همین چندی پیش بود که فیش حقوقی آقای غلامرضا تاجگردون در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و اعتراضات فراوانی را به دنبال داشت.
حقوقهای ۸۵ و ۷۳ میلیون تومانی این بار اعتراضاتی را در پی داشت که باعث شد مدیرعامل بیمهی سرمد از سمت خود برکنار یا به قولی اخراج شود.
سعی کردم در این مطلب، قضیه را از چند زاویه بررسی کنم.
پاسخ من به این سوال هم بله هم خیر است. شاید سوال درست این باشد:
تاج گردون یا هر مدیر دیگری در هر مقامی چه اندازه ارزش خلق میکند و آیا حقوقش متناسب با ارزشی که خلق میکند است یا خیر؟
ما از بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی دچار سوء برداشتها و سوگیریهای شناختی فراوانی شدیم. یکی از این اشتباهات این بود که مدیران حتماً باید مستضعف باشند تا مورد تایید باشند. از این رو متناسب با ساختار پرداخت حقوق در جهان جلو نرفتیم. در واقع یک نیروی کارآمد باید متناسب با نتایجی که خلق میکند منتفع شود. در هیچ کجای جهان، مدیران افراد ارزانی نیستند و در صورتی که کمتر از تناسبی که بین حقِ حقّهی خود با ارزشی که خلق میکنند دریافت کنند خروجی یک چیز خواهد بود: فساد
بلافاصله پس از وایرال شدن موضوع در شبکههای اجتماعی مدیرعامل بیمه سرمد اخراج شد.
این اخراج که توسط هیات مدیره بیمه مذکور رقم خورد، به نظر من کمی دور از بلوغ بود و به شدت شتابزده.
آقای تاج گردون چقدر ارزش خلق کرده بود؟ آیا حضور ایشان باعث تولید ارزش برای یک سازمان کاملاً تجاری بود؟ آیا تناسبی بین حقوق و درآمدی که افزایش داده بود ملاحظه میشد؟ بیلان کاری ایشان چه بود؟ چه شاخصهای کلیدی عملکردی برای ایشان تعریف شده بود و چه درصدی از این شاخصها محقق گردیده بود؟
عرض میکنم. ما متاسفانه دچار مشکلاتی هستیم. از آن جمله میتوان به عدم آگاهی به نوع و میزان اثربخشی اقدامات یک مدیر قبل از استخدام، زمان همکاری و در نهایت در زمان خاتمه کار اشاره کرد.
چون نمیدانیم چقدر باید ارزش خلق کند است که فکر میکنیم پرداخت زیاد بوده و دفاعی باقی نمیماند. تصور بفرمائید این مدیر مثلاً ۳۵٪ ارزش سهام شرکت را افزایش داده باشد و تصور کنید مثلاً ۴۰٪ فروش شرکت را بالا برده باشد. در این صورت ۸۰ میلیون حقوق نه تنها زیاد نیست بلکه کم است.
مطالب فوق را در حمایت یا رد آقای تاجگردون ننوشتم. نوشتم که بدانیم و یاد بگیریم هر چیزی را در جایگاه خود مورد مطالعه قرار بدهیم و از قضاوتهای شتابزده پرهیز کنیم. بدون بررسی اخراج نکنیم تا تمام سازمان لرزه بر بدنش افتد و آینده شغلی خود را ناامن و بیثبات یابد.
سامان فائق