ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

56.علم‌خوانی: علم یا هنر؟

یکی دو روزه درست و حسابی به علم‌خوانی نرسیدم یعنی تو این چند تا چالشِ طولانیِ اخیرم(تاریخ ادبیات و علم‌خوانی و یکی که بعدتر میگمش) فهمیدم که من نمی‌تونم بیفتم تو یه موضوعی و تراکتوری برم🤪

هر چندوقت یه بار نیاز دارم بزنم کنار و به مسیرب که اومدم نگاه کنم، مسیری که جلوم هست رو دید بزنم و بعدش ولو شم و بدون نگاه به قبل و بعد به آسمون نگاه کنم😂

اجازه بدم بدون دخالت من مغزم کمی این قفسه‌ها و راهرو و میز کار و کاغذپاره‌های رو زمین رو خودش مرتب کنه.

بعد دوباره آماده‌ام برای ادامه. پرانرژی و شنگول😁

اشتباه نشه، روزهای استراحت هفتگی جداست ها! توی این روزهای درازکشِ زُل به آسمونِ کنار جاده، مغز خودش کلی داره کار می‌کنه. قشنگ بوی فسفر سوزوندش میاد😂

این روزا مغزم شبیه خودمه در زمان تمیزکاریِ خونه، یه آهنگی، یه فیلم صدبار دیده‌ای، یه کارتون باحالی پلی می‌کنه، سربندشو می‌بنده و شروع می‌کنه به جارو، پارو، گردگیری، مرتبی! و تا تموم نشه نمی‌شینه.

خلاصه این چند روز در این احوالاتم.

حالا حرفام چه ربطی به تیتری که نوشتم داشت؟

یه چیز دیگه رو هم فهمیدم😎 فهمم زیاد شده این روزا😄

فهمیدم که اگه هنر نباشه مغز من توان تحمل خیلی چیزها رو نداره...

فیزیکی که عاشقشم، فلسفه حتی ادبیات. مغزخوره‌ان و هنر باید باشه که یه لیوان شربت بده دست مغز. یه لطافتی بپاشه. دست مغزو بگیره بگه بیا بریم یه چی نشونت بدم😃

یه تشکر ویژه از داستان، فیلم، کارتون، موسیقی، نقاشی، ساز و هر چیزی که اگه نبود مغزم از زمختی پاره‌پاره میشد.

بعد از رفت و روب مغزی علم‌خوانی با انرژی بالاتر و لبخند عمیق‌تر ادامه داره... تازه داره قصه‌های قشنگ شروع میشه.

پ.ن: چقدر نوشتن با گوشی سخته... بدم میاد از این صفحه‌ی کوچیک🫥




هنرعلمفیزیکمغزلطافت
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید