ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۳ دقیقه·۶ ماه پیش

38. علم‌خوانی: عروج انسان6: پیام ستارگان

ونیز
ونیز

کم‌کم دارم به سمت پست‌های گردشگری میرم انگار😂

تصویر بالا ونیزه، محل زندگی گالیله و محل تلاقی فرهنگ و هنر در اون سالها!

قسمت ششم از مستند عروج انسان بیشتر روی گالیله متمرکز بود ولی چون من دلم می‌خواد در جای خودش مفصل از گالیله با جزئیاتی که دوست داشتم بنویسم در این پست خیلی مختصر نکات جالب این مستند رو میگم:

  • سال 1564 تولد دو مرد بزرگ بود: گالیله در ایتالیا و شکسپیر در انگلیس.
  • ونیز در اون زمان مرکز جهان بود!
  • مردم ونیز تاجر بودند و به نظر من شاید اون روحیه فریبندگی‌ای که در گالیله می‌بینیم از همینجا ناشی میشه.
  • همین جا بود که برونو رو زمین آتش زدند!
  • مردم در نیز عملگرا بودند و شاید اختراعات کاربردی گالیله هم از همین نگاه و تشویق عمومی سرچشمه می‌گیره.

خب در همین ایامی که کمی از خصوصیاتش رو گفتیم وسیله‌ای جاسوسی در فلاندر ساخته شد که به دریانوردان اجازه می‌داد خیلی دورتر از جایی که چشمشون می‌بینه رو ببینن. بله تلسکوپی با قدرت دید کمتر از تصور امروز ما اختراع شده بود.

تا حالا فکر کرده بودید که تلسکوپ در ابتدا هدفی جاسوس‌گونه داشته!!!

گالیله به محض شنیدن این موضوع خودش دست به کار می‌شه و تلسکوپی با 10برابر بزرگنمایی و بعدتر با 30برابر بزرگنمایی میسازه

تا اینجا همه چیز خوب و خوشه و حتی گالیله تونسته با این کلک پول بیشتری هم به جیب بزنه (حالا از دربار یا هرجا) ولی داستان از جایی تغییر جهت میده که گالیله سر تلسکوپ رو می‌گیره به سمت آسمون و چیزهایی می‌بینه که با علم و اعتقادات! اون روز همخوانی نداره!

دیدن آسمان باید خیلی جذاب بوده باشه ولی در واقعیت مورد استقبال قرار نمی‌گیره چون با عقاید بطلمیوسی (که میگه خورشید دور زمین می‌چرخه و زمین ساکنه) سر جنگ داره! بعدتر در پست مخصوص گالیله در مورد اینکه چی دیده شد که در جهت تایید کوپرنیک و رد بطلمیوس بود، صحبت می‌کنم.

بعد از این ماجرا هم که همه می‌دونیم:

  • گالیله تلاش کرد که به همه نشون بده که زمین می‌چرخه.
  • چون به کلیسا و به پیروزی مشاهده و منطق باور داشت به فلورانس رفت (جایی که تحت تسلط شدید کلیسا بود)
  • کلیسا باهاش برخورد کرد ولی کمی بعد گالیله کتابی طنزگونه که مکالمه سه نفر در مورد همین موضوع بود رو چاپ کرد.
  • اینبار کلیسا برخورد سختی با گالیله کرد و مجبورش کرد که اعترافی بنویسه و حرفش رو پس بگیره!
  • بعد از اون گالیله حصر خانگی! شد.
  • جالبه بگم که در اواخر عمرش جان میلتون به دیدنش اومد.
  • و باز جالبه که دکارت هم در همین زمانها زندگی می‌کرده.
  • به هر حال گالیله در 1642 از دنیا میره و نیوتون در کریسمس همون سال به دنیا میاد! دنیا عجب بازي‌هایی داره!

برونوفسکی در این مستند جمله‌ای داره که من دوستش داشتم:

کلیسا می‌خواست اعتقادات پیروز باشند و گالیله می‌خواست حقیقت پیروز باشد.

گالیله از نظر من خیلی داستان جالب و شخصیت بحث‌برانگیزی داره، در کنار اینکه به دلیل دادگاهی شدن و همینطور شیوه نگارش کتابش من رو خیلی یاد سقراط میندازه، در علم قدمی رو برداشت که افراد دیگه یا نخواستن یا نتونستن بردارن.


در پست بعدی از مولود جدید می‌گم: نیوتون


گالیلهعلمفیزیکتاریخ علمدانشمند
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید