این مطلب، یک متن سیاسی نیست، بلکه یک تحلیل اجتماعی است. در روزها گذشته، موضوع اینترنت طبقاتی در شبکههای اجتماعی به شدت داغ شده و رویکردهای مختلفی نسبت به آن گرفته شده است. در این مطلب، سعی دارم بدون سوگیری این موضوع (اینترنت طبقاتی) را بررسی و عواقب و آثارش را ذکر کنم.
در دنیای امروز، تقریباً اکثر کارهای روزمره عادی یا تخصصی ما به واسطه استفاده از ابزارهای مختلف، به اینترنت گره خورده است. اینترنت مانند برق، آب و حاملهای انرژی، امروزه دارای اهمیت حیاتی است نه یک فضای سرگرمکننده.
هیچ دولتی در هیچ کجای کره خاکی، اجازه محدود کردن انتخاب افراد جامعه برای استفاده کردن یا نکردن از ابزار دیجیتال را ندارد. در نظر نگرفتن حق انسانها در انتخاب ابزارهای دیجیتال (مانند انواع پیامرسان، سرویسهای مدیریت پروژه، شبکههای اجتماعی و ...)، رعایت نکردن کرامت انسانی در به رسمیت شناختن اختیار انسانهاست.
این موضوع، قابل درک است که برخی از سرویسهای آنلاین، مانند انواع سرویسهای ویدئویی پورن، پدوفیلی و امثالهم که با اصول اخلاقی مغایرت دارند، در خیلی از کشورهای جهان، به دلیل حضور آزادانه کودکان، در لیست سیاه و محدودیت قرار میگیرند.
منکر آن نیستیم و اذعان داریم که تنها به دلیل سیاستهای اتخاذ شده در روابط بینالملل و البته مدیریت ضعیف داخلی، امروز ایران در شرایط اضطراری اقتصادی قرار گرفته و این موضوع مستقیماً بر سفره مردم عادی تاثیر زیادی داشته. وضعیت بازارهای کار در اکثر صنایع روزهای بد و بیرونقی را سپری میکند. این شرایط اقتصادی و وضعیت انفعالی که پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رخ داده، وضعیت کسب و کارهای کوچک و متوسط که اتفاقاً بزرگترین بدنه جامعه هستند را تحت فشارهای رکودی برده و شاهد این هستیم که تعداد قابل توجهی از شرکتها (حداقل در بین کسب و کارهای اینترنتی) تعدیلهای زیادی انجام دادهاند.
از طرفی از زمانی که شاهد مسدودی کامل یا اعمال محدودیت فراوان چندین باره اینترنت بودیم، جامعه در وضعیت انتظار برای مسدودی کامل با نامهای اینترنت ملی، اینترنت طبقاتی، اینترنت ضروری یا به قول سخنگوی دولت، اینترنت آزادتر قرار گرفته که هیچ اعتراضی به چرایی این انتظار نمیتوان وارد کرد.
در جلسهای، شورای عالی فضای مجازی مصوبهای را به تصویب اعضا رسانده ولی نه متن کامل این مصوبه و نه افرادی که به این مصوبه رای مثبت دادهاند منتشر نشده. طبیعیترین اتفاقی که میتوان انتظار داشت، هر نوع برداشتی از این مصوبه نامشخص در جلسهای محرمانه صورت پذیرد.
اگر به قول رضا الفتنسبت، حتی اگر این مصوبات در راستای ایجاد سادگی برای کسب و کارهای اینترنتی باشد (فارغ از اینکه به این تسهیلگری، نام اینترنت طبقاتی اطلاق میشود)، عدم انتشار مصوبه به صورت شفاف باعث بروز کجروی و کجفهمی عمومی شده و این تقصیر مردم عادی که نگران از دست دادن حق خود هستند نیست.
سالها قبل، فیلم ترسناک/جنایی دیدم که یک روانپریش، دو نفر را دو اتاقی محبوس میکند و میگوید شرط بیرون آمدن از این اتاق، زنده نماندن دیگری است. یک دوراهی که فردا در جبر، برای زنده مانده، باید تمامی قوانین و قواعد انسانی را زیر پا بگذارد. این اتفاق افتاد و یکی از این دو، توسط دیگر کشته شد. نکته مهم اینجاست در پایان فیلم، دادگاه فرد بیمار روانپریش را محکوم میکند و برای فردی که در جبر مجبور به قتل شده، یک دوره درمانی در نظر میگیرد تا کمکش کند.
کسب و کارها، و نه فقط کسب و کارهای اینترنتی، به اینترنت نیاز مبرم دارند. اینترنت در تار و پود فعالیتهای تجاری رسوخ کرده. کسب و کارهای اینترنتی هم همانطور که شفاف است، نیاز مبرم به اینترنت طبقاتی دارند. فارغ از اینکه مصوبه اینترنت طبقاتی، حتی یک مصوبه جامع نیست و تمامی انواع کسب و کارها مثل فریلنسرها، فروشگاههای اینستاگرامی و امثالهم را در بر نگرفته، آن دسته را که مشمول میشود بر سر دوراهیهای غیر انسانی زیادی میگذارد.
در این وضعیت، کسب و کارها در اجبار بین شکست کامل خود و استفاده از اینترنت طبقاتی باید یکی را انتخاب کنند. این یعنی انتخاب بین داشتن اینترنت طبقاتی یا قتل کسب و کار که با داستان فیلمی که توضیح دادم تفاوت چندانی ندارد. با تائید وجود برخی سودجویان و رانتخواران (که مورد بحث من نیستند)، هستند تعداد زیادی مدیران شریفی که بنا بر مناسبات مختلف مثل حس مسئولیت در برابر ادامه دادن کار برای تامین زندگی کارکنان، مثل حس مسئولیت در برابر سرمایهگذار یا با هدف قرار گرفتن در چرخه آبادانی ایران، انتخابی کنند که مغایر با اصول اخلاقی باشد و این خواسته قلبی این دسته نباشد. این عده که بر خلاف میل باطنی، اینترنت طبقاتی را انتخاب کنند، دچار سرخوردگیهای فراوانی خواهند شد که شاید سالها به درمان نیاز داشته باشند.
حالا تصور کنید در جامعهای خشمگین از تصمیمات غلط زندگی میکنیم که مردم (مشتریان)، این ناحقی (استفاده یک شرکت از اینترنت طبقاتی) را از یک شرکت ببینند. قطعاً بدون اینکه تمامی ادله مربوط به اتخاذ این تصمیم را ببینند، حکم تحریم آن را صادر خواهند کرد و به همین دلیل احتمالاً کسب و کارها در جبر، مجبور به پنهان کردن این تسهیلگری رانتگونه خواهند بود. این فشار عصبی و سرخوردگی که مدیران پیدا خواهند کرد، یک ترومای جمعی بزرگ ایجاد خواهد کرد.
آنچه مسلم است، تصمیمی غیر تخصصی، غیر حرفهای، غیر منطقی و مغایر با حقوق مسلم دسترسی آزاد کل جامعه به ایتنرنت، که یک کارگروه برای محدودسازی یا طبقاتی کردن اینترنت عمومی اتخاذ کرده، مردم را در وضعیتی برده که رو به روی هم میایستند. همگی از سر خشمی که حق هم هست، بدون در نظر گرفتن یک بازه بزرگ از دلایل برخی شرکتها برای استفاده از اینترنت طبقاتی، بدون برپایی دادگاه، این شرکتها را محکوم میکنند.
نکته مهم اینجاست که بلوغ در این موضوع یعنی:
درک کنیم استفاده کردن شرکتهای غیر سودجو و سالم از اینترنت طبقاتی شاید لزوماً مطلوب آنها نباشد و نشود با یک جمله که "استفاده نکنید تا برچیده بشه" و با یک تحلیل خطی غیر جامع آنها را محکوم کرد. باید بدانیم که نظام تصمیمگیری در دنیای واقعی به اعتراضات مدنی مثل همین عدم استفاده هیچگاه تا کنون عکسالعمل مثبت و اصلاحی نشان نداده.
درک کنیم که مردم و کسب و کارها نباید روبروی هم باشند. باید درک کنیم که مقصر اصلی، نهاد تصمیمگیر در این خصوص است نه کسب و کارها، نه مردم. باید درک کنیم که قضاوت بر اساس یک موضوع پیوستن شرکتهای غیر وابسته و سالم به اینترنت طبقاتی به دلیل دوراهی غیراخلاقی است که شرکتها بر سر آن قرار میگیرند و اینها خود قربانی هستند.
اما به عنوان جملات پایانی، معتقدم که وضعیت بد و محدود اینترنت حتی قبل از موضوع مصوبه اینترنت طبقاتی، اقدامی در راستای آبادانی ایران نیست، مسیر دانش را مسدود میکند، دشواری فراوان برای جامعه تحمیل میکند و اگر خیرخواه ایران باشیم، باید بدانیم که این مسیر به ترکستان است.
به قول آن پیرمرد، خود دانید و مملکت خودتان.