میدونی، داشتم فکر میکردم آدم هر چقدر هم با انرژی و با انگیزه و مَشتی و پُر تلاش و انرژی مثبت باشه، باز هم مواقعی پیش میاد که مشکلی پیش میاد که نمیتونه به قدرتِ سابق به مثبتگراییش ادامه بده...
سلام
چن روز پیش داشتم قدم میزدم، که یاد یِ ماجرایی افتادم از چن روز قبلش:
به رفیقم پیام دادم "چجوری باید از لباس خوب عکس بگیرم برای فروش؟ من زیاد عکاسی بلد نیستم"
رفیقم گفت "عکسایی که گرفتیو بفرست ببینم چطورن. با توجه به گندی که زدی بهت راهکار بدم"
گفتم "هنوز هیچ عکسی نگرفتم"
گفت "داداش تو این همه تو اینستا و توییتر و پادکست و اینا میگی فقط شروع کن، بعد یاد میگیری. اونوقت خودت هنوز یکاری رو شروع نکرده میگی من نمیتونم؟"
رفتم تو فکر. راست میگفت. من این حرفو زیاد زدم. فقطم حرف نزدم، این موضوع موضوعیه که بهش اعتقاد زیادی دارم، و علاوه بر اعتقاد، کُلّی دفعه تجربش هم کردم.
امّا نکته ماجرا چی بود؟
چطور شد که تو اون شرایط، طرز فکر خودم هم روی خودم اثری نداشت؟
موضوع این بود که من افتاده بودم بیرونِ گود.
آیا من اعتقادم به اون طرز فکر رو از دست داده بودم؟ نه
آیا داشتم بهونه الکی میاوردم؟ نه
من فقط حواسم پرت شده بود.
من فقط توی اون شرایط، تو فاز نبودم.
حالا چی شد خوب شدم؟
منو دوباره آورد تو مسیر
منو انداخت رو دوشش، آورد گذاشت وسط میدون، دوباره
حالا نظر من اینه که هممون اینجوریایم. مثلا تو یِ آدمی هستی که تو محیط کار، به رفیقات و همکارات کلی کمک میکنی و حالشون رو خوب میکنی. بهشون انرژی میدی. بهشون انگیزه واسه کار میدی و ...
یِ روزی میاد، که تویی که از همه باانرژیتربودی، بیانرژی میشی. حالا اگر رفیق درست حسابی داشته باشی دوباره تو رو میندازن رو دوششون و پوششت میدن، تا به وضع رِوالِ خودت برگردی.
چندین بار برام اتفاق افتاده که استراتژیِ حلِ مشکلِ خودمو، روی خودم پیاده نکردم.
برای رفیقامم اتفاق افتاده. طرف خودش کسیه که بهم انرژی میده همیشه، ولی یهو میره تو یِ فازی که نمیتونه خودشو به حالت اول برگردونه. پس منِ رفیق باید جورشو بکشم.
اگه از این رفیقا نداشته باشی تو زندگیت، نمیگم ۱۰۰٪ ولی احتمال خیلی زیاد، زمین میخوری. چون آدمه دیگه
یهو مشکل پیش میاد، یهو یِ شرایطی پیش میاد که آدم نمیتونه کلّش رو هندل کنه.
یِ حرفی هست، میگن:
"کَس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من"
خب این که قبوله. یعنی تو نباید توی زندگی، متکّی به دیگران باشی. باید کارای خودتو خودت انجام بدی. چون این خصلت - متاسفانه - اکثر آدماست که پشتتو خالی میکنن.
اما چی میگم؟ میگم با ساختن روابط خوب و سالم و کمک کردنِ بدون توقع به افراد، میتونیم دوستهایی بسازیم که کمک حالمون تو اون شرایطی که بالا گفتم، باشن. ولی یادت باشه، به قصد این خوبی نکن که یروزی اونا بهت کمک کنن. به قصد این کمک کن که حالشون رو بهتر کنی. و مظمئن باش این دنیایی که خدا ساخته، ظرفیت اینو داره که در اکثر - و نه همه - مواقع، پاداشتو بهت بده.
یکی از دلایل اینکه من وقتی تو شبکههای اجتماعی، به هر نحوی، بلاگ، ویدیو، عکسنوشته، توییت، پادکست، تیکتاک، یا به هر نحو دیگهای فعالیت میکنم، عشق میکنم اینه که چیزایی که بلدم و بهشون فکر میکنم و بهشون اعتقاد دارم رو بیان میکنم،
1 چیز یاد میدم، 4 تا چیز یاد میگیرم. 1 نظر میدم و 4 تا نظر میشنوم.
حرفای خودم برای خودم بارها و بارها تکرار که میشه هیچ، با توجه به نظراتی که افراد دیگه میدن هم میتونم اون حرف و عقیده رو کاملتر و کاملتر و کاملتر کنم.
و این عــــالـــــیـــــه!!!
و مهمتر، کلّی رفیق و دوست و همراه جدید پیدا میکنم که مثل داستانی که بالا بهتون گفتم، کمکم میکنن از تو مخمصه درآم.
دمت گرم که انرژی مثبتی. دمت گرم که مثبت گرایی. دمت گرم که داری یِ تاثیر مثبت تو این دنیا میذاری، نه یِ تاثیر منفی.
ولی یادت باشه یِ موقعی کمک احتیاج داری. کمک هم نه حتی. میشه بهش گفت "تلنگر"
و این عار نیست. این ضعف نیست. این چیزی نیست که بخوای بخاطرش خودتو سرزنش کنی و ناراحت کنی.
آدمیم دیگه. ربات نیستیم که. بعضی وقتا یِ تکون میخوایم. ازش فرار نکن?
دمت گرم که تا این ته خوندی?
امیدوارم حتی شده 0.0001% کمکت کنه
دوست دارم?
یا علی❤
اینستاگرامم
توییترم
کانال تلگرامم
پاکستم: sajramez
تیک تاکم: sajramez