تا به حال هیچکس خداوند را ندیده است اما سنگینی نگاهش را همه حس کردهاند...
به نام خداوند مهربان مهربان
آن زمانی که خشم را در قبال لطف مادر انتخاب کردیم یا آن زمان که نومیدی را برای رویارویی با سختی ها سلاح خود کردیم ، همان شب هایی که تشک و پتوی گرم و نرم را رختخوابمان کردیم در حالی که کودکی در گوشهای از دنیا کارتنی را برای به صبح رساندن شب هایش پیدا میکرد و ...
در همه ی این لحظات نگاه پنهان خداوند است که وجدانمان را عذاب میدهد که شب ها از این دنده به آن دنده مان میکند که بازهم هر صبح لبخند مادر را بدرقه راهمان میکند که...
ماه ماه رمضان است ، ماهی که در آن در های آسمان رحمت خداوند به روی همه بندگانش باز است . کمی چشم هایمان را باز کنیم کمی سنگینی نگاهش را حس کنیم بیایید کمی درد بکشیم البته درد که نه،همه اش آرامش است ، همه اش لبخند خداست که نثار قلب هایمان میکنیم.
کاش در این ماه عزیز گرمای دستان خداوند،دست هایمان را به وسعت آسمان شب های پر ستاره اش باز کند و آغوش گرم خداوند قلب هایمان را مملوء از محبت و پاک از کینه ها کند
و" از داستان بخشندگی خداوند بلاعوض بخشیدن را بیاموزیم"