بهعنوان کسی که سالهاست در پیچوخمهای اکوسیستم رمزارز ایران نفس میکشد، همیشه جای خالی یک قطبنمای دقیق و قابل اعتماد را حس کردهام. فضایی که در آن، تحلیلهای سطحی، تبلیغات پر زرقوبرق و دادههای غیرشفاف، تصمیمگیری را برای کاربران دشوار و پرریسک کرده است. با همین دغدغه بود که ماهها برای تدوین گزارشی دادهمحور وقت گذاشتم؛ گزارشی که قرار بود نوری بر این بازار بتاباند.

در واپسین روزهای خرداد، گزارش «بازار در گرگومیش» آماده انتشار بود. اما طوفانی از رخدادهای پیشبینینشده، مسیر آن را تغییر داد. بهویژه پس از حملهای سایبری به صرافی نوبیتکس که تمامی معادلات این بازار را در هم شکست. این حمله صرفاً یک هک ساده نبود؛ ضربهای بود به پیکرهٔ نمادینترین بازیگر اکوسیستم ما و یک بحران اعتماد سیستمی را رقم زد.
در این نقطه، بر سر یک دوراهی ایستاده بودم: تعویق کامل انتشار تا زمان تدوین گزارشی جدید، یا حفظ نسخهٔ فعلی بهعنوان یک سند تاریخی و افزودن تحلیلی عمیق از آنچه رخ داد. مسیر دوم را برگزیدم. بنابراین، گزارشی که تدوین کردم و بهزودی توسط «ایران بروکر» منتشر خواهد شد، دیگر یک تحلیل ساده نیست؛ بلکه یک رویداد و یک نقطه عطف برای این بازار است.
اگرچه هک نوبیتکس، به باور برخی، اعتبار ارزیابی اولیه ما را زیر سؤال برد، اما معتقدم دستاورد این گزارش دوپاره، بسیار فراتر از یک رتبهبندی ساده است. در این یادداشت، میخواهم توضیح دهم که چرا با وجود تمام این اتفاقات، این گزارش را همچنان مهم و تأثیرگذار میدانم.
اولین هدف من، تعریف یک استاندارد دقیق و شفاف برای ارزیابی بود. میخواستم از مقایسههای سطحی بر اساس حجم معاملات یا تعداد ارزها فراتر بروم. به همین دلیل، تمرکز گزارش بر معیارهای کیفی و حیاتی مانند امنیت، تجربه کاربری، شفافیت ساختار مدیریتی و دسترسی به دادهها قرار گرفت. انتخاب نام «بازار در گرگومیش» و استفاده از استعارههای نور و تاریکی نیز تلاشی بود برای آنکه لحن گزارش با فضای پر از ابهام، ریسک و امیدواری اکوسیستم ایران همخوانی داشته باشد. میخواستم وقتی خواننده امتیازی را میبیند، بداند که پشت آن یک منطق وزنی و یک چارچوب فکری دقیق نهفته است.
شاید تأثیرگذارترین بخش گزارش، جایی است که یک قدم فراتر از توصیف وضع موجود میرود و استانداردهای مطلوب آینده را تعریف میکند. افزودن شاخص «اشتراکگذاری آدرس کیفپولهای گرم» و صفر دادن به تمام صرافیها در این بخش، یک پیام قدرتمند داشت: شفافیت مالی و اثبات ذخایر (Proof of Reserves) دیگر یک گزینه دور از ذهن نیست، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر برای بقا و جلب اعتماد است. این حرکت، گزارش را از یک سند توصیفی به یک نقشه راه تبدیل میکند.
با تمام اینها، مقصر دانستن تمام و کمال صرافیها برای کمبودهایشان، نادیده گرفتن فیل بزرگی در اتاق است:
رویکرد نهاد ناظر؛ سالها فعالیت در یک خلأ قانونی، سیاستگذاریهای واکنشی و دفعی، مانند مسدودسازی ناگهانی درگاههای پرداخت و فقدان یک چشمانداز استراتژیک و روشن، اکوسیستم را به یک حالت «بقا»ی دائمی سوق داده است.
وقتی نوآوری با ریسک برخوردهای سلیقهای مواجه است و شفافیت میتواند به جای تشویق، بهانهای برای محدودیتهای بیشتر باشد، طبیعی است که بسیاری از بازیگران به سمت حداقلها حرکت کنند و از سرمایهگذاریهای بلندمدت در زیرساختهای اعتمادآفرین بپرهیزند. این رویکرد، به جای پرورش یک محیط سالم و رقابتی، فضایی از بیاعتمادی و عدم قطعیت را دامن زده است که در آن، نه کاربر امنیت کامل دارد و نه کسبوکار، ثبات لازم برای رشد.
بحران نوبیتکس در چنین بستری رخ داد؛ بستری که در آن، نهاد ناظر به جای ایفای نقش تسهیلگر و حامی، اغلب به عنوان یک منبع ریسک غیرقابل پیشبینی ظاهر شده است. این گرگومیش، تنها حاصل کمکاری داخلی نیست؛ بلکه سایهای است که از یک خلاء استراتژیک بلندتر از خود بازار، بر سر آن افتاده است.
اما حمله به نوبیتکس، یک پرسش هولناک را در مرکز تحلیل ما قرار داد: اگر نوبیتکس، صرافیای که در ارزیابی ما با فاصلهای معنادار در صدر شاخصهای فنی و امنیتی ایستاده بود، چنین آسیبپذیر است، شکنندگی دیگر بازیگران تا چه اندازه میتواند عمیق باشد؟
این رخداد، محدودیتهای مدل ارزیابی ما را نیز بهوضوح نمایان کرد. اما باید بر یک نکتهٔ کلیدی تأکید کنم: خودِ این محدودیت، بزرگترین هشدارِ پنهانِ گزارش ما بود. وقتی در جریان ارزیابی دریافتیم که به دلیل نبود شفافیت، ناچاریم بهجای سنجش استانداردهای پیشرفته، به حداقلها بسنده کنیم، این همان زنگ خطری بود که نسبت به شکنندگی ساختاری اکوسیستم به صدا درآمد. در واقع، بخش امنیت این گزارش را باید نه بهعنوان یک ارزیابی کامل، بلکه بهعنوان سندی از این «هشدار پیش از طوفان» خواند؛ هشداری که متأسفانه در بحران نوبیتکس به واقعیت پیوست.
با وجود تمام این اتفاقات، معتقدم این سند، یک ابزار تغییر برای کل اکوسیستم است:
برای کاربران: یک منبع قابل اعتماد که به آنها کمک میکند از داراییهای خود محافظت کرده و آگاهانهتر تصمیم بگیرند. دیگر نیازی نیست به تبلیغات یا نظرات پراکنده اتکا کنند.
برای صرافیها: یک فشار رقابتی سالم. صرافیها دیگر نمیتوانند ضعفهای ساختاری خود را پشت حجم معاملات پنهان کنند. این گزارش آنها را وادار به بهبود زیرساختهای امنیتی، شفافیت مدیریتی و ارائه خدمات بهتر میکند.
برای رگولاتور: این سند نشان میدهد که بازار، ظرفیت خودتنظیمی و ارزیابی درونی را دارد و میتواند مبنای یک گفتگوی سازنده برای تدوین قوانینی باشد که نه تنها محدودکننده، بلکه تسهیلگر رشد سالم باشند.
گزارش «بازار در گرگومیش» اکنون یک آینه دوپاره است که تصویری صادقانه از وضعیت پیش و پس از بحران ارائه میدهد. این گزارش، با تمام محدودیتهایش، یک سنگ بنا و یک سند مرجع برای اکوسیستم رمزارزی ایران است. کاری که فراتر از یک تحلیل ساده است و به نظرم خدمتی بزرگ به تمام فعالان این حوزه برای حرکت به سوی بلوغ، شفافیت و رشد پایدار است.
امیدوارم این سند، با وجود تمام تلخیها، مسیری روشنتر برای حرکت اکوسیستم به سوی شفافیت، امنیت واقعی و بازسازی اعتماد عمومی ترسیم کند. منتظر انتشار رسمی این گزارش توسط ایران بروکر باشید و خودتان در اعماق دادههای آن غرق شوید تا با هم برای ساختن آیندهای بهتر تلاش کنیم.