سهند آقایی
سهند آقایی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

«زبان رمزی» در اسطوره­‌ی زندگی زردشت | سهند آقایی


ما در این یادداشت پس از آنکه اجمالاً به پدیده­ی «زبان رمزی-زبان حیوانات» پرداختیم، با به­ دست­ دادن یک مثال، این پدیده را در روایت اسطوره­ای زندگی زردشت بازمی­جوییم. ما پیشتر در یادداشت­ «سفرهای زال به زمان اسطوره­ای» درباب این پدیده سخن گفتیم. توضیحش شایسته است که اگرچه این پدیده در شمنیسم سراسر جهان به شکل گسترده­ای یافت می­گردد اما باید آن را همچون «گرمای جادویی» و «چیرگی بر آتش» ورای فنون شمنی درشمار آورد. به­هر­تقدیر، شواهدی هست که به ما امکان می­دهد به درون­مایه­های شمنی روایت مذکور توجه کنیم.

دانستنِ زبان حیوانات به‌­ویژه پرندگان از مهم­ترین ویژگی­های یک شمن محسوب می­شود و پرنده در نمادپردازی شمنی شناخته شده است. در میان یاکوت­ها هر شمن یک مرغ شکاری مادر با دم دراز و چنگال­های قلاب­شده و منقار آهنی دارد. همچنین در سراسر دنیا دانستن زبان پرندگان برابر است با آگاهی یافتن از رازهای طبیعت و پیش­بینیِ حوادث آینده. میرچا الیاده به نقل از لهتیسالو درباب ارتباط این زبان رمزی با اوراد شمنی و تجربه­ی خلسه می­نویسد: «شمن با استفاده از طبل و چهچهه زدنش به خلسه می­رود و متون جادویی در همه جا خوانده می­شود. جادو و آواز به ویژه آوازی که شبیه صدای پرندگان است اغلب با الفاظ و کلمات مشابه خوانده می­شود.» مثلاً گالدِر واژه­ای آلمانی است که از ریشه­ی فعل گالان به معنای آواز خواندن گرفته شده است و به­خصوص درمورد پرندگان به کار می­رود. همچنین واژه­ی گِرنینگِر چنانکه ه.س.نیبرگ بدان توجه کرده است برای کارهایی که با جادوگری سروکار دارند استعمال می­گردد. از منابع چنین برمی­آید که جانوری که شمن با آن ارتباط دارد اغلب پرنده است؛ همچنین در آیین­ها و مراسم شمنی پرنده جایگاه ویژه دارد؛ چنانکه روح شمن اغلب در شکل پرنده است که به سفر کیهانی می­رود. درواقع شمن­ها پرنده می­شوند؛ یعنی روحشان از جسم جدا می­شود و به شکل پرنده در آسمان به پرواز درمی­آید.

باری، پرنده نه فقط در شمنیسم بلکه در اغلب مذاهب ابتدایی نمایانگر دوستی انسان و خدایان و تجسم دانایی، نیروی جاودانگی و نفس کیهانی بوده است. در متون ودایی پرنده نماد دوستی خدایان و انسان است؛ نماد اتصال آسمان و زمین و همچنین نماد روح است. ما در اسطوره­ها و حماسه­های ایران نیز به پدیده­ی «زبان رمزی» برمی­خوریم. مثلاً در بندهشن آمده است که جم مردمان را گردآورد و ایشان اوستا را به زبان مرغان تلاوت می­کردند. در شاهنامه نه­تنها سیمرغ زبان زال را می­فهمد بلکه هم مرغ مادر است هم با نظر به ابیاتی چون بیت زیر نماد روح است:

تن زال را مرغ پدرود کرد / از او تار و از خویشتن پود کرد

این پدیده­ در اسطوره‌­ی زندگی زردشت با مثالی که در ادامه می­آید آشکار می­گردد.

در گزیده­های زادسپرم درباب گفت­وگوی دینی زردشت و امشاسپندان آمده است: «چون زردشت بهمنی بود از پنج نوع جانور که نماد این­جهانی بهمن بودند هر پنج نوع در کوه اوسند به هم­سخنی او آمدند. در آن روز پیش از آمدنشان به هم­سخنی اورمزد، زبانشان گشاده شد و به زبان آدمی سخن گفتند؛ از آبزیان نوعی ماهی به نام ارزوه و از جانورانی که در سوراخ می­زیستند، قاقم سفید و سمور سفید و از پرندگان مرغ کَرشِفت و سیمرغ و دیگر انواع و از جانورانی که در دشت به سر می­بردند خرگوش که راه آب را به ددان نشان می­دهد و از چرندگان خربز سفید. آنان به سخن آدمی دین را از اورمزد پذیرفتند و به سروری انواع پنج­گانه­ی جانوران گماشته شدند تا جانوران نیز به سخن خویش تا آنجا که دانایی و توان و نیرو دارند دین را تبلیغ کنند؛ و به زردشت سخت اندرز فرمود که این پنج نوع جانور را نزند و آزار ندهد و خوب نگاهداری کند.»

زبان رمزیشمنیسم ایرانیسهند آقاییشاهنامهخلسه
شاعر و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید