سامان فائق
سامان فائق
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

سعید رحمانی و لب به سخن گشودنش

اگر سعید رحمانی را نمی‌شناسید، او از بنیان‌گذاران مجموعه سرمایه‌گذاری سراواست. مجموعه‌ای که حاصل فعالیتش مجموعه‌هایی مثل دیجی‌کالا، کافه بازار، دیوار و ... است.

البته که مدت‌هاست که بازگویی حقایق و البته شایعه‌های زیادی پیرامون او، مجموعه تحت فرمانش و البته استارتاپ‌های پورتفوی سراوا در شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون‌های ماهواره منتشر می‌شود و سکوت نسبتاً طولانی مدت سعید رحمانی، تحلیل‌های زیادی را از قول طرفداران و مخالفینش به رشته تحریر درآورده.

در این مطلب قصد دارم تا به دور از سوگیری و جانب‌داری، نکاتی را درباره افرادی مثل سعید رحمانی را منتشر کنم که امیدوارم مورد توجه شما قرار بگیرد.

محتواهای کوبنده و روشن‌گر

شبکه‌‌ی تلویزیونی ایران اینترنشنال، چارت سهامداری مجموعه سراوا را منتشر کرد و اینطور که به نظر می‌رسید، سرنخ‌های تولید این محتوای تلویزیونی، از اطلاعاتی بود که آقای محمد جرجندی در کانال وب‌آموز منتشر می‌کرد. فارغ از قصد و نیت قلبی آقای جرجندی که از آن مطلع نیستم و امیدوارم فقط برملا کردن فسادهای پشت پرده باشد، این دست از محتواهایی که حداقل سرنخ‌هایی به مخاطبین می‌دهد در پیشرفت جامعه می‌تواند مفید باشد. البته منکر آن نیستیم که عده‌ای چه در داخل و چه در خارج کمر به نابودی اکوسیستم کسب و کارهای آنلاین در ایران بسته‌اند و با قصد کثیف نابودی، هر محتوایی که فاقد منبع و البته بر پایه شایعه است را منتشر می‌کنند. مجموع این دو قسم محتوای تولیدی درباره کسب و کارهای اینترنتی، فضای استرس‌زا و پرتنشی را ایجاد کرده که امروز شاهدش هستیم.

مشکل اصلی اینجاست که شفاف‌سازی در این خصوص انجام نشده و عمده افرادی که درباره آن‌ها صحبتی در وب‌آموز، شب‌نامه‌ها و برنامه‌های تلویزیونی شده، به دلایل متعدد، از روشنگری در خصوص فعالیت خود طفره رفته‌اند که همین موضوع شک به اصل موضوع را قوت داده و اجازه اشاعه اخبار کذب را صادر می‌کند.

این بخش از نوشتار، به این معنی نیست که تمامی شرکت‌ها بی‌گناهند و تمامی اخبار شایعه است. قصد از این بخش از مقدمه این بلاگ‌پست این است که برخی از شرکت‌های واقعاً بی‌گناه قربانی شایعاتی می‌شوند که کمر راست کردن و گذشتن از بحران‌های ایجاد شده، تقریباً برای آن‌ها غیر ممکن می‌شود.

سعید رحمانی و ارتباطاتش

قبلاً در مطلبی نوشته بودم که ارتباط با دولت‌ها، کاری است که اکثر استارتاپ‌های بزرگ در تمام دنیا انجام می‌دهند. ایلان ماسک، پاول دوروف، استیو جابز، مارک زاکربرگ و صدها کارآفرین و ارزش آفرین دیگر، علاوه بر ملاقات با رئیس دولت‌های مختلف، حتماً رابطه‌ای خوب با دولت‌ها ایجاد می‌کنند. هدف از ارتباط این است که دایره فعالیت‌ها گسترش پیدا کند و بازار این استارتاپ‌ها در تمامی کشورها توسعه یابد.

استارتاپ‌ها، شرکت‌هایی پیشرو در حوزه فعالیت خود هستند. این‌ها شرکت‌هایی هستند که به دنبال خلق مسیری برای توسعه راه‌حل‌های هوشمندانه که برای تعداد قابل توجهی از این راه‌حل‌ها هنوز قانونی نوشته نشده یا قوانین نگارش شده دارای ضعف و بعضاً ناقص است تلاش می‌کنند. این وظیفه سکان‌دار مدیریتی این کسب و کارهاست تا با لابی کردن با دولت‌ها، به خلق و نگارش قوانین جدید کمک کنند. خاطرم است که قبلاً درباره مزایای این لابی‌گری نوشته بودم که چطور منجر به هموار شدن مسیری برای دیگر استارتاپ‌ها خواهد شد.

به عنوان مثال، اشکان آرماندهی، مدیرعامل دیوار، به خاطر انتشار آگهی خارج از عرف که ظاهری موجه داشت (آگهی فروش کفش زنانه جلو باز)، محکوم به زندان شد و پس از ۳ سال پیگیری در دادگاه توانست این جکم را بگیرد:

در پلتفرم‌ها و مارکت‌پلیس‌ها، انتشار دهنده محتوا مجرم است نه مدیر پلتفرم.

این قانون حتی اگر با لابی‌گری و خلق ارتباطات پشت پرده وضع شده باشد، قانونی عقلانی و شبیه به حکمی است که در تمام دنیا صادر می‌شود و قطعاً به نفع کل اکوسیستم نوآوری ایران است.

در تاریخچه اتهاماتی که به سعید رحمانی وارد شده، از حضور فلان سردار سپاه، فلان مسئول دولتی، عکس با فلان مدیر دولتی و البته حضور روح‌الله رحمانی مدیر سابق دیجی‌نکست و البته داماد آقای غلامعلی حداد عادل به عنوان اسنادی که ثابت‌می‌کند او وابسته دولتی یا نظامی دارد استفاده شده.

در تمامی رویدادهایی که توسط شرکت‌های بزرگ برگزار می‌گردد، معمولاً مهمان‌هایی حضور پیدا می‌کنند و این طبیعی است که افراد پرنفوذ برای خلق رابطه در یک رویداد حضور پیدا کنند. این موضوع فارغ از اینکه این افراد دعوت شده‌اند یا خودشان رفته‌اند، به نظر شخصی من هیچ ایرادی ندارد.

در واقع قصدم از این بخش از نوشته این بود که به صرف حضور یک مقام در رویدادی، حتی برگزاری جلسات با افراد پرنفوذ، به خودی خود هیچ فسادی ثابت نمی‌شود و البته منظور من هم این نیست که در این مجموعه فسادی صورت نگرفته. من چون مدارک با اصالتی از وجود فساد در این زمینه‌ ندیدم، هیچ نظری ندارم و پیشنهاد می‌کنم شما هم تا قبل از اینکه مدارک متقنی ندیدید، همسو با محتواهای کوبنده نشوید.

کافه‌بازار، بزرگترین پایگاه بدافزار و سعید رحمانی

طبق سند گزارش‌های منتشر شده، کافه‌بازار یکی از بزرگترین منتشر کنندگان بدافزار در ایران است. من اعتبار این سند را نمی‌دانم ولی تصور می‌کنم فارغ از نیّت یا برداشت مدیر کافه‌بازار از فعالیتش، این موضوع به سراوا می‌تواند بی‌ربط باشد. در قراردادهای سرمایه‌گذاری، معمولاً مدیران و بنیان‌گذاران حق دخالت در امور جاریه و کاری را از سرمایه‌گذار می‌گیرند. حداقل به نظر من که شاید هم اشتباه باشد، وقوع مشکلاتی از این دست، نمی‌تواند سفارش سرمایه‌گذار باشد. معتقدم باید مدیرعامل کافه بازار، در یک محتوای جامع، موضوع را مشخص کند و البته حضور افراد متخصص که صحت ادعای کافه‌بازار را بررسی کنند می‌تواند به قضاوت مخاطب کمک بزرگی کند.

پاورقی: این اواخر خواندم که برنامه‌های کافه‌بازار توسط ۱۰ آنتی‌ویروس مطرح چک می‌شود.

سعید رحمانی و مجموعه رهنما

رهنما، مجموعه‌ای بود که فعالیت صنعتی داشت. حتماً نام سیستم‌های گرمایشی پلار را شنیده‌اید. در مقطعی این مجموعه تصمیم گرفت از طریق سرمایه‌گذاری وارد اکوسیستم نوآوری شود و روی سرویس‌های آنلاین سرمایه‌گذاری کند. همانطور که امروز DMZ یکی از خوش‌نام‌ترین اینکوباتورها در تورنتوی کانادا را مدیریت می‌کند.

سعید رحمانی پس از مذاکره توانست سرمایه‌ای را برای استارتاپ‌های زیر مجموعه سراوا از این فعال صنعتی جذب کند. فارغ از اینکه آن زمان هنوز فعالیت شرکت‌های حوزه ارزش افزوده (VAS) آغاز نشده بود، بعید می‌دانم که در زمان جذب سرمایه آن هم در روزهای نخستی که این اکوسیستم در حال راه‌اندازی بود، به ورود سرمایه از ساختار سنتی کسی نه می‌گفت.

کاملاً قبول دارم که در برخی از زیر مجموعه‌ها رهنما که در ارزش افزوده اپراتوری فعال بودند تخلفات نابخشودنی اتفاق افتاده ولی به نظرم غیر منطقی است که کل سرمایه‌های وارد شده به سراوا را از ارزش افزوده بدانیم، مخصوصاً وقتی که حجم سرمایه‌ جذب شده خارجی توسط یکی از خانواده‌های معتبر بلژیکی را در برابر سرمایه‌ای که سراوا از رهنما گرفته در مقام مقایسه قرار دهید، به این باور خواهید رسید که سرمایه‌ای که از رهنما جذب شده، نهایتاً به اجاره محل کار و میز و صندلی و کامپیوتر می‌رسید.

خاطرم هست پدرم قبل از فوت می‌گفت هیچ شخصی، تاکید می‌کنم، هیچ شخصی در دنیا نیست که اگر باغچه آن را شخم بزنید، در باغچه‌اش کرم پیدا نشود و این برای سلب مسئولیت از اقدامات غلط نیست، فقط بدین معناست که گاهی ما کاری را انجام می‌دهیم که در زمان اجرا بنا بر هزاران دلیل از صحت آن خبر نداریم (یک کم‌دقتی کردیم، یا بزرگی اشتباه را درک نکرده بودیم، یا واقعاً از پشت پرده خبری نداشتیم) و در آینده به غلط بودن کار خود پی می‌بریم. آدم زنده خطا می‌کند. کسی که خطا نمی‌کند مرده است.

سعید رحمانی، پدر اکوسیستم استارتاپی

تا جایی که به یاد دارم، ایران مدام از افراط و تفریط متحمل زیان‌های زیادی شده. در استوری‌های سعید رحمانی دیدم که خیلی از فعالان این اکوسیستم، سعید رحمانی را با سوپرمن اشتباه گرفتند. سعید رحمانی نه بنیان‌گذار اکوسیستم استارتاپی ایران بوده و نه حتی خودش این ادعا را مطرح کرده. او هم مثل هزاران نفر دیگر در این زیست‌بوم تلاش کرده و انصافاً نتایج درخشانی هم داشته که حتماً روی کل اکوسیستم هم تاثیرات مثبتی داشته ولی قطعاً ابرقهرمان گذشته یا آینده نیست.

نوعی دیدگاه بت‌پروری ریشه‌ای عمیق در تفکرات ما دارد. مدام به دنبال یک ناجی هستیم و معمولاً حرکات جمعی را جدی نمی‌گیریم. سعید رحمانی به تنهایی هیچ تاثیری در وضعیت کسب و کارهای اینترنتی ایران ندارد و نخواهد داشت. باید به این باور برسیم که افراد گمنام زیادی در این اکوسیستم وجود دارند و حضور همه در کنار هم است که این زیست بوم را با وجود ناملایمتی‌های فراوان دولتی مثل طرح صیانت و وضعیت اینترنت، زنده نگه داشته.

خاطرم هست روزی که سعید رحمانی از ایران رفت، در وضعیتی که خیلی‌ها افسوس می‌خوردند که چرا امثال سعید از ایران می‌روند، مطلبی نوشتم و توضیح دادم که نتایج مثبت فعالیت‌های او برای همه روشن است، ولی سردرگمی و به امان خدا رها شدن تعدادی از فعالان و جوانان استارتاپی که به او و مجموعه شتاب‌دهنده‌اش دل بسته بودند، تاثیر منفی عمیقی در آینده همان جوانان گذاشته.

مخلص کلام اینکه به عقیده من باید یاد بگیریم علاوه بر اینکه قوت و ضعف، نکات مثبت و منفی و خوبی و بدی افراد را در کنار هم ببینیم و یک برآیند منصفانه داشته باشیم، باید یاد بگیریم که این زیست‌بوم با حدف یا ظهور یک نفر هیچ تغییری نخواهد کرد. باید یاد بگیریم همبستگی و اتحاد را.


پایان سخن

با این نوشته، هیچ قصدی برای تطهیر سعید رحمانی نداشتم. حرف‌هایی در دلم مانده بود که دوست داشتم بنویسم. امیدوارم که وضعیت این روزهایی که سایه تیرگی بر آن افتاده، گذرا باشد و همگی در کنار هم، برای ساخت آن قدم‌های مثبتی برداریم.


روزگار به کام

سامان فائق

سعید رحمانیارزش افزودهکافه بازار
بسیار جستجو کننده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید