
توی پستهای اولیهی علمخوانی در مورد مردمان باستان مفصل صحبت کردم پس اینجا فقط خلاصهای از نوشتههای کتاب رو میگم.
در برابر پرسشهای اولیه که در ذهن انسان ایجاد میشد بابلیها به دنبال پاسخهایی بودند که مبتنی بر ارواح و خدایان بود (بر عکسِ دوران طلایی یونان). بابلیها با این اعتقاد که ارواح (خدایان) در همه جای طبیعت هستند، سعی میکردند برای در امان ماندن خود راههای بیابند. راههای مثل ورد برای جادو کردن ارواح یا کارهایی برای رضایت و خوشنودی آنها.
جالب اینکه اگر زمانی ورد و عملی جواب نمیداد دلیل بر نبود ارواح یا بیاعتباری جادو نبود بلکه حتماً اشتباهی انسانی رخ داده بود🙄 (نیتت خالص نبوده).
این باعث نشه فکر کنید که این مردمان نشسته بودن تو خونه و ورد میخوندن ها! این مردمان در حیطه فنی و عملی خیلی هم پیشرفته بودن. سازههای افسانهای بابل که فقط ذکرش رو شنیدیم و اهرام مصر که با وجودی که هنوز هستن همچنان اعجابانگیز و افسانهای هستن نمونههای پیشرفت فنی این مردمانند.
ولی توجه کنیم که فن عملی از تفکر علمی جداست. مردمان باستان، تا قبل از یونان، درگیر پیشرفتهای عملی بودند و نه علمی. البته بابلیان توجه ویژهای به آسمان داشتن و ستارهشناسیشون حسابی هم رشد کرده بود ولی نه با اهداف علمی بلکه با اهداف طالعبینانه!
برخی پیشرفتهای این مردمان که ما واقعا مدیونشون هستیم ایناست:
این مردمان بینالنهرین و مصر تا قبل از دوران طلایی یونان به شکوهی در زمانهی خودشون رسیده بودن و مردمان هند و چین هم دستاوردهایی داشتن که به دلیل دوری از این منطقه دیر به اینجا رسید. اما یونانیان باستان تفکرِ مبتنی بر عقل رو به معنای واقعی وارد زندگی کردند.
از یونانیها خیلی گفتم و واقعا دیگه گفتن ازشون زیادهگوییه فقط یادآوری کنم که یه ایراد بزرگ داشتن و اون هم تمرکز بیش از حد بر تفکر ذهنی و دوری از مشاهده و آزمایش بود.
توی این دوران تالس رو داریم که اولین سوال اساسی رو مطرح کرد: جهان از چه چیزی ساخته شده؟ جواب خودش به این سوال آب بود. همین سوال باعث شد افراد متفاوتی جوابهای متفاوتی بیان کنن و هر کدوم هم استدلال ذهنی خودشون رو داشتن (نمیخوام واردش بشم).
فیثاغورث هم مربوط به همین دورانه. او میگفت همه چیز عدده! این به نظرم خیلی نگاه جذاب و متفاوتیه اون هم در دنیای به شدت طبیعتبینِ اون روز.
اما بهترین جواب اونی بود که بهش کمترین توجه شد. دموکریتوس گفت همه چیز از اتم ساخته شده، این ایده خاک خورد تاااااا قرنهای بعد که دوباره خاکش زدوده شد!
در یونان هر کسی ساز خودش رو میزد و هر کسی ادعایی داشت تا ارسطو رسید. در پست بعد از ارسطو میگم.