ما انسانهای ریزهمیزه و مغرور توی جهانِ به این بزرگی قدرت مشاهدهمون خیلی کمه. منظورم اینه که برای دیدن کل جهان دریچهی چشممون کوچیکه. بله ما با عقل و علم تونستیم چیزهایی رو بفهمیم و ببینیم که زمانی حتی در تصور هم نمیگنجید اما هنوز هم خیلی کوچیکتر از این/اون حرفهاییم.
خب این حرفها رو میزنم که چی بشه؟
میخوام بگم با اینکه توان دیدمون خیلی کمه و حتی توان درکمون هم کمه ولی تلاش کردیم. از اون زمانی که تنها ابزارمون مشاهده بود تا بعدی که فقط بلد بودیم نظریه تولید کنیم تا دورهای که یاد گرفتیم آزمایش کنیم و حتی حالا که داریم به سکونت در ماه فکر میکنیم.
در همهی این زمانها تلاش کردیم که بفهمیم، ببینیم، بدونیم.
اما وقتی که داده و ابزار و حتی درک در سطح پایینتریه احتمال اشتباه هم بیشتره. ما انسانها در عمر پر پیچ و خمِ علم بارها اشتباه کردیم اشتباههای بزرگ، اشتباههای طولانی و حتی اشتباههای اشتباه*! ولی به نظرم باید اشتباه میکردیم.
من همیشه خودم رو مدیون آدمهای جسوری میدونم که جرئت کردن و نظرشون رو گفتن حالا یا درست یا اشتباه! و بعد برای فهمیدن درستی یا نادرستی اون نظر تلاش کردن و از همه مهمتر نسبت به اون نظر تعصب نداشتن.
ما علم رو مدیون اشتباهها و صد البته مدیون جسارتها هستیم. کاش توی زندگی فردیمون یاد بگیریم جسور باشیم و اشتباه رو غول خشمناکی نبینیم که باید ازش دوری کرد بلکه اون رو همکلاسیِ دوره کارآموزی ببینیم که باید ازش یاد گرفت.
جسور باشید و کارآموز😄
*: اشتباههای اشتباه دیگه چه صیغهایه؟ نمیدونم! یهو به ذهنم رسید و یاد کار انیشتین افتادم: وقتی دید فرمولش با باورش نمیخونه یه چیزی چپوند! توی فرمول که با باورش همسو بشه. این اشتباه ازون اشتباههای زورچپونی بود😄