در میان دیوارهای سرد و بیروح زندان اوین، جایی که مفهوم آزادی حتی در واژهها هم شکننده به نظر میرسد، سروناز احمدی دست به یک کنش فرهنگی زد که فراتر از هر اجرای معمولی بود. او با نمایشنامۀ «گِلههای کارگری از چرخ ستمگری» نهتنها از روز جهانی کارگر گفت، بلکه تئاتر را به ابزاری برای رهایی تبدیل کرد—رهایی از سکوت، حاشیهنشینی و فراموشی.

این نمایش در بند زنان زندان اوین و با حضور خود زندانیان اجرا شد؛ زنانی از طبقات و پیشههای گوناگون که هرکدام در نقشهای واقعی خودشان ظاهر شدند: کارگر، معلم، خانهدار و حتی مطربی که بهعنوان داور و تسهیلگر، مرز بین اجرا و زندگی را از میان برداشت.
در واقع، در اینجا صحنهای وجود نداشت؛ همه درگیر بودند، همه روایتگر و شاهد همزمان بودند. احمدی با این اثر، تئاتر را از فرم کلاسیک خود بیرون کشید و آن را به یک تجربۀ جمعی، افقی و آزاد از سلسلهمراتب سنتی هنر تبدیل کرد.

کاری که سروناز احمدی در دل محدودترین مکان ممکن انجام داد، خلق یک امکان تازه برای گفتوگو، سازماندهی و کنش جمعی بود. این مفهوم بهشدت یادآور ایدۀ «تماشاگر رهایییافته» نزد فیلسوفانی چون ژاک رانسیر است؛ جایی که مخاطب منفعل نیست، بلکه خود به بازیگر، روایتگر و منتقد تبدیل میشود.
در این اجرا، رنج شخصی هر زن به یک تجربۀ جمعی بدل میشود؛ همانجا که صدای کوبش مطرب بر میز پلاستیکی، ضربآهنگ زندهبودن و مقاومت را به جریان میاندازد.
من در گفتوگوی اختصاصی که با سروناز احمدی داشتم، بیش از هر چیز از صراحت و شجاعت او در تبدیل هنر به مقاومت انسانی شگفتزده شدم.
📺 فرایند شکلگیری نمایشنامهو نقش تئاتر در زندان را میتوانید در گفتوگوی اختصاصی کانال یوتیوب من تماشا کنید
