در ابتدا باید عرض کنم که قلبم آکنده از اندوه است. شاید بیشتر از زمانی که خبر سقوط هواپیمای اکراینی را شنیدم. امروز نتیجهای از اشتباهاتی که مکرر دچار آن هستیم به ما بازگشت و بد روزگار اینجاست که این مشکلات قطعاً تمامی نخواهد داشت مگر:
1- از الان آغاز کنیم به آموزش کودکانمان. برای اینکه بتوانند شهامتِ مسئولیتپذیری داشته باشند. که اگر مسبب موضوعی هستند که خرابی در پی دارد(در هر مقیاسی) بتوانند با آرامش مشکلاتی که به وجود آوردهاند را اول خودشان بپذیرند و سپس برای اذعان آن قدم بردارند. باید آموزش ببینند که هزینهی اقرار و اذعان به مراتب کمتر از پنهانکاری یا فرافکنی است.
2- نگاه سیستماتیک داشته باشیم. باید بدانیم در یک مجموعه (خواه شرکت باشد، خواه بنیاد خانواده و خواه یک سازمان دولتی) نتایج، حاصل از فرایندها هستند. باید بفهمیم که با تنبیه یک نفر تنها صورت قضیه را پاک کردهایم و برای رخداد مشابه مجدد قدمی برنداشتهایم. باید بفهمیم که رویهها مهمتر از افراد هستند و برای رویه سازی درست قدم برداریم و آنها را اصلاح کنیم.
3- یاد بگیریم که صداقت، بیشتر بحرانها را به فرصت تبدیل میکند. آنچه مشخص است در جدول SWOT چهار مولفهی تهدید و فرصت و قوت و ضعف مورد بررسی قرار میگیرد. مهمترین درسی که مطالعهی این موضوع به ما میدهد باید این باشد که بفهمیم چطور تهدید را به فرصت و ضعف را به قوت تبدیل کنیم. صداقت در پذیرش و دیدن تهدید و صداقت در بیان آن شاید سادهترین راه برای آغاز فرایند تبدیل آن به فرصت باشد.
4- بفهمیم که گاهی دروغ، باعث میشود دست برده را ببازیم!!! حضور میلیونی مردم را در چند روز قبل برای تشییع پیکر سردار شهید دیدید؟ باشکوه بود و باور نکردنی. یک بُردِ تمام عیار بود حضور این مردم و دَستِ برندهای بود که واقعیتش برای هیچکس پوشیده نیست. همهی دنیا مبهوت این قیام بودند تا اینکه یک پنهانکاری و دروغهای سلسلهوار باعث شد دست برده را لااقل به ظاهر ببازیم به رسانههای به اصطلاح دشمن.
به خانوادههای داغدار در سانحهی هواپیمای اکراینی صمیمانه تسلیت عرض میکنم و میدانم که داغ این عزیزان تمامی نخواهد داشت.
عزت زیاد
سامان فائق
بیست و یکم دیماه نود و هشت
مطلب شماره 2 را با نگاهی به نوشتهی مانوئل اوهانجانیانس نوشتم.