ویرگول
ورودثبت نام
Sasha
Sasha
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

جایگاه سوم(Third position)چیست؟!

جایگاه سوم(Third position) چیست؟!
ایده جایگاه سوم در اروپا ایجاد شد و به احزاب و افرادی که نسبت داده می‌شود که در جنگ سرد،در میان سرمایه داری از بلوک غرب و کمونیسم از بلوک شرق قرار می گرفت.
آنها در ظاهر هر دو رد می کنند و هر دوی این ایدئولوژی ها(کاپیتالیسم و کمونیسم) را مایع نابودی می نامند اما در دیدگاه های خود همیشه از آرمان های این دو استفاده می کنند.
برخی افراد جایگاه سوم را ائتلاف سرخ_قهوه ای هم نامند.
اگر تاریخ اروپا خوانده باشید،با کلمه بولشویسم ملی(National bolshevism)آشنا هستید.
این ایده شاید شباهت های بسیاری با نازیسم داشته باشد ولی به دلایلی آنرا چپ افراطی(تندرو) می نامند،برخلاف نازیسم که از نظر علو سیاسی یک ایده تندروی راست گراست.

ما می‌خواهیم در این مقاله به مهم ترین مرام های سياسي با ایده جایگاه سوم اشاره کنیم.

بلشویسم ملی (روسی: Национал-большевизм، آلمانی: Nationalbolschewismus)، که حامیان آن به عنوان بلشویک‌های ملی شناخته می‌شوند (روسی: Национал-большевики) یا NazBols (روسی: Нацболы)، یک جنبش سیاسی رادیکال است که ترکیبی از ناسیونالیسم افراطی و کمونیسم است.
ارنست نیکیش (۱۸۸۹–۱۹۶۷)، هاینریش لاوفنبرگ (۱۸۷۲–۱۹۳۲) و کارل اتو پایتل (۱۹۰۶–۱۹۷۵) از طرفداران تاریخی مهم بلشویسم ملی در آلمان بودند. در روسیه، نیکولای اوستریالف (۱۸۹۰–۱۹۳۷) و پیروانش، اسمنووخوسی، از این اصطلاح استفاده کردند.
الکساندر دوگین و ادوارد لیمونوف، طرفداران برجسته مدرن جنبش، که رهبری حزب ملی بلشویک (NBP) ثبت نشده و ممنوع در فدراسیون روسیه را بر عهده داشتند.
بلشویسم ملی به عنوان یک اصطلاح ابتدا برای توصیف جریانی در حزب کمونیست آلمان (KPD) و سپس حزب کارگران کمونیست آلمان (KAPD) که می‌خواست از جنبش کمونیستی شورشی با گروه‌های ناسیونالیست مخالف در ارتش آلمان متحد شود، استفاده کرد. پیمان ورسای را رد کرد. آنها توسط هاینریش لاوفنبرگ و فریتز ولفهایم رهبری می‌شدند و در هامبورگ مستقر بودند. اخراج آنها از حزب کمونیست آلمان یکی از شرایطی بود که کارل رادک توضیح داد در صورت استقبال از حزب کمونیست در سومین کنگره بین‌الملل سوم ضروری بود. با این حال، احتمالاً خواستار خروج آنها از حزب کمونیست آلمان به هر حال اتفاق افتاده‌است. رادک این زوج را به عنوان بلشویک‌های ملی رد کرد، اولین استفاده از این اصطلاح در زمینه آلمانی.
رادک متعاقباً از برخی ملی‌گرابان رادیکالی که در زندان ملاقات کرده بود خواست تا با بلشویک‌ها به نام بلشویسم ملی متحد شوند. او در احیای بلشویسم ملی راهی برای «حذف انزوای سرمایه‌داری» اتحاد جماهیر شوروی دید.
در طول دهه ۱۹۲۰، تعدادی از روشنفکران آلمانی گفتگویی را آغاز کردند که ترکیبی بین ناسیونالیسم رادیکال (که معمولاً به پروسیسم اشاره می‌کرد) و بلشویسم در اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت. شخصیت اصلی ارنست نیکیش از حزب سوسیال دموکرات قدیمی آلمان بود که مجله Widerstand را ویرایش می‌کرد.
اگرچه اعضای حزب نازی تحت رهبری آدولف هیتلر در پروژه ملی بلشویک نیکیش شرکت نکردند و معمولاً بلشویسم را با اصطلاحات منفی منحصراً به عنوان توطئه یهودیان ارائه می‌کردند، در اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی تمایلی موازی در حزب نازی وجود داشت که از دیدگاه‌های مشابه حمایت می‌کرد. این با چیزی که به عنوان اشتراسریسم شناخته می‌شود نشان داده شد. گروهی به رهبری هرمان ارهارت، اوتو اشتراسر و والتر استنس در سال ۱۹۳۰ جدا شدند و اتحادیه مبارزه با ناسیونال سوسیالیست‌های انقلابی را که معمولاً به عنوان جبهه سیاه شناخته می‌شود، تأسیس کردند.
پس از جنگ جهانی دوم، حزب رایش سوسیالیست تأسیس شد، که ایدئولوژی نئونازی را با سیاست خارجی منتقد ایالات متحده و حمایت از اتحاد جماهیر شوروی، که این حزب را تأمین می‌کرد، ترکیب کرد.

حزب ملی بلشویک کنونی (NBP) در سال ۱۹۹۲ میلادی به عنوان جبهه ملی بلشویک، تلفیقی از شش گروه کوچک تأسیس شد. این حزب همیشه توسط ادوارد لیمونوف رهبری می‌شد. لیمونوف و دوگین سعی کردند رادیکال‌های چپ افراطی و راست افراطی را در یک بستر متحد کنند. با توجه به این که دوگین ملی بلشویک‌ها را نقطه ای بین کمونیست‌ها و فاشیست‌ها می‌داند و مجبور است در حومه هر گروه عمل کند.[نیازمند منبع] سیاست‌ها و اقدامات اولیه گروه نشان دهنده هم راستایی و همدلی با گروه‌های ملی گرای رادیکال است، هرچند در حالی که هنوز اصول یک نوع مارکسیسم را حفظ می‌کرد که دوگین آن را مارکس منفرد فوئرباخ، یعنی منکر تکامل گرایی و گاه اومانیسم بی‌اثر ظاهر می‌کرد؛ اما شکافی در دهه ۲۰۰۰ رخ داد که این امر را تا حدودی تغییر داد. این باعث شد که حزب در طیف سیاسی روسیه به سمت چپ حرکت کند و منجر به محکومیت اعضای این حزب به عنوان فاشیست توسط دوگین و گروه او شود. دوگین بعداً روابط نزدیکی با کرملین برقرار کرد و به عنوان مشاور مقام ارشد روسی سرگئی ناریشکین خدمت کرد.

شاید ایده دیگری که آن را به جایگاه سوم(Third position) نسبت می دهند،ناسیونال سوسیالیسم است.
نازیسم که خلاصه عبارت ناسیونال سوسیالیسم (به آلمانی: Nationalsozialismus) به معنی سوسیالیسم ملی یا جامعه‌گرائی ملی است، به مجموعهٔ ایدئولوژی‌های سیاسی-اجتماعی تمامیت‌خواهی راست تندرو و شیوه‌های وابسته به آدولف هیتلر و حزب نازی در آلمان نازی گفته می‌شود. نازیسم شکلی از فاشیسم است که برای لیبرال دموکراسی و نظام پارلمانی ارزش قائل نیست.
نازی‌ها مخالف نظام‌های کاپیتالیسم و کمونیسم بودند. آن‌ها اهداف سوسیالیسم ملی را رفاه عمومی کارگران، افزایش دستمزدها و عدالت در تقسیم سرمایه‌ها اعلام کردند.
پیش از آنکه واژه ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و توسط حزب نازی به کار گرفته شود، ایدئولوژی مکتب آریایی‌گرایی توسط کنت گوبینوی فرانسوی و هوستن چمبرلین انگلیسی در قرن نوزدهم بنیان‌گذاری شد.پس از چندی این ایدئولوژی در میان مخالفان دموکراسی حامیان بسیاری پیدا کرد.
پس از آنکه آنتوان درکسلر حزب کارگران آلمان را بنیان‌گذاری کرد و آدولف هیتلر پس از مدتی به آن پیوست. هیتلر به سران حزب پیشنهاد داد تا یک تحول اجتماعی نیز در دستور حزب قرار گیرد که این پیشنهاد مورد موافقت قرار نگرفت زیرا افزودن واژه سوسیالیسم به نام حزب امکان داشت حزب را به داشتن عقاید کمونیستی مشهور کند. پس از آنکه درکسلر از سمت خود کناره‌گیری کرد آدولف هیتلر توانست جایگزین وی شود، هیتلر در اولین قدم واژه سوسیالیسم را به نام حزب افزود و اعلام کرد که حزب سوسیالیسم کارگران آلمان در پی یک تحول اجتماعی از سرمایه‌داری به سوسیالیسم است، سوسیالیسمی خارج از چهارچوب کمونیسم.

مهم‌ترین عامل رشد نازیسم و حفظ پاشنه‌های قدرتش تبلیغات گسترده عوام‌فریبانه سوسیالیستی کارگرمحور و روز کارگر حزب نازی بود، تبلیغات خودروی مردمی سوسکی شکل و سیاه‌رنگ ولکس واگن اولیه (کی‌دی‌اف واگن یا کرافت دوخ فروید واگن یا همان ماشین قدرت از طریق شادی که قدرت از طریق لذت KdF نام همان وزارت تفریحات خانوادگی نازیسم بود) که با نام بیتل نیز شناخته می‌شود یکی از پروژه‌های اصلی این طرح بود که نهایتاً به بخشی از طرح کلاهبرداری بزرگ هیتلر از مردم خودش منتهی شد که پول‌های اندک اندک پس‌اندازشده کارگران برای طرح‌های تفریحی کارگری عمومی مانند ولکس‌واگن یا طرح عظیم هتل‌های تفریحی پرورا برعکس صرف آغاز و پیشبرد جنگ جهانی دوم در راستای اهداف عقیدتی هیتلر شد و هیچ‌یک از کارگران نه به ولکس‌واگن رسیدند نه به پرورا.
یکی از مدال‌های سوسیالیستی هیتلر مدال کارگری داس و چکش آلمانی: Tag Der Arbeit روز کارگر بود که در سال ۱۹۳۷ زیر دو بال عقاب و چلیپای حزب ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان داس و چکش قرار گرفته‌است و این مدال این روزها به عنوان عتیقه بین کلکسیونرها خرید و فروش می‌شود.


ایده های بسیاری دیگر هم وجود دارند که به آنها صفت جایگاه سوم نسبت داده می شود،ولی هیچ کدام از آنها به اندازه این دو ایده معروف و شنیده شده نیستند.
بولشویسم ملی ایده ای بود که بیشتر بر عقیده های سوسیالیستی همراه با ایده های فاشیستی و نژادپرستی بود که ایده های چپ گرا و ضد آمریکایی و غرب ستیزانه در آن غالب بود،برای همین آنرا چپ افراطی(تندرو) می نامند ولی در نازیسم،ملی گرایی و نژادپرستی غالب بود برای همین است که آنرا ایده ای راست افراطی می نامند.
برای اطلاعات بیشتر در صورت تسلط به زبان انگلیسی،می توانید درباره third position در منابع انگلیسی جست و جو کنید.


جماهیر شورویناسیونال سوسیالیسمthird positionچپ افراطیراست افراطی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید