ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

37. علم‌خوانی: عروج انسان5: موسیقی کائنات

جزیره ساموس
جزیره ساموس

اشتباه نشه! این متن یه مطلب گردشگری نیست می‌خوام در مورد تولد ریاضی صحبت کنم و این جزیره‌ی زیبا محل این تولده.

ساموس اسم این جزیره است. توی عکس که زیبا به نظر می‌رسه! فکر کنم در نوشته‌های افلاطون اسمش به چشمم خورده و هر جایی از فیثاغورث خوندم که قطعاً اسمی از زادگاهش بوده اما چیزی که می‌خوام بگم اینه که همه سعی دارن ساموس رو و تا حد زیادی یونان رو تماماً اروپایی ببینن در صورتی که تفکرات اون زمان بسیار بسیار بسیار الهام‌گرفته شده از آسیا بوده... در واقع عقیده‌ای از آسیا میومد... توی این شهرها دچار تغییرات و پیشرقت و پسرفتی میشد و بعد دوباره به آسیا یا جاهای دیگه می‌رفت.

یه نگاه به محل ساموس روی نقشه بندازید:

اشتباه نشه! من نمی‌خوام یونان رو آسیایی کنم. اصلاً به چه کارم میاد؟ من می‌خوام بگم جهان باستان جهانی بوده محدودتر از این روزها با عقاید و نظراتی که یا گم شدن یا سوزونده شدن یا بد و دیر منتقل شدن یا تحریف شدن و یا در مسیر خوبی قرار گرفتن و این نتیجه تعامل همه بوده...

همه یعنی هم کسی که اون ایده رو بیان کرده هم کسی مثل تاجرها، جنگجوها و حتی برده‌ها که این ایده رو دهان به دهان منتقل کردن و هم کسی که اون ایده رو پرورش داده و بهترش کرده

خب! بعد از این حرف طولانی برم سراغ این قسمت از مستند، باز هم کلیدواژه‌ای برم جلو (کلیدجمله‌ای!):

  • 580ق.م: فیثاغورث اعداد رو زبان طبیعت اعلام کرد در نتیجه به دنبال درک و فهم این زبان رفت.
  • 300ق.م: اقلیدس دانش فیثاغورث و ریاضیات اون زمان رو صورت‌بندی کرد.
  • 150 ق.م: بطلمیوس اون مدل زمین‌مرکزی معروف رو ساخت.
  • اینجا علم دیگه خسته بود و برای بلند شدن انگیزه لازم داشت!
  • 600 میلادی: اسلام اون انگیزه رو به علم داد.
  • 750 میلادی: اعداد هندی مورد استفاده اعراب قرار گرفت.
  • 500 میلادی: تازه اعداد هندی در اروپا رایج شد قبل از اون اعداد رومی به کار می‌بردن!!!
نوشتن اعداد رومی شکنجه بوده رسماً!
نوشتن اعداد رومی شکنجه بوده رسماً!


  • دوباره علم خسته شد و نیاز به انگیزه‌ای جدید داشت!
  • 1000 میلادی: مسیحیت دوباره و به شکلی جدید بلند شد و به علم هم انگیزه‌ای جدید داد.
  • نطفه‌ی رنسانس در اسپانیا پ با ترجمه‌های متون مختلف بسته شد تا بعد در ایتالیا متولد بشه.
  • 1000 میلادی: ابن هیثم برای اولین بار درست‌ترین نظر رو در مورد بینایی داد و باعث شد جهان به پرسپکتیو پی ببره.
شاید براتون بی‌ربط باشه ولی همین پرسپکتیو همونطور که به نقاشی و هنر اون زمان بعد جدید و جذابی داد و با دادن بُعد به نقاشی به اون جون داد در علم هم اثرگذار بود. پرسپکتیو به ما کمک می‌کنه که بفهمیم جهان رو میشه از دیدهای مختلف دید مثلا دو تا آسمون داریم: از دید من که پشت میزم نشستم و در حال تایپ یه نگاهی به آسمون میندازم و از دید اون دختر‌بچه‌ای که داره الان از پایین پنجره‌ی خونه‌ام رد میشه و چیزی تو همین آسمون توجهش رو جلب می‌کنه.
همین تفاوت دید به کوپرنیک کمک کرد که مدل بطلمیوسی رو از دید دیگه‌ای ببینه و بگه اگه من رو زمین نباشم و جایی بالای همه‌ی این سیارات باشم دنیا چجوریه!؟ و اون وقت بود که به ذهنش رسید اگه خورشید مرکز باشه چی میشه؟ (البته داستان اینجوری که من میگم نیستا! کوپرنیک فکرهای دیگه‌ای هم داشت ولی خب این دید هم کمکش کرد).
  • 1600میلادی: کپلر توی رصدهاش فهمید مسیر حرکت سیاره‌ها بیضیه! و سرعتشون هم همه‌جا یکی نیست!
  • ریاضیاتِ موجود نمی‌تونست مسیر جدید حرکت سیاره‌ها رو بررسی کنه پس به ریاضیِ بهتری نیاز بود. ریاضیاتی که علاوه بر فضا به زمان هم توجه کنه!
  • اینجا بود که نیوتون و لایبنیتس وارد شدن و حساب دیفرانسیل متولد شد.


فعلاً این دو ریاضی‌دان رو تنها می‌ذارم تا برم به ایتالیا و قصه گالیله رو بشنوم، بعد دوباره به اینجا برمی‌گردم.




علمفیزیکریاضیتاریخ علماعداد
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید