بیشتر از 15 سال از اولین باری که کتاب کیمیا گر را خواندم می گذرد و چالش این ماه طاقچه باعث شد یکبار دیگر به سراغ این کتاب بروم اما این بار با ذهن بازتر آن را مطالعه کنم، کیمیاگر داستان چوپان جوانی است که به دلیل فقر همیشه آرزوهایش سرکوب شده او که عاشق گوسفندانش است از اینکه آنها تنها آب و غذا می خورند و هیچگاه از طبیعت و این مناظر زیبا لذت نمی برند ناراحت است ، تا روزی که در بازار کولی او را برای سفر به اهرام مصر و یافتن گنجی ترغیب می کند سانتیاگو عازم سفری میشود که زندگی او را تغییر خواهد داد .
کتاب کیمیاگر یک داستان سورئال است و از دید شخصیت دانای کل روایت می شود همه چیز در این داستان ساده و قابل فهم است ( البته نمی توان منکر اینکه پشت این سادگی فلسفه بزرگی قرار دارد شد ) ولی یکی از تبحرات پائولو کوئیلو این است که حتی یک داستان سورئال با انبوهی از درس های زندگی را به قدری ساده روان می نویسد که حتی مخاطب عام هم می تواند با آن ارتباط برقرار کند ، پائولو جزء آن دسته از نویسندگانی است که واقعا ارزش دارد با خواندن کتاب هایش ساعتی به درونش سفر کرد.
کتاب کیمیاگر پر است از درس های بزرگ ، اگر به مانند سانتیاگو به دنبال نشانه ها باشید آنها را خواهید یافت
1- گاهی اوقات چیزی را که واقعا می خواهیم دقیقا کنار ماست ولی متوجه آن نمی شویم گاهی باید مسافت طولانی را طی کنیم تا دریابیم گنجی که به دنبالش هستیم در وجود خودمان است به مانند سانتیاگو ، او هم تصور میکرد که برای یافتن گنج خود باید به اهرام مصر برود. وقتی به آن جا رسید متوجه شد که گنج در همان جایی بوده است که او مدتها گوسفندهای خود را در آن جا نگه می داشت
2- هرکس در زندگی مسیر مربوط به خود را دارد قرار نیست همه مثل هم باشند هیچ نسخه خوشبختی در زندگی وجود ندارد که برای تمام انسان ها کارآمد باشد ، پس تسلم محض بودن و پیرو قوانین بودن گاهی باعث می شود که از مسیر درست زندگیمان خارج شویم ( به مانند گوسفندان سانتیاگو آن ها هیچ گاه سر خود را بالا نمی آوردند تا از طلوع و غروب خورشید لذت ببرند)
3- به دنبال رویاهیتان باشید شاید برای تحقق آنها هزینه پرداخت کنید ولی فراموش نکنید هیچ چیز در این دنیا رایگان نیست به شما قول می دهم زمان و انرژی که صرف اهداف و رویاهایتان نشود صرف روزمرگی های زندگی می شود.
4- ایکی گایی ( انگیزه ای که صبح به خاطر آن از خواب بلند می شوید ) خودتان را پیدا کنید و برای تحقق آن بجنگید و از این جنگیدن و در لحظه بودن لذت ببرید ( طی سفر از رسیدن به مقصد لذتبخش تر است )
5- هر چقدر کلیشیه ای ولی من عاشق این خط از کتاب هستم
” هرگاه واقعا خواستار چیزی باشی، تمام کائنات دست به دست هم میدهند تا تو به خواستهات برسی.”