برای اینکه اجرای نمایشنامههای یونان را بهتر بتوانیم تصور کنیم لازم است کمی از ریشههای آن و چگونگی اجرا در یونان باستان آگاه شویم. با توجه به آنچه در کتاب تاریخ ادبیات جهان خواندهام میتوانم بگویم که:
تراژدی در یونان از مذهب برخاسته است، مانند بسیاری از دیگر هنرهای جهان باستان. در کل فرش مذهب در جهان باستان و حتی کمی بعد از آن چنان گسترده شده بود که جایی را بیپوشش نگذاشته بود حتی علم و فلسفه را.
در نمایشنامههای آن دوران دو گروه اجراکننده وجود دارد، هنرپیشهها و همسرایان. اگر نمایشنامههای آن دوران را خوانده باشید حتماً دیدهاید که در هر پرده همسرایان به فراخور داستان سرودهایی را اجرا میکنند، چیزی که در تئاتر امروزی تقریباً دیده نمیشود.
جالب آن است که گویا در جشنها مردها پوست بز میپوشیدند و شاید علت اصلی آن ساتیرها باشند. ساتیر موجودات اسطورهای هستند که پای بز داشتند، خدمتکاران دیونوسوس - خدای شراب و باروری- بودند و اغلب به رقص مشغول بودند.
نمایشنامههای اولیه در جشنهای آتنی که برای دیونوسوس برگزار میشد اجرا شد، در واقع جزئی از جشن بود، جشنی مذهبی!
هر نمایشنامه چهار قطعه نمایشی داشت (تترالوژی)، سه قطعه از آن سه تراژدی در مورد یک موضوع خاص بود (این تراژدیهای به تریلوژی معروف شدند یعنی سهگانه) و قطعه چهارم یک کمدی بود.
هنرپیشهها همگی مرد بودند حتی اجرای نقش زنهای نمایشنامه بر عهده مردان بود.
در مورد نمایشنامههای یونان میتوان بیشتر سخن راند، موضوع، شکل اجرا، صحنهآرایی و دیگر موارد؛ اما من لازم نمیدانم و ترجیح میدهم به همین مختصر اکتفا کرده و به سراغ نمایشنامهنویسان بزرگ این دوره بروم و در خلال صحبت از آثار آنها با ساختار نمایشنامه بیشتر آشنا میشویم.
ولی در پایان باید بگویم من همچنان در شگفتم از علاقه مردم یونان باستان به نمایش و اهمیتی که به آن میدادند! بقایای تماشاخانههای یونان باستان واقعاً شگفت و زیباست و باز هم تاسف میخورم که نمیتوان به نظرات مردم در دورانهای مختلف تاریخ بیواسطه دست یافت و نمیتوان فهمید دقیقاً چه چیزی در نمایشنامه جذبشان میکرد؟ مذهب؟ هنر؟ سرگرمی؟ و پرسشی عمیقتر آیا اصلاً جذب این فعالیت میشدند یا چون آیینی اجباری و اجتماعی به نمایش و تماشا میپرداختند؟ به نظر من هیچگاه نخواهیم فهمید و فقط میتوان حدسهایی زد!
بگذریم، در پست بعد از آیسخولوس و نوشتههایش خواهم گفت.