ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

16. علم‌خوانی: مقدمه‌ای بر تاریخ علم

با توجه به جمع‌بندی علم‌خوانی 15 دیگه رسماً وارد خوانش منظم تاریخ علم شدم🥴😎

فعلاً کتاب مقدمه‌ای بر تاریخ علم سرعتی داره پیش میره چون خوندن تاریخ ادبیات و تاریخ جهان کمک خوبی کرده به اینکه چیزهای دیگه‌ای هم در مورد زمان‌های مختلف به ویژه باستان بدونم و وقتی از تاریخ علم در سده‌های قبل از میلاد می‌خونم خیلی هم نگاهم به بز شبیه نشه! هرچند همیشه چیزهای جدید و ندانسته‌ای هست ولی خب از تعطیل بودن بهتره!

در شروعِ کتابِ مقدمه‌ای بر تاریخ علم چند تا نکته‌ی جالب خوندم که دوست دارم اونها رو اینجا بگم، حرفهای کتاب رو به زبون خودم میگم که راحت‌تر باشه:


  • اگه ما فکر می‌کنیم که ادامه دادن ثبات و تواضع دوران اولیه می‌تونست پیشرفت علم رو تضمین کنه اشتباه می‌کنیم؛ پیشرفت فقط تابع شناخت نیست بلکه اراده هم این وسط سهم داره! تمدن یونان به خاطر نبود استعداد نبود که شکست خورد بلکه به خاطر نبودِ منش و اخلاق شکست خورد!
  • پیشرفت ثبات لازم داره ولی هیچ پیشرفتی مداوم نیست مگر با مقاومتی سازمان‌یافته!
  • وقتی مردم می‌خوان فقط به چیزی برسن و فکر کنن که فایده‌ی مستقیم و فوری ازش به دست بیارن به زودی به روزگار راکد و ناکارآمد روبرو میشن!
  • کشمکش بزرگ بین آرمانهای این دنیا و اون دنیا قرنها ادامه داشته.


نکاتی که در بالا گفتم بخشی از نکات جالب این مقدمه بود که نگاهی نقادانه و به نظرم منطقی به پیشرفت پ درهم‌تنیدگی علم و زمینه‌ی حضورش داشت.


مقدمه‌ی این کتاب خیلی طولانیه و من فقط 30صفحه ازش رو خوندم و بعد رفتم سراغ فصل اول. در مقدمه از انواع فلسفه‌ها و ادیان و دوره‌ها و تاثیری که بر علم به ویژه علم باستان گذاشتن صحبت کرده که برای من به این شکل و جدا از موضوع اصلی جالب نبود ولی یه نکته‌ی خوب راجع به قرون وسطی داشت:

  • اول اینکه برعکس خیلیا که دارن تلاش می کنن بگن قرون وسطی اونجورها هم که میگن تاریک نبوده، این نویسنده قبول داره که قرون وسطی حسابی تاریک بوده ولی در عین حال مهمه چون انتقال علم باستان به دوران جدید از کانال این دوره می‌گذره.
  • دوم اینکه در قرون وسطی پویایی علمی و روحی به گروه کوچیکی محدود شده بود در حالی‌که در دوره باستان اینطور نبوده! تا اینجا چیز خاصی نیست، حرفی که برای من جالب بود این بود که: در قرون وسطی که سواد و تحصیلات عمومی و اینها به شکل امروزی نبوده محدودیت قابل توجیهه ولی آیا امروز هم ما به واقع درگیر همین محدودیت نیستیم؟

من می‌گم امروز بیشتر هم شده. من همیشه غصه‌دار کتاب‌خون شدنِ مردم میشم! میگم اونی که کتاب نمی‌خونه تکلیفش معلومه با خودش و با کتاب؛ ولی اونی که درگیر کتابهای بازاری و تبلیغی میشه علاوه بر هزینه مادی -و بزرگتر کردن سیستمی که دوست داره مطالعه رو هم بازاری کنه- وقت و روحش رو تقدیم می‌کنه! و بزرگتر از همه چیزی دستشو نمی‌گیره! این اسمش مطالعه نیست بردگیه! و این آدم فکر می‌کنه چقدر فرهنگی و کتاب‌خون و باسواده! دردی که به نظرم این روزها خیییییییییییییلی زیاده.

میگید نه؟ میگید من سیاه‌نمایی می‌کنم؟ یه سر به شهر کتابها بزنید. پرفروش‌های سایت‌های کتاب رو چک کنید. حتی آثار کلاسیک وقتی به شکل بازاری (و به نظر من سخیف‌ترین شکل ممکن) در میاد پرفروش میشه!

خیلی بیراهه رفتم... برگردم...

آخرین نکته از این مقدمه این بود که محققانی که روی دوران کلاسیک کار می‌کنند علاقه ندارن (شاید هم نمی‌تونن) علم رو به طور خاص بررسی کنن و محققانی که روی قرون وسطی کار می‌کنن تصویر غلطی از علم توی این دوران دارن. بنابراین بررسی عمیق‌تر و بهتری لازمه.


خب! کافیه. پست بعدی: سپیده‌دم معارف یونانی

تاریخ علمقرون وسطیعلمفیزیکمقدمه
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید