سدهی هفتم میلادی با گسترش اسلام دریچهی جدیدی برای علم باز کرد!
خواهش میکنم تعصبات فکری و اعتقادی رو کنار بذارید تا بتونیم درست به تاریخ علم نگاه کنیم. در دورانی که اروپا در تاریکی قرون وسطی بود و افکار زیبای یونانی که به واسطه رومیان در جهان تا حدی پخش شده بود داشت گم میشد کمکم مسلمانان روی کار اومدن.
برای بررسی دقیق و مستند باید تاریخ اسلام و جهان رو در این دوران خوند ولی در همین حد بگم که در دوران خلفای عباسی به ویژه مأمون در جهت حفظ منابع علمی و پرورش عالِم تلاشهای زیادی شد. زمان تسلط اسلام بر جهان اونقدری بود که بتونه بر خیلی از مسائل علمی اثر بذاره.
نمیخوام در مورد این موضوع زیاد صحبت کنم چون با اینکه این دوران افراد موثر زیادی رو پرورش داده ولی هنوز با اون تاریخ علمیِ مد نظر من که در واقع شروعی اساسی برای فیزیک محسوب میشه فاصله داره.
در این دوران هنوز علم به زیرشاخههاش تفکیک نشده و دانشمندان هنوز حکیمند یعنی اشراف به همهی علوم.
بین سدهی هفتم تا انتهای سدهی یازدهم میلادی با جابربنحیان، ابن مقفع، سیبویه، خوارزمی، رازی، فارابی، ابوالوفا بوزجانی، ابنمسکویه، ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابنسینا، ابنهیثم، عمر خیام، ظهور حشاشین و حسن صباح، غزالی و عدهای دیگر که نامشان را نبردم روبرو هستیم.
اما چون تمرکز من روی فیزیکه فقط به نام بردن از این افراد اکتفا میکنم؛ این اکتفای من به این معنی نیست که اینها آدمهای کمی بودن و کارهای بیارزشی کردن! نه! ابداً. این افراد در زمینههای غیر از فیزیک نقش پررنگی داشتن مثلاً پزشکی، ریاضی و فلسفه.
راستش خوشحالم که لازم نیست با تکتک این افراد آشنا بشم چون خیلی زیادن!🙄
با این پست جلد اول از کتاب مقدمهای بر تاریخ علم تموم میشه ولی قبل از پایان دوست دارم نکتهای رو بگم: دقت کردید که همهی اسامیِ این دوران اسمهای ایرانی و عربیه!؟ در واقع زمانیه که عربی زبان علمی بوده و کارهای خوب هم به زبان عربی نوشته میشده. در واقع دانشمند (بهتره بگم حکیم) به عربی مینوشت!
در مورد همین چند خط بالا من کلی حرف دارم:
ولی بهتره از حرفهای اضافی دوری کنم و این شاخهی حاشیهای رو رها کنم.
پست بعدی در علمخوانی مساویه با شروع جلد دوم از مقدمهای بر تاریخ علم و شروع سدهی دوازدهم میلادی.