
بارها و بارها گفتهام که من عاشق لوازم تحریرم، قلم و دفتر🌹 و واقعا هر بار که به خیابان انقلاب میروم سعی میکنم به سمت مغازههای لوازم تحریر نروم و یا کمترین پول ممکن را با خود ببرم که با جیب خالی به خانه بازنگردم.
اما نه میخواهم و نه میتوانم از این میل شدید به دفتر و قلم دوری کنم. چند هفته پیش در انقلابگردی چیدمان رنگارنگ یکی از دفترهای پاپکو مرا مجذوب خود کرد. عکسی ازش گرفتم👇

و بعد از دیدن قیمت دفترها به خودم گفتم این پول هدر دادن است و چنین و چنان. ولی راستش دلم راضی نشد. تا اینکه امروز آمدم با دقت بررسی کردم و دیدم که چه رنگهایی دارد (چون در عکس بالا رنگهای تکراری باعث زیادتر شدن تعداد دفترها شده است) و چه سایزی به کار من میآید و در نهایت قیمت یک جلد فعلیاش چند است.
هر چند هنوز هم به نظرم برای یک دفتر هزینهی زیادی است ولی دلم میخواد هدیههای مرتبی برای خودم بخرم؛ مگر چقدر عمر میکنیم و چند چیز هست که در زندگی دستمان به خریدش برسد و لذتش زیاد باشد؟ پس نمیخواهم این لذت را از خود دریغ کنم! (امیدوارم شبیه cheepleها نشوم😏).
پس از دودوتا چهارتا کردنهای و میزگرد عقل و حس و میانجیگری منِ مهربان و راضی شدن منِ نامهربان! به خودم وعده دادم به ازای هر ماهی که بر سر برنامههایم مانده و بیش از سه خطا نداشته باشم یک جلد از این دفترها برای خودم بخرم و با توجه به 24 رنگه بودنش! حالا حالاها مشغولم. این یک تیر و دو نشان است: هم دفتر میخرم و هم انگیزهای برای بر سر برنامه بودن برای خودم ساختهام. البته که دفترها هر لحظه گرانتر میشوند ولی زندگی همین است دیگر، باید با تورم افزایشی همزیستی کنیم وگرنه قورتمان میدهد!
این یک هفته که رهاتر بودم بیشتر به خودم و علاقههایم و ایراداتم فکر کردم و چند یافتهی جدید داشتم یکی همین دفتر بود که دلم میخواست امروز بنویسمش و یکی دیگر در مورد ارتباط با عزیزانم بود که فردا دربارهاش میگویم.
پینوشت1: با اینکه برنامهی روزنوشتها از شنبه تا چهارشنبه است ولی گاهی آخر هفتهها هم روزنوشتهایی دارند!
پینوشت2: چقدر لوازم تحریر گران است!🥴