من اولین بار بود که یه کتاب علمیِ مربوط به چند قرن قبل رو میخوندم. رفتم به لهستان قرن 16 و از زبان خود کوپرنیک حرفاشو شنیدم.
کوپرنیک شدیداً به خدا و وجود یه مخلوق منظم و بزرگ معتقد بود. زیبایی و الوهی بودن آسمان چیزی بود که نمیشد از جملههاش جدا کرد.
شاید ترجمه نشدن کتاب هم در این حس بیتأثیر نبود. معمولاً وقتی مترجم به زبان مادریِ من کتابی رو ترجمه کنه خواه نا خواه کلمات به کار برده شدهی او در من احساسات و برداشتهای متفاوتی ایجاد میکنه ولی وقتی من مجبور بودم خودم از انگلیسی که زبان مادریم نیست بخونم در بازگردانش از کلمههای منتخب خودم استفاده میکردم که هر چند در معنا تغییر چندانی ایجاد نمیکنه در حس و درک تفاوت داره.
هیجان دارم برای خوندن کتابهای گالیله😉. شنیدم کتابهای او هم جذابه. ولی کتابهای نیوتون رو فکر نکنم بخونم. گفته باشم🙄