ویرگول
ورودثبت نام
صنایع سافت
صنایع سافت
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

۱۰ تکنیک‌ مهم در تحلیل کسب و کار

تکنیک‌های تحلیل کسب و کار چیست؟

تکنیک‌های تجزیه و تحلیل کسب و کار فرایندی است که برای ایجاد و اجرای برنامه‌های لازم برای شناسایی نیازهای یک شرکت و به دست آوردن بهترین نتایج استفاده می‌شود. هیچ چیز به عنوان یک تکنیک وجود ندارد که “یک روش متناسب برای همه” باشد زیرا همه کسب و کارها یا سازمان‌ها با هم متفاوت هستند.


ارائه بهترین تکنیک‌های تحلیل کسب و کار

در این مقاله ده تکنیک برتر تجزیه و تحلیل کسب و کار آورده شده است. به خاطر داشته باشید که تحلیلگران کسب و کار که می‌خواهند مدیر پروژه باشند باید با بیشتر آنها ( نه همه آنها) آشنا باشند.


مدل سازی فرایندهای کسب و کار (BPM ) ،اغلب در مرحله تجزیه و تحلیل یک پروژه برای درک و تجزیه و تحلیل شکاف‌های موجود بین فرایند کسب و کار فعلی و هر روندی که کسب و کار از آن می‌خواهد آینده استفاده کند، استفاده می‌شود. این روش شامل چهار کار است:

برنامه‌ریزی استراتژیک

تجزیه و تحلیل مدل کسب و کار

تعریف و طراحی فرایند

تجزیه و تحلیل فنی برای راه حل‌های پیچیده کسب و کار

بسیاری از صنایع ، به ویژه صنعت فناوری اطلاعات ، از این تکنیک حمایت می‌کنند زیرا این یک روش ساده برای ارائه مراحل اجرایی و نشان دادن نحوه عملکرد آن در نقش‌های مختلف است. پیشنهاد می‌شود برای آشنایی با کاربرد این روش در تحلیل کسب و کار مقاله “چرا تحلیلگران کسب و کار باید از BPMN استفاده کنند؟” را مطالعه کنید.


طوفان فکری (Brainstorming). هیچ چیز مانند طوفان فکری روش قدیمی و خوب برای ایجاد ایده‌های جدید ، شناسایی علل اصلی یک مشکل و راه حل‌هایی برای مشکلات پیچیده کسب و کار وجود ندارد. این یک تکنیک فعالیت گروهی است که اغلب در روش‌های دیگر مانند PESTLE و SWOT مورد استفاده قرار می‌گیرد.

CATWOE. CATWOE بازیگران و ذینفعان پیشرو را شناسایی می‌کند، و برداشت افراد ذینفع مختلف را بر روی یک سکوی متحد جمع می‌کند. تحلیلگران کسب و کار از این تکنیک برای ارزیابی دقیق چگونگی تأثیر هر اقدام پیشنهادی بر گروه‌های مختلف استفاده می‌کنند. این روش مخفف از عبارات زیر است:

مشتریان (Customers) چه کسی از کسب و کار سود می‌برد؟

بازیگران (Actors) بازیکنان این روند چه کسانی هستند؟

فرآیند تحول (Transform Process) تحول در هسته سیستم چیست؟

نمای جهانی (World View) تصویر بزرگ چیست ، و تأثیرات آن چیست؟

مالک (Owner) چه کسانی صاحب سیستم آسیب دیده هستند و ارتباط آنها با هم چیست؟

محدودیت‌های زیست محیطی (Environmental Constraints) محدودیت‌ها چیست و چگونه آنها بر راه حل تأثیر می گذارند؟

MoSCoW (باید یا نباید ، می‌توانست یا نمی‌توانست-Must or Should, Could or Would). موسکو فقط یک شهر در روسیه نیست ، بلکه با ارائه یک چارچوبی که بر اساس ارزیابی هر تقاضا نسبت به بقیه است ، نیازمندی‌ها را در اولویت قرار می‌دهد. این فرایند شما را مجبور می‌کند تا درباره ضرورت واقعی هر عنصر مشخص سؤال کنید. آیا کالای مورد نیاز ضروری است؟ آیا تقاضا چیزی است که می‌تواند محصول را بهتر کند یا این چیزی است که در آینده ایده خوبی خواهد بود؟

تجزیه و تحلیل MOST (ماموریت ، اهداف ، استراتژی‌ها و تاکتیک‌ها). MOST یک چارچوب قوی برای تجزیه و تحلیل تجارت است – یکی از بهترین تکنیک ها برای درک توانایی و هدف سازمان است. این تکنیک شامل انجام یک تجزیه و تحلیل کامل داخلی از اهداف سازمان و چگونگی دستیابی به آنها می باشد. مخفف عبارت:

ماموریت (Mission). هدف سازمان چیست؟

اهداف (Objectives). اهداف کلیدی برای دستیابی به مأموریت چیست؟

استراتژی‌ها (Strategies). گزینه‌های موجود برای دستیابی به اهداف چیست؟

تاکتیک‌ها (Tactics). روش‌هایی که سازمان برای انجام استراتژی‌ها دنبال می‌کند چیست؟


تجزیه و تحلیل PESTLE. تحلیلگران کسب و کار از مدل PESTLE (که بعضاً آن را PEST می‌نامند) برای شناسایی عوامل محیطی که می‌توانند در شرکت آنها تأثیر بگذارد، و برای انتخاب بهترین راه حل به منظور اتخاذ تصمیم گیری‌های کسب و کار استفاده می‌کنند. این تأثیرات عبارتند از:

سیاسی (Political). حمایت و کمک مالی ، برنامه‌های دولت و سیاست‌ها.

اقتصادی (Economic). هزینه‌های کار و انرژی ، تورم و نرخ بهره.

جامعه شناختی (Sociological). آموزش ، فرهنگ ، رسانه ، زندگی و جمعیت.

فن آوری (Technological). فن آوری‌های جدید سیستم‌های اطلاعاتی و ارتباطی.

حقوقی (Legal). مقررات دولتی و ملی و استانداردهای اشتغال.

محیط زیست (Environmental). زباله ، بازیافت ، آلودگی و آب و هوا.

تحلیلگران با تجزیه و تحلیل و مطالعه این عوامل ، درک بهتری از چگونگی تأثیرگذاری آنها در روند سازمان به دست می آورند. این درک به نوبه خود باعث می‌شود که تحلیلگران بتوانند استراتژی‌هایی در مورد چگونگی مواجهه به آنها ایجاد کنند.



تجزیه و تحلیل SWOT. یکی از محبوب‌ترین تکنیک‌های موجود در صنعت است ، SWOT نقاط قوت و ضعف در یک ساختار شرکت را مشخص می‌کند و آنها را به عنوان فرصت و تهدید معرفی می‌کند. این دانش به تحلیلگران کمک می‌کند تا در مورد تخصیص منابع و پیشنهادهایی برای بهبود سازمانی تصمیمات بهتری بگیرند. چهار عنصر SWOT عبارتند از:

نقاط قوت (Strengths). ویژگی‌های پروژه یا کسب و کار که به آن مزیت رقابت می‌دهد.

ضعف‌ها (Weaknesses). ویژگی‌های کسب و کار که در مقایسه با رقابا یا حتی پروژه‌های دیگر ، مضراتی برای پروژه یا سازمان ایجاد می‌کنند.

فرصت‌ها (Opportunities). عناصر موجود در محیطی که پروژه یا کسب و کار می‌تواند از آنها بهره برداری کند.

تهدیدات (Threats). عناصر محیطی که می‌تواند پروژه یا کسب و کار را مختل کند.

SWOT یک تکنیک ساده و همه کاره است که در تحلیل سریع و به همان اندازه عمیق در هر سازمانی مؤثر است. همچنین برای ارزیابی موضوعات دیگر مانند گروه‌ها ، کارکردها یا افراد مفید است.



شش کلاه تفکر (Six Thinking Hats). این فرایند تجزیه و تحلیل کسب و کار با تشویق آنها به در نظر گرفتن ایده‌ها و دیدگاه‌های مختلف ، خط تفکر گروه را راهنمایی می‌کند. شش کلاه عبارتند از:

سفید (White)، روی داده و منطق خود متمرکز شوید.

قرمز (Red). از شهود ، احساسات و احساسات درونی استفاده ‌کنید.

سیاه (Black)، نتایج منفی بالقوه را در نظر بگیرید ، و آنچیزی که می‌تواند اشتباه پیش برود.

زرد (Yellow). روی نکات مثبت تمرکز کنید. یک دیدگاه خوش بینانه نگه دارید.

سبز (Green)، از خلاقیت استفاده ‌کنید.

آبی (Blue)، کنترل فرایند ، تصویر بزرگ را در نظر بگیرید.

تکنیک شش کلاه تفکر که اغلب در رابطه با طوفان فکری استفاده می‌شود ، به عنوان ابزاری برای هدایت فرآیندهای فکری تیم استفاده می‌شود و باعث می‌شود تا آنها دیدگاه‌های نامتناهی را در نظر بگیرند.


۵ چرا؟ (The 5 Whys). این تکنیک معمولاً همانطور که در حلقه‌های تحلیل کسب و کار است ، اغلب به عنوان شش سیگما از آن یاد می‌شود. این تکنیک یکی از روش‌های تحلیل علل ریشه‌ای (Root Cause Analysis) است. تکنیک ۵ چرا فقط از یک سری سؤالات پیشرو “چرا” استفاده می‌کند ، این رویکرد به تحلیلگران کسب و کار کمک می‌کند تا در ابتدا منشأ یک مشکل را مشخص کنند. با طرح این سوال که چرا مسئله وجود دارد ، سپس با پرسیدن “چرا؟” ،سؤال مربوط به پاسخ اول و غیره، این روند را ادامه می‌دهند. در اینجا مثالی وجود دارد:

موضوع: مشتری از پذیرش چاپگرهای ۳ بعدی امتناع می‌کند.

چرا؟ زیرا مدل‌های اشتباه تحویل داده شده‌اند.

چرا؟ زیرا اطلاعات مربوط به محصول در پایکاه داده‌ها نادرست بوده است.

چرا؟ زیرا منابع کافی برای مدرن سازی نرم افزار پایگاه داده اختصاص داده نشده است.

چرا؟ زیرا مدیران ما فکر نمی‌کردند موضوع اولویت داشته باشد.

چرا؟ زیرا هیچ کس از این مسئله که چند بار این مشکل رخ داده بود آگاهی نداشت.

راهکار متقابل. گزارش حوادث را بهبود ببخشید ، مطمئن باشید که مدیران گزارش‌ها را می‌خوانند ، و بودجه‌ای را برای نوسازی نرم افزار پایگاه داده اختصاص می‌دهند.


تجزیه و تحلیل نیازمندی غیرکاربردی (Non-Functional Requirement Analysis). تحلیلگران این تکنیک را برای هر پروژه‌ای که محصول فناوری جایگزین ، تغییر و یا از ابتدا ساخته شود ، اعمال می‌کنند. این تجزیه و تحلیل ویژگی‌های مورد نیاز برای یک سیستم جدید یا اصلاح شده را تعریف و ضبط می‌کند ، و بیشتر اوقات با نیازمندی‌هایی از قبیل ذخیره سازی داده‌ها یا عملکرد سروکار دارد. آنالیز مورد نیاز غیر کاربردی معمولاً در مرحله تحلیل پروژه انجام می‌شود و در مرحله طراحی عملی می‌شود.


کسب کار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید