Sara Tab
Sara Tab
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد

کتابی که برای چالش خرداد ماه طاقچه انتخاب کردم، رمان "ورونیکا تصمیم‌ میگیرد بمیرد" بود. البته کتاب را به صورت صوتی گوش دادم، چون در چالش این ماه خواسته شده بود به یک‌ کتاب صوتی‌گوش بدیم، که با صدای شخصیتی معروف خوانده شده است.
خوانش این کتاب، کاری است از خانم "نیکی‌‌کریمی"

شناسنامه کتاب:
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
نویسنده پائولو کوئیلو
ترجمه آرش حجاری
با صدای نیکی کریمی

درباره داستان:
"ورونیکا" دختری است که در ظاهر زندگی معمولی و قابل قبولی دارد. به سر کار می‌رود، با دوستانش ملاقات می‌کند و در اتاقی که در یک صومعه اجاره کرده، زندگی می‌کند. ولی مشکل آنجا‌ است که او شاد نیست و از زندگی لذت نمیبرد.
پس در روز ۲۱ دسامبر ۱۹۹۷، تصمیم می‌گیرد به زندگی خود پایان دهد. اتاق را مرتب میکند، شوفاژها را خاموش میکند و‌مسواک‌ میزند! سپس بر روی تخت دراز میکشد. کنار تختش چهار بسته قرص خواب‌آور است. ولی او به‌یکباره قرص‌ هارا نمیخورد یا در آب حل نمیکند. همیشه بر این باور است که بین "عزم و‌ عمل" فاصله زیادی است. قرص ها را یک به یک در دهان میگذارد و میخورد. شاید در بین راه منصرف شود. پس باید فرصتی برای بازگشت و‌ جبران داشته باشد. ولی بر روی تصمیم خود میماند و در پنج دقیقه تمامی قرص‌ها را میخورد.
در این فاصله که انتظار مرگ را میکشد، نگاهش به یک مجله فرانسوی میخورد. آخرین شماره آن. برای گذراندن وقت، آن را برمیدارد تا نگاهی بیندازد. مقاله‌ای نظرش را جلب میکند. در سطر اول آن نوشته شده بود "اسلوونی کجاست؟" مقاله درباره یک بازی کامپیوتری بود و در کمال تعجب با این سوال آغاز میشد! ورونیکا اندیشید که در دنیا انسان‌هایی هستند که نمیدانند اسلوونی کجاست!! اصلا چرا باید مقاله‌ای که درباره یک بازی کامپیوتری است، با این تیتر شروع شود؟! پس شروع به خواندن مقاله کرد و دریافت که این بازی در اسلوونی ساخته شده است.کشوری با نیروی کار ارزان، کشوری که به‌جز ساکنانش کسی در جهان با آن آشنا نبود! پس به‌ عنوان آخرین کار در زندگیش، نامه‌ای برای مجله موردنظر نوشت و در آن توضیح داد:
‌"اسلوونی یکی از پنج جمهوری‌ای است که یوگسلاوی قدیم‌ را تشکیل میداد"
او اندیشید این نامه میتواند یک نامه خودکشی باشد. وقتی آن را در کنار جسدش پیدا کنند، فکر میکنند که آن دختر به این علت خودکشی کرده که یک مجله در مقاله‌ای بی‌محتوا بیان کرده که نمیداند کشورش در کجای جهان قرار دارد!
بعد از آن به حالت مرگ فرو رفت و وقتی چشم باز کرد اندیشید اینجا باید بهشت باشد!
ولی ناگهان درد زیادی در جانش رخنه کرد. یک درد آشنا و زمینی!
بعد متوجه میشود که در آسایشگاهی روانی بستری است. بیمارستانی با سیاستی که بر پایه پول بنا شده بود. خانواده ها با هزینه زیاد فرزند یا عضوی از خانواده خود که برایشان دردسر درست میکردند را آنجا بستری میکردند. حتی بودند افرادی که برای توجیه رفتارها و حتی بدهکاری‌ها، خود را برای مدتی آنجا بستری میکردند!
پزشکی در بیمارستان به او میگوید در اثر مصرف همزمان قرص‌ها مشکل قلبی پیدا کرده است. پس مدت زمان زیادی زنده نمیماند. و در اینجا است که زندگی و اندیشه ورونیکا نسبت به زندگی و مرگ تغییر میکند.
حال که زندگیش به سوی مرگ پیش میرود، به خود اجازه میدهد دست به کارهایی بزند و احساساتی را تجربه کند که پیش از آن هرگز به خود اجازه انجامشان را نداده بود. درواقع دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت. و قضاوت هیچ کس نمیتوانست در زندگیش مهم باشد.
ورونیکا در بیمارستان با سه بیمار آشنا میشود که زندگی و تجربیاتشان به‌گونه‌ای بر تفکر او اثر میگذارد. نویسنده در این میان که برای خواننده از احوالات ورونیکا میگوید، گزیده‌ای از زندگی این سه نفر را نیز بیان میکند. اتفاقاتی که سبب میشود در آنجا بستری شوند. همچنین به صورت خلاصه از روش‌های درمانی که در آن دوران برای بیماران روانی استفاده میشد، صحبت میشود. روش‌هایی عجیب که امروزه دیگر منسوخ شده‌اند. همانند شوک ناشی از تزریق انسولین که بیمار حس شناور بودن در فضا را تجربه میکرد. و روشی به نام درمان با شوک الکتریکی!
ورونیکا در انتهای داستان دست به کار عجیبی میزند و بعد از آن است که به تجربه گرانبهایی میرسد که پیش از آن هرگز به آن فکر نکرده بود.
درباره نویسنده:
پائولو کوئیلو نویسنده بزرگ برزیلی است. او که با رمان‌هایش شهرت بسیاری در میان مردم سراسر جهان بدست آورده است، عنوان سفیر صلح سازمان ملل را نیز در سال ۲۰۰۷ بدست آورد.
معروف‌ترین رمان او به نام "کیمیاگر" به بیش از ۸۰ زبان ترجمه شده است.
از آثار او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، کیمیاگر، کوه پنجم، مکتوب، خاطرات یک مغ، نامه‌های عاشقانه یک پیامبر، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، ساحره پورتوبلو، جاسوس، عشق ورای ایمان، عشق، هیپی و برنده تنهاست.

پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو

لینک دریافت نسخه صوتی کتاب:

https://taaghche.com/audiobook/40765
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید