ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۴ دقیقه·۹ ماه پیش

معیار چیه؟

کدوم متر درسته؟
کدوم متر درسته؟

معیار موفقیت چیه؟

یه سوال عمیق‌تر چرا می‌خوایم موفق باشیم؟ موفقیت برامون چه معنی خاصی داره و چرا مهمه بهش برسیم؟

موفقیت با خوشبختی یا خوشحالی یا درستی برابره؟

به نظر من این روزها موفقیت برای ما شده "چیزی که بازخورد مثبت می‌گیره" و کمیت این بازخورد هم برامون مهمه.

مثلا‌‌ً اگه کسی برای دل خودش پست و استوری بذاره یا محتوا بسازه و بعد بازخورد مناسب، یعنی بازخورد مثبت و به تعداد زیاد نگیره کم‌کم حس می‌کنه بهتره رویه‌اشو تغییر بده!

انگار یادش میره این کارها واسه دل خودش بود نه برای دل بقیه!

تفاوت پر از زیباییه!
تفاوت پر از زیباییه!

فرقه بین کاری که قصد و هدفش جلب توجه مردمه و کاری که به خاطر دل خودته. فرق نیست؟

این روزها شبکه‌های اجتماعی ما رو دارن به سمتی می‌برن که دلمون بخواد مورد توجه مثبت تعداد بیشتری از آدمهایی باشیم که حتی نمی‌دونیم نگاهشون چقدر با ما هم‌راستاست! انگار که داره بهمون تزریق میشه اگه مورد پسند تعداد زیادی نباشی به قدری که باید خوب نیستی! لازمه خودتو اصلاح کنی!

من فکر می‌کردم فضای مجازی با ظهور شبکه‌های اجتماعی می‌تونه به جایی برای جلوه‌های بی‌شمار خلاقیت و جذابیت تبدیل بشه، نگاه از دریچه چشم بقیه، لذت از دیدن تفاوتها، راحتی و خوشحالی از این همه ذهن متفاوت و جذاب... و خلاصه دنیایی بشه از جذابیت‌های که در دنیای واقعی محدودیت زمان و مکان اجازه دیدنش رو نمیده.

شاید فکر می‌کردم شبکه‌های مجازی به همه نویسنده‌هایی که هیچوقت ذهنشون کتاب نمیشه فرصت میده تا بی‌دغدغه بیان بشن، نویسنده منظورم همه است چون به نظر من قدرت نوشتن در همه هست ولی حوصله‌اش و گاهی جسارتش در همه نیست.

ولی افسوس! فضای مجازی شد جایی برای شبیه هم شدن، برای دنبال "لایک" و "فالوور" گشتن، برای دیده شدن به هر قیمتی، برای طرد کردن ذهنهای خلاقی که جور دیگه‌ای میدیدن، برای کلاس!

درسته امروز دارم به کلاه قرمز که زبان احساس رو باز می‌کنه و کلاه مشکی که بدبینه صحبت می‌کنم ولی لازمه.

ما چقدر عمر می‌کنیم؟

انسان چقدر باید تاریخ رو تکرار کنه تا یاد بگیره لازم نیست شبیه کسی باشی، لازم نیست تاییدِ مسخره بگیری، لازمه خودت باشی.

شبکه‌های اجتماعی دیگه برام دردناک شده😐

مثل مد شده که یهو می‌بینی همه یه مدل بینی دارن، یه مدل ابرو، یه تیپ خاص، یه جور آرایش، یه مدل مد و حتی یه مدل حرف زدن!

حتی مد هم متفاوتش زیباست!
حتی مد هم متفاوتش زیباست!

مثل کتاب خوندن شده که یهو همه یه کتابی رو می‌خونن، بی‌اینکه بخوان فقط چون فکر می‌کنن الان باید اینو خوند. به نظرم هم اغلب کتابهای مسخره تو این مد حاضر میشن البته تازگی‌ها کتابهای خوب هم دیدم که افتادن تو مد که اصلاً صورت خوشی نیست برام.

طولانی شد حرفام ولی بذار خالی شم.

توی طاقچه و فیدیبو و کتابراه پر شده از کتابهایی که تو همین مد هستن! کتابی که با مد خونده بشه با مد بعدی شسته میشه! کاش کتاب خوندن مد نمیشد، درک میشد، خواسته میشد. کاش کتاب کم بود ولی کتابای خوب بود، اصیل و از دل برآمده.

بازار کتاب هم دردناک شده😐

دیروز یه کشف جدید کردم😃 از یه نویسنده که تازگی‌ها منو جذب خودش کرده (آرتور کوستلر) یه کتاب پیدا کردم که مترجمش کسیه که برای من خیلی ذهن جذابی داره (محمدعلی موحد) و موضوع این کتاب خیلی خاص و عجیب و به موقع است. همینطور که داشتم مثل شادی تو کارتون درون و بیرون از ذوق منفجر می‌شدم غم اومد و دستی به این کتاب زد و یادم آورد که چه کم‌اند قدردانان آثار ارزشمند.

انیمیشن زیباییه ببینیدش🙂
انیمیشن زیباییه ببینیدش🙂

من کلا آدم خاص‌پسندی هستم، خاص از اون جهت که کلاس داره نه😁 خاص از اون جهت که کلاس نداره😄 معمولا‌‌‌ً چیزهایی که من دوست دارم مورد علاقه تعداد زیادی از آدم‌ها نیست و شاید یکی از دلایلی که هم‌صحبتی که روحم لازم داره کمیابه همینه. این توضیح رو دادم که بگم برای من عادی شده چیزی که من دوست دارم مورد استقبال واقع نشه ولی در کل منصفانه بخوایم ببینیم آثار خوب کمتر دیده میشن، کمتر ارزششون درک میشه و کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرن.

فیلم خوب، کتاب خوب، انیمیشن خوب، نوشته خوب، پادکست خوب، تصویر خوب، بازی خوب، تئاتر خوب...

وقتی از صفت برتر استفاده می‌کنم یعنی قصدم مقایسه است دیگه، فیلم خوبی که تو رو به فکر بندازه کمتر از فیلم طنز دیده میشه.

من مخالف طنز و حتی گذران وقت بدون هدف خاصی نیستم، اتفاقا‌ً به نظر من لازمه ولی این لزوم این روزها همه‌ی فضا رو گرفته اونقدر که جا برای آثار خوب نیست.

صدا، سیما، تولیدات شبکه خانگی، سینما، تولیدات خارجی، پادکست، یوتیوب، اینستاگرام و هر محتوایی که سراغ داری درگیر این چیزهایی که گفتم شده‌ان!

در آخر دو تا نقل قول یادم اومد:

سریالی متفاوت
سریالی متفاوت

یک: توی سریال "مگه تموم عمر چند تا بهاره؟" یه جا شهرام (کاظم سیاحی) به مرجان (بهار کاتوزی) میگه شما فکر می‌کنید موفقیت یعنی شناخته شدن و کنسرت پرجمعیت برپا کردن؟ و مرجان جواب میده بعله دیگه!

من عین دیالوگها یادم نیست اما این همون چیزیه که من سوال دارم: موفقیت یعنی چی؟ متر و معیارش چیه؟ این معیار شخصی نیست آیا؟ منحصر به فرد!

تندیس سقراط
تندیس سقراط

دو: سقراط توی چندتایی از مکالمه‌های افلاطون یه چیزی رو تکرار می‌کنه که به صحبت من ربط داره، میگه نظر کسی که توی موضوعی دانش نداره باید برای من مهم باشه؟ و من کاری ندارم مردم چی میگن من می‌خوام بدونم درست چیه؟

زیاد نق زدم. میرم دیگه🤐


شبکه‌های اجتماعیمُدمعیارموفقیتخودت باش
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید