بعد از افلاطون و ارسطو کمکم باید از دوران اوجِ یونان خداحافظی کنیم. با ظهور اسکندر و ایجاد مراکز مختلف علمی در قلمروی جدید مقدونی علم آهسته آهسته به اسکندریه نقل مکان کرد. در شروع سدهی سوم قبل از میلاد با علم در اسکندریه باید ملاقات کرد.
در این زمان اقلیدس که شاگرد افلاطون بود در اسکندریه به شکوفایی رسید! در ریاضی و به ویژه هندسه اونچنان فعالیت کرد که به پدر هندسه معروف شد. من با هندسه رابطهی خوبی ندارم و همون دوری و دوستی رو حفظ میکنم بنابراین همین نقل کوتاه از اقلیدس کافیه.
اما در همین دوران شخص دیگهای به آریستارخوس زندگی میکنه که برای من مهمه. او اولین کسی بود که خورشیدمرکزی رو بیان میکنه! و میفهمه که زمین در هر شبانهروز به دور خودش میگرده.
نمیدونم درسته میگم یا نه ولی فکر میکنم آریستارخوس دیر اومده بود! اگه کمی زودتر در یونان پیداش میشد شاید با فرضیهاش کمی شک و تردید در دل عدهای میانداخت و نجوم - و به طور کلی درک ما از جهان- کمی زودتر به واقع نزدیک میشد.
راستش نمیدونم چرا من با این تاخیر حدود 2000 ساله در پیشرفت علم مشکل دارم و نمیتونم به خاطر نقش ارسطو در این تاخیر با او دوست بشم!
کدوم تاخیر؟ ماجرا چیه؟
فکر میکنیم همه قبول دارن که در یونانِ زمان سقراط و افلاطون و ارسطو ناگهان با افراد اندیشهورز و همراهی جامعه برای تفکر روبرو شدیم. این دوران برای من شبیه رویاست - هرچند با خییییییلی از نگاهها و نظراتشون مخالفم- رویای اینکه جامعه در تقلایی ولو غلط برای فهمیدن باشه. حالا توی همین دوران یهو ارسطو -به حق یا بر اثر جوگیری- سرآمد دوران میشه و چنان با قاطعیت در مورد مسائل صحبت میکنه که جای هیچ تردیدی نمونه و بعد از اون یارانش چنان پشت حرف اون میایستند که راه رو بر هر تردید و بررسیِ مجددی میبندن تاااااا کوپرنیک و گالیله!
ارسطو با قاطعیت زمینمرکزی رو بیان میکنه و تمام!
برای همین میگم شاید اگه آریستارخوس قبل از ارسطو بود اتفاق دیگهای میفتاد. البته میگم شاید چون اول اینکه در زمان سقراط و افلاطون تمرکز از درک جهان به سمت تمرکز بر شخص و جامعه و حکومت تغییر مسیر داده بود و شاید این موضوع بیاهمیت جلوه می کرد و دوم اینکه اون زمان هم بودن افرادی مثل دموکریتوس که از اتم حرف زدن ولی چندان توجهی بهشون نشد! ولی باز هم شاید تنوع نظرات یه عدم قطعیتی برای نگاه ارسطو ایجاد میکرد.
چقدر پرت شدم از موضوع... خلاصه اینکه آریستارخوس در شروع انقلاب علمی نقشی پدرگونه داره هرچند دور و منزوی.
ارشمیدس نفر بعدی توی این عصره که در ریاضی و فیزیک بسیار مهم بوده... در مورد او هم مفصل بعدها خواهم نوشت.