«زادگاهم ازنا »
زادگاهم شهر عشق است و غرور
تکه ای الماس همچون کوه نور
اشترانکوه و کمندان و تیان
خوشتر آید بر من از کل جهان
جاذبه درقلب و جانش کرده کِشت
سرزمین آبشاران چون بهشت
از بلندای جهان ، از تختِ شاه
مردمانی صاف وصادق همچو ماه
لُر زبان و لُر نشینی شهر من
از تبار ی برترینی شهر من
بختیاری و لرستانی همین
عاشق دلداده ی ایران زمین
جانفدایی ، مرد وقت کار زار
با شهیدانش شده ایران بهار
شیعه ی مولای مظلومان علی
شیر مردانِ غیوری ، چون یلی
پاک و ساده ،نغمه ی مرغ سحر
قلب شان شفاف مانند گَهَر
همچو کوهستان همیشه پایدار
مرد و زن بوده همیشه نامدار
اهل ازنایم ، کمی بارانی ام
من مسلمان ، شیعه ی ایرانی ام
رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)