانی و هنر را از علوم پایه و فنی-مهندسی جدا کنم. طبیعی است که سبک آموزش علوم انسانی با علوم پایه و فنی فرق اساسی دارد. و اصلاً کشش دانشجو سر کلاس تاریخ با کلاس ریاضی فرق دارد. شاید در اولی استاد اگر خوشبیان باشد بتواند دانشجو را یک ساعت و نیم سر کلاس میخکوب کند، اما دانشجو سر کلاس ریاضی و امثال آن پس از نیمساعت احساس خستگی میکند. با این حال، ناگزیر است یک ساعت و نیم سر جایش بنشیند و یادداشتبرداری کند یا اگر اهل یادداشتبرداری نیست به تخته زل بزند. تازه باید به این توجه کرد که معمولاً رویکرد استاد دانشگاه آموزشی نیست و اصلاً علاقهای هم به آن ندارد و پیگیر این هم نیست که کیفیت آموزش خود را افزایش دهد. صرفاً به این خاطر که قانون است تعداد واحد خاصی را تدریس کند این کار را میکند. نه برایش مهم است که آیا آموزش او بازده دارد و نه مهم است آیا امتحانی که میگیرد استاندارد است یا نه. خب، طبعاً این دسته از استادان تا بازنشستگی هم همین راه را میروند و کاری نمیتوان کرد. اما در این بین کسانی هم هستند که کیفیت آموزش برایشان مهم است، اما خودشان در آن میلنگند:
۱) تُن صدای ضعیف و خوابآوری دارند و آن کس که ته کلاس نشسته هیچ چیزی نمیفهمد؛
۲) فن بیان بلد نیستند و خیلی تپق و حرف اضافه میزنند؛
۳) با روشهای پربازده تدریس آشنا نیستند و صرفاً همان روش مرسوم دیگران را تکرار میکنند.
علاوه بر اینها، مورد دیگری هم هست که خارج از ارادهٔ استاد است: ساعتهای کلاس انعطافناپذیر است! همه مجبورند سر ساعت خاصی سر کلاس بروند، حال آنکه برخی در صبح بازده بهتری دارند و برخی در بعد از ظهر. با این مورد نمیتوان کاری کرد و باید با آن ساخت. از طریف دیگر، پس از شیوع بیماری کرونا و تجربهٔ تدریس آنلاین دیدیم که بازده آن حتی به مراتب کمتر از تدریس رو در روست و به نوعی ماستمالی کار است. چه میتوان کرد؟ من در چند سال اخیر بسیار از یوتیوب برای مطالب آموزشی استفاده کردهام. به این نتیجه رسیدهام که بهترین رویکرد آموزشی «آموزش ترکیبی چهرهبهچهره و ضبط ویدئویی» است، به این ترتیب که یک بار مبحث بهصورت ویدئویی با بهترین کیفیت ممکن ضبط شود. در این صورت، میتوان از جلوههای ويژه هم استفاده کرد. مثلاً فرض کنید یکی میخواهد مبحث تشدید در نوسان را توضیح دهد. هم کلی شبیهسازی از آن موجود است و هم کلی فیلم که آن را عیناً توضیح میدهد. با این حساب، دانشجو به مبحث ضبطشده دسترسی دارد. اما ممکن است سؤالاتی برایش مطرح شود یا لازم باشد مثال بیشتری برای او حل شود تا کل مبحث برایش جا بیفتد. در این صورت، کلاس حضوری میتواند «مکمل» تدریس ویدئویی باشد، به این ترتیب که استاد به جای آنکه یک ساعت و نیم وقت صرف تدریس کند، صرفاً در ابتدای کلاس مباحث ویدئو را مرور کند و به سؤالات و اشکالات پاسخ دهد. به این ترتیب، کلاسی که در حالت عادی یک ساعت و نیم طول میکشید بهراحتی در ۴۵ دقیقه تمام میشود. مزیت این روش تدریس این است که دانشجو قسمت ویدئویی را میتواند بارها گوش کند تا مطلب برایش جا بیفتد، برخلاف کلاس که بسیاری فقط حواسشان به یادداشتبرداری است و اصلاً به مبحث دقتی ندارند.