بعد از نگاهی خیلی کوتاه و اجمالی به تاریخ دوباره برگشتیم به ادبیات و نوشتههای به جا مانده!
لازم است همین ابتدای بازگشتمان به ادبیات بگویم که ماجراهای هزاره اول قبل از میلاد و به طور خاص از 500 قبل از میلاد تا میلاد مسیح، بسیار زیاد و تاثیرگذار است؛ شاید در دورههای دیگر تاریخ جهان نیز وقایع پرشماری رخ داده باشد ولی هیچکدام به اندازه این دوران برای ما به یادگار نمانده است به جهت همین ماندگاری میتوانم بگویم که در هیچ دورهای این حجم از ایدههای نو و ماندگار و موثر بروز نکرده است، پس در ادامه پستهای زیادی مربوط به هزاره قبل از میلاد خواهم نوشت؛ اولینِ آنها در مورد کتاب مقدس است.
همه دینها یا بهتر بگویم دینهایی که مکتوباتی دارند کتاب خود را مقدس میدانند ولی عنوان "کتاب مقدس" به مجموعه کتابهای مسیحیان اشاره دارد که از دو مجموعه کتاب تشکیل شده است؛ در ادامه مفصل از این کتاب خواهم گفت ولی در این پست میخواهم بگویم چرا خواندن کتاب مقدس برای من جذاب است و چرا به دیگران توصیهاش میکنم.
کتاب مقدس کتابی است که در طی هزاران سال و به وسیله صدها نفر نوشته شده است، داستانهایی از گذشتههای دور که سینه به سینه منتقل شده است را در خود جای داده است و آنچه مرا جذب خودش میکند این است که به نظر من کتاب مقدس از دل اسطوره برمیخیزد، در تاریخ هویت جدیدی مییابد و با پیشگویی خود را به جهان ماورایی وصل میکند.
افرادی که ادبیات به ویژه ادبیات غرب را دوست دارند میدانند که کتاب مقدس بیشترین تاثیر را بر نویسندگان گذاشته است و در صورت نخواندن و ندانستن کتاب مقدس اگر نگویم بسیاری، میتوان گفت مقدار قابل توجهی از لایههای برخی رمانها و معنای درونی و عمیق برخی جملات آنها را درک نمیکنیم.
اما این دو مورد باعث نمیشود خواندن کتاب مقدس را به شما توصیه کنم، آنچه مرا به توصیه ترغیب میکند این است که کتاب مقدس از نظر من شالوده ادیان بزرگ فعلی است، چه یهود که تنها عهد عتیق (یعنی بخش نخست از کتاب مقدس را باور دارد)، چه مسیحیت و چه اسلام. و حتی این کتاب نشانههایی از تاثیرپذیری از ادیان و عقاید بینالنهرین و مصر را نیز در خود دارد، یعنی دو ابرقدرت جهان باستان.
کتاب مقدس علاوه بر شکل داستانگونهاش به جهت اشارههایی تاریخی و توصیفات ملتهای مختلف نیز شایان توجه است.
با این مقدمه در پستهای بعدی از اجزای کتاب مقدس خواهم گفت.
ولی در انتها میخواهم یک پاراگراف از کتاب تاریخ ادبیات جهان نوشته تراویک را برایتان عیناً بیاورم: