کتاب اتحادیه ابلهان به قلم جان کندی تول ، نویسنده ی آمریکایی ، نگارش شده است . پس از نگارش این کتاب ، هیچ یک از ناشرانی که این کتاب را برای آنها ارسال کرده بود ، حاضر به چاپ این کتاب نشدند . جان کندی تول در سن 32 سالگی پس از دعوایی مختصر با مادر خود ، با وصل کردن شلنگ به اگزوز ماشین و تنفس از گاز سمی خودرو به زندگی خود خاتمه داد. مادرش پس از مرگ او ، ۹ سال برای چاپ کتاب پسرش تلاش کرد تا سرانجام یک استاد دانشگاه حاضر به این کار شد. مدتی پس از چاپ کتاب، جایزه‌ی پولیتزر را از آن خود کرد و در ۲۵ سال گذشته ، به‌عنوان یکی از کتاب‌های برتر ادبی امریکا شناخته شده است.
بدون تردید مسئله مرگ نویسنده و تلاش های مادر او برای چاپ این اثر روی شهرت این کتاب بی تاثیر نبوده است و به همین دلیل لازم دیدم مختصر بخشی از این نوشته را به آن اختصاص دهم .
درباره کتاب
کتاب اتحادیه ابلهان کتابی است که نوشتن درباره آن می تواند بسیار دشوار و در عین حال لذت بخش باشد . با نگاهی به نظرهای افرادی که این کتاب را خوانده اند می توان پی برد که مخاطبان این کتاب دو دسته اند ، یا به آن بسیار علاقه دارند یا خواندنش را رها کرده اند که یکی از دلایل آن ، شخصیت اصلی این داستان یعنی ایگنیشس ، قهرمان نچسب داستان است . به سختی می توان کتاب را مطالعه کرد ولی بوی بد اتاق ایگنیشس را حس نکرد یا ملحفه های کثیف و وضعیت اسف بار اتاق ایگنیشس را نادیده گرفت . سخت است که صبحت های مداوم ایگنشس درباره وضعیت معده اش و آروغ زدن هایش خواننده را آزار ندهد یا نحوه برخوردهای ایگنیشس در نهایت خواننده را از کوره به در نبرد که تمام اینها نشان از نهایت استعداد نویسنده در فضاسازی و شخصیت پردازی داستان دارد . به نحوی که برای کسی که یک بار داستان را خوانده باشد فراموش کردن ایگنیشس ناممکن است ، خواه به داستان علاقه داشته باشد خواه نداشته باشد .
عده ای ایگنشس را فرد عاقلی در میان ابلهان می دانند که از زمانه خود بسیار جلوتر بوده به نوعی که به راحتی می توان به فلسفه ی ایگنیشس در مورد زندگی و نقد او علیه نظام سرمایه داری آمریکا پی برد . فردی که تلاش زیاد انسان ها برای داشتن درآمد بیشتر صرف اینکه بتوانند لوازم و وسایل بیشتر و بهتری داشته باشند را خوار میشمرد . فرد جامعه گریزی که تمام انسان های دور خود را فرومایه و ابله می پندارد . عده ای نیز ایگنیشس را ابلهی در میان دیگر ابلهان می بینند و ایگنیشس را نه تنها ناظری بر شرح مشکلات جامعه نمی دانند بلکه او را نیز یکی از محصولات جامعه و نیز یکی از عناصر تشکیل دهنده ابلهان می دانند .از نظر آنها هدف نویسنده نشان دادن گستردگی بلاهت در جامعه بوده است به این منظور که در میان تمام شخصیت های تشکیل دهنده داستان حتی یک فرد سالم هم در میان آنها وجود نداشت و در نهایت عاقبت به خیر شدن تمامی این شخصیت ها علیرغم این حجم از بلاهت که در رفتار و افکار آنها موج میزند و در نتیجه این مهم که دوام و بقایای جامعه با بلاهت تضادی ندارد . اما می توان گفت نویسنده در هر صورت هدف خود را به خوبی به مخاطب منتقل کرده است .
برداشت دیگری که توجه من را به خود جلب کرد این مطلب است که در عین حالی که هر فرد گمان می کند افکار و اعمال عاقلانه ای دارد به همان اندازه می تواند ابلهانه باشد و تمام این بلاهت می تواند در کلیت جامعه نمود پیدا کند . نکته قابل توجه دیگر ، ایستادگی ایگنیشس بر سر عقایدش فارغ از طرد شدن از جانب تمامی مردم و حتی مادرش بود . با این حال ایگنیشس حتی یک بار خلاف عقایدش نه حرف زد و نه رفتار کرد .
در پایان لازم است بیان کنم تمامی مطالبی که در این نوشته بیان شد تنها برداشت های من به عنوان مخاطبی عادی بوده و برای درک بهتر و عمیق تر این اثر لازم است نقد های منتقدانی که در این زمینه آگاهی کافی دارند مطالعه شود . از دیگاه من مطالعه این کتاب برای افرادی که به کمدی سیاه و رمان های پیکارسک علاقه دارند می تواند بسیار جذاب باشد در حالیکه برای دیگر افراد داستان رمان می تواند خسته کننده و آزار دهنده بنظر برسد . با این وجود مطالعه این اثر می تواند باعث ایجاد پرسش هایی در ذهن نسبت به جامعه و مسائلی دیگر شود که این مسئله بسیار ارزشمند است و در هر صورت مطالعه آن خالی از لطف نخواهد بود .
کتاب اتحادیه ابلهان به ترجمه زیبای پیمان خاکسار را می توانید از اپلیکیشن طاقچه دریافت و مطالعه نمایید . این دیدگاه برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه نگارش شده است .
