کمکم دارم به سمت پستهای گردشگری میرم انگار😂
تصویر بالا ونیزه، محل زندگی گالیله و محل تلاقی فرهنگ و هنر در اون سالها!
قسمت ششم از مستند عروج انسان بیشتر روی گالیله متمرکز بود ولی چون من دلم میخواد در جای خودش مفصل از گالیله با جزئیاتی که دوست داشتم بنویسم در این پست خیلی مختصر نکات جالب این مستند رو میگم:
خب در همین ایامی که کمی از خصوصیاتش رو گفتیم وسیلهای جاسوسی در فلاندر ساخته شد که به دریانوردان اجازه میداد خیلی دورتر از جایی که چشمشون میبینه رو ببینن. بله تلسکوپی با قدرت دید کمتر از تصور امروز ما اختراع شده بود.
تا حالا فکر کرده بودید که تلسکوپ در ابتدا هدفی جاسوسگونه داشته!!!
گالیله به محض شنیدن این موضوع خودش دست به کار میشه و تلسکوپی با 10برابر بزرگنمایی و بعدتر با 30برابر بزرگنمایی میسازه
تا اینجا همه چیز خوب و خوشه و حتی گالیله تونسته با این کلک پول بیشتری هم به جیب بزنه (حالا از دربار یا هرجا) ولی داستان از جایی تغییر جهت میده که گالیله سر تلسکوپ رو میگیره به سمت آسمون و چیزهایی میبینه که با علم و اعتقادات! اون روز همخوانی نداره!
دیدن آسمان باید خیلی جذاب بوده باشه ولی در واقعیت مورد استقبال قرار نمیگیره چون با عقاید بطلمیوسی (که میگه خورشید دور زمین میچرخه و زمین ساکنه) سر جنگ داره! بعدتر در پست مخصوص گالیله در مورد اینکه چی دیده شد که در جهت تایید کوپرنیک و رد بطلمیوس بود، صحبت میکنم.
بعد از این ماجرا هم که همه میدونیم:
برونوفسکی در این مستند جملهای داره که من دوستش داشتم:
گالیله از نظر من خیلی داستان جالب و شخصیت بحثبرانگیزی داره، در کنار اینکه به دلیل دادگاهی شدن و همینطور شیوه نگارش کتابش من رو خیلی یاد سقراط میندازه، در علم قدمی رو برداشت که افراد دیگه یا نخواستن یا نتونستن بردارن.
در پست بعدی از مولود جدید میگم: نیوتون