سامان بنائی
سامان بنائی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

ریشه‌ی استمرار فقر؛ ساختار یا افراد؟

نزدیک به یکی دو دهه است که نسبت دادن مشکلات اساسیِ اجتماعی و اقتصادی به «ساختار» و «سیستم» مُد شده است. چند دلیل ممکن است این روند را توضیح دهد. یکی آنکه حضور اقتصاددان‌ها در بحث‌های عمومی رونق گرفته، دیگری آنکه شاهد رشد بلاگرهایی هستیم که به تازگی به Substacker (پلتفورمی مثل توئیتر با محوریت مباحث اقتصادی) رفتند و آنجا سعی در به‌رخ کشیدن دانش‌وعلم منطقی خود درمقابل ملاحظات اخلاقی دارند و تازه آگاه‌شدگانِ نابرابری‌های نژادی پس‌از تظاهرات فرگوسن (تظاهراتی در سال 2014 برای قتل جوانی سیاه‌پوست).
در این موارد برای پیدا کردن دلایل مشکلات ریشه‌ای، تاکید زیادی به عوامل ساختاری و سیستمی می‌شود. ولی یک عنصر مهم نادیده گرفته می‌شود. آن عاملیت فردی (Personal Agency) است. اگر ما می‌توانیم بسیاری از مشکلات ریشه‌‌دار اقتصادی و اجتماعی را بر اساس محرک‌های بزرگ مثل کپیتالیسم، نژادپرستی، جهانی‌سازی و فناوری توضیح دهیم پس نقش افراد و شرکت‌های بزرگ چه می‌شود؟ یعنی هیچ کدام از ما مقصر نیستیم؟


Photograph: John Moore/Getty Images
Photograph: John Moore/Getty Images


این خلاصه‌ی ایده‌ی مَتیو دِزموند جامعه‌شناس دانشگاه پرینستون است. دزموند کاملاً علیه این جریان ایستاده و در کتاب قبلی خود هم به‌خوبی نشان‌داد که چگونه خانواده‌های با درآمد کم از موقعیت‌شان سوءاستفاده می‌شود. وضعیت نا‌مناسب آنها در بازار مسکن، نه به‌دلیل مشکلات ساختاری بلکه به‌دلیل سوءاستفاده‌ی صاحبان املاک، صاحبان پارکینگ (trailer park owner) و وام‌دهندگان روزپرداخت (payday lenders) یعنی کسانی که به هر دلیلی چند پله‌ای از خانواده‌های با درآمد کم، بالاترند. به عبارت دیگر کسانی که از فقر دیگران سود می‌برند.

دزموند در کتاب جدیدش Poverty By America باز هم تاکید می‌کند که در دلایل استمرار فقر، نه‌ فقط نیرو‌های قدرتمندی مثل صنعت‌زدایی یا فروپاشی خانواده بلکه عاملیت فردی و نوع تصمیمات و خواسته‌های طبقه‌ی ثروتمند هم دخیل است. از دید دزموند یکی از دلایل استمرار فقر، خواسته یا ناخواسته، به‌دلیل سود بردن ما از این وضعیت است. از دید دزموند فقر یعنی آسیب و استثمار. میلیون‌ها آمریکایی، نه به‌دلیل تصمیمات گذشته و اعمالشان بلکه به‌دلیل منفعت بردن بعضی‌ها ،آگاهانه یا ناآگاهانه، از استمرار فقر است که فقیر ماندند.
چند مورد از این استثمارها را مثال می‌زند. کارگران غیررسمی‌ای که از کارفرما حقوق کمتر از حداقل دستمزد را دریافت می‌کنند و اضافه‌کاری آنان نادیده گرفته می‌شود. زندان‌ها از زندانیان برای برقراری تماس پول اضافه‌تری را طلب می‌کنند و بانک‌ها برای انتقال وجه‌های زیاد کارمزد‌های سنگینی را تحمیل می‌کنند. از آن طرف بازار مسکن که به صاحبان‌خانه اجازه می‌دهد اجاره‌‌بهای زیادی را برای افراد مشخص کنند که به‌دلیل محدود بودن گزینه‌های این افراد، آن‌ها شدیداً تحت فشار قرار می‌گیرند.

“Poverty isn’t simply the condition of not having enough money,” Desmond writes. “It’s the
condition of not having enough choice and being taken advantage of because of that.”

نگاه جالبی که دزموند در زمینه‌ی عاملیت فردی دارد این‌است‌که خانواده‌های مرفه در این استثمار نقش دارند. به‌طور مثال خانواده‌های متوسط و رو‌به بالای جامعه (آمریکا) از معافیت‌های مالیاتی بر وام مسکن و طرح‌های پس‌انداز کالج سود می‌برند. در این حالت دیگر بودجه‌ای برای طرح‌های حمایتی از طبقات کمتر برخوردار باقی نمی‌ماند. این مصرف‌کننده‌ها فقط به‌دنبال رفاه و قیمت‌های پایین‌اند بی‌آنکه به کارگرانی که این محصولات را تولید می‌کنند، فکر کنند. بسیاری از صاحبان‌خانه، موافقِ دورماندن خانواده‌های کمتر برخوردار از محله‌های خودند که این باعث می‌شود توانایی این خانواده‌ها برای افزایش جایگاه اقتصادی‌شان (upward mobility) ازبین برود چراکه آنان راهی به خیابان‌ها و مدارس خانواده‌های پردرآمد ندارند.
هرچند هم جمهوری‌خواهان و هم دموکرات‌ها از طرح‌های مسکن دولتی حمایت می‌کنند ولی وقتی به آنان گفته شود که قرار است 120 واحد مسکن در پشت حیاط خلوت شما ساخته شود، طرح را رد می‌کنند. دزموند به پژوهشی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد دموکرات‌ها تمایل بیشتری برای رد این طرح‌ها دارند.

درنهایت دزموند برای ازبین بردن فقر، طرفدار طرح‌های حمایتی دولتی از نیازمندان و خواهان آگاه‌سازی اخلاقی مردم و نشان دادن نقش آنان در استمرار فقر است.

آنچه که خواندید مروری بر مقاله‌ای با عنوان «In Matthew Desmond’s ‘Poverty, by America,’ the Culprit Is Us» است که در سایت نیویرک‌تایمز منتشر شده.

استمرار فقرفقراقتصادنابرابریثروت
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت پروژه در دانشگاه تهران - علاقه‌مند به رفتار انسان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید