برنامهی کلاسیکو با تهیهکنندگی عادل فردوسیپور تولید شد و در فضای مجازی از استقبال فوقالعادهای برخوردار گردید. اما همین موضوع باعث شد، مقیاسهایی صورت پذیرد که در آنها عادل در سمت خیر جبهه و مزدک در سمت شر جبهه قرار بگیرد.
این دو مقیاس شدند و همه منجمله آقای امیر ناظمی نقدی بر شیوهی تصمیم گیری این دو نوشتند. نوشتند که میشود ماند و امید به ساختن داشت و دوباره درخشید و میشود رفت و بدون تلاش به موفقیت رسید.
اساساً با این شیوهی قضاوتها و مقایسهها دچار مشکل هستم و معتقدم که نمیتوان جای کسی نبود و عملکردش را نقد کرد.
من سعی کردم از دیدگاهی بدون قضاوت و داوری و بدون جانبداری موضوع را یکیار نگاه کنم.
اینکه عادل فردی باسابقه و باسلیقه و توانمند در تولید برنامههای تصویری در حوزهی ورزش است واقعاً واضح است و نیازی به توضیح اضافه ندارد. اما علاوه بر این توانمندی که عادل دارد، موهبتی دیگر مشمول حالش شد و آن چیزی نبود جز حذف برنامهی محبوب نود از شبکهی سوم سیما!!!
بله، حذف و توقف برنامهی 90 با اجرای آقای عادل فردوسیپور موجی از همدردی و طرفداری از او و انزجار از آقای علی فروغی، مدیر شبکهی سوم سیما را به همراه داشت.
شاید بزرگترین کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ ایران در شبکههای اجتماعی برای ابراز همدردی و همزمان انزجار از فروغی با شرکت پرطرفدارترین هنرمندان شکل گرفت. استوریها و پستها پر شدن از مفهوم حقکُشی به مظلومیت عادل فردوسیپور و ظالمیت علی فروغی. علاوه بر هنرمندان، تمامی طرفداران فوتبال که دیگر برنامهای برای سرگرم شدن نداشتند نیز در این کمپین شرکت کردند.
بعد از مدت نسبتاً کوتاهی از زمان حذف برنامه نود، عادل فردوسیپور محتوایی را با عنوان کلاسیکو تولید کرد تا در پلتفرمهای آنلاین مثل فیلیمو و نماوا و ... نمایش دهد و جالب اینکه در زمان انتشار این برنامه ترافیک آنلاین در سطح کشور تغییر چشمگیری داشت.
در یک کلام ساده، کلاسیکو رکورد تماشای محتوای ویدئویی به صورت آنلاین را شکست.
این رکورد شکنی همان اندازه که مدیون توانمندی عادل بود، مدیون کمپینی نانوشته با موضوع ابراز انزجار از مدیران دولتی سازمان صدا سیما هم بود. نشان به آن نشان که همه دوباره شروع کردند این داستان جدید که عادل روایت کرد را استوری کردند و پست گذاشتند و سازمان صدا و سیما را تقبیح کردند.
اما در این میان، خیلی از دست به قلمها یا بهتر بگویم دست به کیبوردها مثال زدند که دو رویکرد داریم:
به عقیده من، مقایسه عملکرد این دو نفر، مقایسه معالفارغ است. در واقع در این مقیاس دو جنس ناهمگون را با هم مقایسه کردهایم که نتیجه هر چه که باشد قابل اتکا نخواهد بود.
مزدک میرزایی اولاً به اندازه عادل فردوسیپور در تولید برنامه توانمند نبود. صحت این گفتار نتیجهی خروجی این دو بزرگوار در طول سالیان گذشته است. عادل آیکونی درست کرده بود به اسم نود که من که فوتبالی نیستم برنامهاش را میشناسم ولی هر چه به ذهن ناقص خودم فشار میآورم نام برنامه مزدک را نمیشناسم.
از طرفی مزک در سالیان گذشته نرمنرم از صحنه حذف شده بود. به دنبال این حذف هیچ هیاهویی نبود و هیچ شخص شهیری و هیچ هنرمندی حتی یادش نبود برای او یک پست بگذارد که مزدک کجاست.
مزدک هم مثل تکتک ما، اول دلش برای خانوادهی خودش و مسئولیتهای شخصی که در قبال خانوادهاش دارد میتپد و به فکر رشد و درآمد شخصی خودش است و بعد به دنبال این است که بتواند دل دیگران را خوش کند.
طی یک محاسبه ساده اگر به جای مزدک باشیم میفهمیم که تولید یک برنامه توسط مزدک یا با اجرای او در فضای مجازی از اقبال برخوردار نخواهد بود و احتمال اینکه عادل چنین برنامهای را بسازد، بزرگترین تهدید برای سرمایهای بود که میخواست خرج ساخت برنامهی خودش کند.
نتیجهگیری:
پ.ن. : اینکه رفتن مزدک درست بود و او برای بقای خود ایستاد کاملاً شفاف است. شاید تنها چیزی که او را خطاکار جلوه داد انتخاب مقصدی غلط به کانالی بود که پرچم دشمنی نه با حکومت ایران، بلکه با مردم ایران به دست گرفته. شاید اگر هرجایی به جز دو-سه کانال معاند ایران نه جمهوری اسلامی، انتخابش بود، این حجم از انتقاد به سویش روانه نمیشد.
لطفاً شما هم نظرات خود را با من به اشتراک بگذارید تا بتوانیم موضوع را از زوایایی که از چشم من افتاده بررسی کنیم.
منتظر نظرات شما هستم.
سامان فائق