ویرگول
ورودثبت نام
سجاد پورثانی زاده
سجاد پورثانی زاده
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

از ناآگاهی برند تا آگاهی برند

مقدمه: امروزه خیلی از کسب و کارها و بیزنس ها وقتی به آژانس ها و یا مشاوران کسب و کار مراجعه می کنند معمولا مقصودشان از این دو هدف خارج نیست.

یک گروهی که فقط صحبت از فروش می کنند و میخواهند با فلان مقدار پولی که دارند 2 برابرشو مثلا بفروشند. اما گروه دوم نهایتا اگر چیزی از برند و برندسازی شنیده باشند با یک نگاه عاقلانه می گویند که برای برندینگ آمده اند و به قول‌خودشون می‌خواهند بیشتر شنیده یا دیده شوند.


تکلیف گروه اول که فقط به فکر فروش کوتاه مدت خود هستند مشخص است به نظرم با کارای خیلی ساده تر هم میشه فروخت نه اینکه بخواهید در به در دنبال #مشاور_برند و آژانس برندینگ و... باشید و از آخر هم که خودتون می دونید...

گروه دوم هم دنبال برندسازی و به قول خودشون دیده شدن و بالا بردن آگاهی از برند هستن و حداقل می دونن که هر کاری رو نباید انجام بدن تا فقط در کوتاه مدت به فروش بفروشند، اما همین گروه هم درنهایت گله از فروش آخر ماه دارند:)


خلاصه اینکه برندسازی هدف نیست، برندسازی فرآیند است و مداوم این فرآیند در حال چرخش است. برندسازی بعد از تعیین استراتژی و طراحی هویت برند نیاز به خلق ارزش ویژه برند و مدیریت و مراقبت دارد و این زمان بر است.


اصل مطلب:


منظور از ناآگاهی برند تا آگاهی برند اینست که مخاطب در ابتدا از برند ما شناختی ندارد و در مرحله ی ناآگاهی قرار دارد سپس از برند ما در نقاط تماسی که با مخاطب خود خلق کرده ایم شناخت پیدا می کند اگر در این مرحله بتوانیم با مخاطب خود ارتباط خوبی برقرار کنیم و با برند ما درگیر باشد وارد مرحله ی یادآوری می شود و آنجاست که برند ما شاید جز انتخاب های مخاطب هدف ما یا مصرف کننده ی نهایی ما باشد اما در مرحله ی آخر جاییست که ما نهایتا جزو 2 برندی هستیم که در بالاترین قسمت ذهنی آنها قرار داریم و انتخاب اول آنها می باشیم.


مثلا فرض کنید می خواهید به یک کافیشاپ بروید و نیاز دارید با دوستی برای چند دقیقه صحبت کنید و از مشکلاتتون بگید، در این حالت شما به چه کسی زنگ می زنید و از او درخواست می کنید که با او صحبت کنید؟ مسلما با فردی هم صحبتی خواهید کرد که خصوصیات اخلاقی او را بشناسید و در ذهن شما هویتی دارد که او مثلا اهل کافیشاپ هست و یا حوصله گوش دادن به حرف های شما را دارد و اینکه شما با هم صحبتی با او احساس خوشایندی خواهید داشت. پس در نتیجه جایگاه اون فرد در ذهن شما مطابق با شرایطی که پیش می آید در جایگاه بالاتری قرار دارد(top of mind) نسبت به سایر افرادی که می شناسید.

متاسفانه اغلب افراد آگاهی از برند را صرفا شنیدن یک نام و یا دیدن یک لوگو می پندارند و همین کافی است که درک درستی از آگاهی ار برند نداشته باشیم. در صورتی که آگاهی از برند زمانی تعریف درستی دارد که مخاطب برند اگر قسمتی از عناصر هویت حسی برند مثل هویت بصری از جمله بسته بندی محصول، رنگ سازمانی، لوگو، شعار برند و .... را دید بتواند آن برند را تشخیص دهد از سایر رقبا.( البته این موضوع خیلی بستگی به آن دارد که در چه نقطه تماسی یک برند با مخاطب هدف خود ارتباط دارد)


آگاهی برندبرندینگیادآوری برندtop of midشناخت برند
سلام سجاد پورثانی هستم دانش آموز حوزه برندینگ. اینجا از برندینگ و بازاریابی و رفتار شناسی مینویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید