ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۶ دقیقه·۳ ماه پیش

52.علم‌خوانی: باز افتادم تو چاله!

آقا رسیدم به رنسانس و نمی‌تونم ازش دربیام!🥴

  • یه کتاب خوندم در مورد زندگی کپلر که ضمیمه‌اش زندگی کوپرنیک و گالیله هم بود.
  • خودمو کنترل کردم که نرم دوباره زندگی گالیله و نیوتون و فیزیک کلاسیک رو بخونم.
  • ولی بچه بودم یه کتاب داشتم از زندگی کوپرنیک، خیلی وسوسه شدم اونو دوباره بخونم، خونه مامان ایناست!
  • تو کتابخونه از زندگی اینها خیلی چیز خوبی پیدا نکردم. البته خداروشکر چون چاله به چاه تبدیل میشد!
  • دو تا مجموعه ویدئویی دارم در مورد تاریخ علم که یکیش کامل مربوط به انقلاب علمیه و یکیش هم یکی دو قسمتیش مربوط به اینه! پس اول اونها رو می‌بینم و بعد ادامه‌ی تاریخ علم کمبریج رو می‌خونم.
  • یه کتاب هم پیدا کردم به اسم تاریخ علم مردم... خوب بود... حدود 600صفحه بود و من کامل نخوندمش چون موضوعش چندان برام جالب نبود (هرچند نگاه متفاوتش رو دوست داشتم) ولی می‌خوام نکته‌هایی رو ازش اینجا بگم.

نکات کتاب بالا:

صفحه شروع کتاب رو ببینید:

خیلی قشنگ نشون میده که می‌خواد با علم نظری دعوا کنه و علم عملی رو برامون روشن‌تر کنه.
خیلی قشنگ نشون میده که می‌خواد با علم نظری دعوا کنه و علم عملی رو برامون روشن‌تر کنه.


کتاب 8فصل داره:

1. کدام علم؟ کدام تاریخ؟ کدام مردم؟:

میگه ما تاریخ علمی که می‌خونیم پر از اسامی آدمهای بزرگه: گالیله،‌انیشتین، نیوتون. در صورتی که هیچکدوم به تنهایی نمی‌تونستن اینجور بزرگ بشن.

«... در این روایت حماسی سنتی، چند مرد بزرگ با مغزهای بزرگ یک سر و گردن از دیگران بلندترند و ما هرچه علم داریم به آنها مدیونیم.»

کتاب می‌خواد از تاریخ علم مردم حرف بزنه. مردم چقدر در روند علم تاثیر داشتن.

«... هدف من در درجه اول این است که نشان بدنهم سهم توده‌های گمنام مردم، مردم کوچه و بازار، در تولید علم خیلی خیلی بیشتر از آنی بوده که ما می‌پنداریم یا می‌پذیریم. اگرچه خود نیوتون می‌گفت روی شانه‌های غولها نشسته که توانسته دورترها را ببیند، واقعیت این است که او از هزاران هزار صنعتگر بی‌سواد هم سواری گرفته است.»

کدام تاریخ؟ تاریخ علمی که مردم ساختن... کدام مردم؟ مردم کوچه و بازار... کدام علم؟ شناخت طبیعت و مسیر این شناخت.


2. آیا انسان شکارچی-گیاه‌چین کودن بود؟:

این فصل چندان برام جذاب نیست چون از مسیر اصلی من خارجه. نویسنده درگیر اینه که بگه قبل از تاریخ خیلی از چیزها کشف شده بود در صورتی که ما فکر می‌کنیم اونا هیچی نمی‌دونستن واین غلطه.

باشه! من با این مشکلی ندارم. ولی واقعیت اینه من دنبال اون زنجیره‌ای هستم که به من رسیده و اونهایی که گم شده یا پاره شده برای من (حداقل الان) مهم نیست.

ولی نگاه جالب کتاب رو دوست دارم که می‌خواد بگه اون دانشمندِ غول در یک فضای فرهنگی-اجتماعی-سیاسی-اقتصادی بوده که باعث رشد اون نبوغش شده و خیلی‌های دیگه در این شکوفایی بهش کمک کردن.

درسته به نظرم دو تا شاهد مثال بیارم از خودم:

اولی از مستند عروج انسان: یهویی در یک زمان و مکان دو نفر به طور مستقل میرسن به نظریه تکامل(انتخاب طبیعی) و این خیلی به نظرم اثرات محیط رو توضیح میده.

دومی از کتاب تاریخ علم کمبریج: یهویی هم نیوتون هم لایب‌نیتس میرسن به ریاضیاتی جدید. این دیگه کشف نیستا اختراعه! ولی نیازهای جامعه در اون زمان این دو نفر رو به سمت این اختراع میبره. بعدتر مفصل از این مینویسم.


3. کدام معجزه یونانی؟:

«آیا خود یونانی‌ها به معجزه یونانی معتقد بودند؟ این تعبیر را خود یونانی‌ها نساختند. بر عکس، نویسندگان یونان باستان تقریباً یکصدا می‌گویند تمدن آنها ریشه در حکمت و توفیقات تمدن‌های قدیمی‌تر، مخصوصاً مصر دارد.»

این فصل می‌خواد بگه چرا هی همه چیز رو از ذهن خفن یونانی‌ها می‌دونید؟ بابا!‌ اونها هم یه سری چیزها رو گرفتن،‌یه سری چیزها هم ساختن ولی همیشه همه با هم بودن... همه انسانها در همه جا با هم تونستن کم‌کم یه کاری بکنن.


4. دریانوردان و علوم دریانوردی

بی‌ربط‌ترین فصل به من... فقط بگم میگه دریانوردان نمونه کامل و شگفت مردمی بود که بدون علم نظری دانشمندان و با علم خودشون به کشف مسیرهای دریایی و راههای مسیریابی و خیلی چیزهای دیگه دست پیدا کردن. قطعاً کار خیلی مهمی بوده و من دوست ندارم از تاریخش بدونم.


5. انقلابی‌های انقلاب علمی چه کسانی بودند؟ قرن 15 تا 17 میلادی

دکارت و بیکن اینجاها سعی می‌کنن صنعت رو با علم دوست کنن. حواسمون هست که از دوران باستان کارهای عملی برای بزرگان کسر شأن بوده و باید بگم کار عملی هر چیزی میشه که باعث بشه تو از دستت استفاده کنی! مثلا جراح به خاطر استفاده از دست پزشک محسوب نمیشده و سطح پایینی داشته یا نقاش به خاطر استفاده از قلم با کارگر یکی بود...

اینو من بگم که من هنوزم که هنوزه کارگری برام کسر شأن نیست. نمی‌خوام شعار بدم ولی واقعاً کارگر بهتره یا مفت‌خور یا حتی دانشمندی که لم میده و رویا می‌بافه و بقیه نون براش درمیارن... من طرفدار تعادلم... کار عملی و کار ذهنی هر دو با هم قشنگه. و راستش برای من هیچکدوم بر اون یکی برتری نداره.

بدون کار عملی علم پیش نمیره و بدون علم کار عملی درجا میزنه.

اینم بگم که انگار پارسلسوس هم از اون ور بوم افتاده بود که میگه علمو ببریم بذارین در کوزه‌اتون!

6. برنده‌های انقلاب علمی چه کسانی بودند؟ قرن 16 تا 18 میلادی

این فصل برام لوس بود فقط یه چیز رو مخ داشت و اونم نگاه بیکن بود، جمله‌های آزاردهنده‌اش رو بیخیال فقط نگاهش رو بگم که می‌گفته طبیعت مثل یک زنی هست که پر از رازه و برای کشف این رازه تنها راه تجاوز بهشه!

یه چیز جالب دیگه هم داشت اون هم اینکه در زمان نیوتون با رشد تجارت دریایی دولتها برای کسب ثروت بیشتر به دنبال بهترین راه برای درک تاثیر و حرکت ماه بودن (که خب ماه روی آب و دریانوردی اثر داشته)...

حالا این چیه من میگم؟ می‌خوام بگم نیوتون یهو خواب‌نما نشد در مورد ماه فکر کنه و گرانش کشف بشه. موضوع اساسی عصرش ماه بود. دغدغه اجتماعی-سیاسی اون دوران بوده.

معلومه چی می‌گم؟


7. اتحاد علم و سرمایه قرن نوزدهم

انقلاب فرانسه در نهایت علم رو تابع سرمایه‌داری کرد!

«اتحاد بین سرمایه و علم اتحادی بین دو شریک برابر نبوده و نیست. بین آنها همیشه رابطه ارباب و رعیتی برقرار بوده و سرمایه همواره شریک برتر بوده است ... علم مدتهاست گوش به فرمان سرمایه و در خدمت آن است ... پژوهش‌ها علمی تقریباً همه کار دانشمندان حرفه‌ای است که یا مستقیماً استخدام شده‌اند یا غیرمستقیم هزینه‌ کارشان را شرکت‌ها و دولت‌های سرمایه‌دار تأمین می‌کنند.»

«... در نتیجه شناخت طبیعت و حتی خود طبیعت روز به روز بیشتر جنبه کالا پیدا کرده‌اند یعنی تبدیل شده‌اند به چیزهای قابل خرید و فروش.»

«... تولید شناخت علمی در قرن‌های 19 و 20 به ملاحظه نیازهای بشر نبود بلکه برای کسب سود صورت می‌گرفت. این نکته معمولاً با توسل به قصه بی‌طرفی علم لاپوشانی می‌شود ... ولی ... آیا همه نمی‌دانیم که پژوهش‌های پزشکی را شرکت‌های داروسازی انجام می‌دهند و ... سلامت عمومی را فدای منافع شرکت‌ها کردن کار هر روز آنهاست؟...»

بقیه نکاتش رو شاید جاهای دیگه بگم


8. مجتمع علمی-صنعتی

اوایل قرن 20 تصور میشد که علم جواب درست و بهینه برای همه چیز داره و بمب اتم نشون داد که علم به تنهایی می‌تونه فاجعه‌بار بشه... به قول برونوفسکی علم بدون اخلاق به درد نمی‌خوره


چقدددددر نوشتم ... برم دیگه.

تاریخ علمعلمفیزیکمردمکاربرد
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید