ویرگول
ورودثبت نام
CrazyMind
CrazyMind
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

خطرناک ترین اجسام تسخیر شده دنیا - پارت۲

توی پست قبلی درباره اولین جسم تسخیر شده که آنابل بود صحبت کردم ، بریم که دومین جسم شیطانی و تسخیر شده رو داشته باشیم.

|| پارت اول خطرناک ترین اجسام تسخیر شده ||

وسیله تسخیر شده بعدی اسمش هست جعبه دیوبیک (Dibbuk Box)
دیوبیک یک چیزیه مثل جن که ما ها به جن اعتقاد داریم ، آدمای یهودی ی چیزی دارن به اسم دیوبیک که میگن یک موجودیه که به آدما میچسبه یا آدما رو تسخیر میکنه برای اینکه تبیهشون کنه.

اما داستان مدرن جعبه دیوبیک که الان یکی از تسخیر شده ترین و شیطانی ترین اجسام روی زمین حساب میشه از یک مردی شروع میشه که مغازه عتیقه فروشی داشت و چیزای قدیمی میفروخته این جعبه رو از یک خانواده ای میگیره که توی اون خانواده مال یک پیرزنی بوده که توی سن ۱۰۰ و خورده ای میمیره .

این پیرزن کسی بوده که از توی هولیکاست (holocaust) زنده بیرون میاد.

به کشتار دسته جمعی و نسل کشی Holocaust میگن که بر پایه نژاد و مذهب و ملیت و اینا در طی جنگ جهانی دوم بوده که توی اردوگاه های خاص انجام میشده که خلاصه خیلی وحشتناک بوده و قضیه اش خیلی مفصلِ!

اگه بخوابن میتونم بعدا میتونم درباره اش یک پست جداگانه بذارم و توضیح بدم چون از نظرم خودم ویکی‌پدیا خیلی قُلمبه سُلمبه توضیح داده?

نوه این پیرزن ، باکس رو به یک مرد میفروشه و این مرده حس بدی به اون باکس داشته واسه همین میخواسته پسش بده اما بارها و بارها و بارها که میخواد بره و جعبه رو برگردونه ، نوه ی پیرزنِ به هیچ عنوان جعبه رو ازش پس نمیگیره. حتی مرده بهش میگه که من بابتش پول هم نمیخوام اما طرف قبول نمی‌کنه

بعد اینکه مرده باکس میبره ، بجای اینکه بذارش توی مغازه ، میذارتش توی زیرزمین ،اما وقتی به خونه بر میگرده یکی از کارکنانش بهش زنگ میزنه و میگه که من صدای شکستن از توی زیرزمین شنیدم و فکر کردم که دزد اومده ولی وقتی خواستم از مغازه بیام بیرون در قفل شده بود، زودتر بیا اینجا!

مرده به پلیس زنگ میزنه ولی پلیس کاری براش نمیتونه بکنه و هیچ ردی از کسی که وارد مغازه شده و در و قفل کرده پیدا نمی کنه چون توی مغازه فقط یک در ورودی وجود داشته.

خلاصه چیزی که توی زیرزمین پیدا میشه کلی اجسام شکسته است، کارمند مغازه هم اینقدر میترسه که میره و دیگه پاشو توی اون مغازه نمیذاره.

روزها میگذره و مرده هم زیاد به این موضوع فکر نمیکنه و دیوبیک باکس به کل فراموش کرده تا وقتی که اتفاقای عجیبی میفته مثلا لامپ ها شروع میکنن به ترکیدن و بوی خیلی غلیظ و بدی میومده که بوی ادرار گربه رو داشته و همه حسش می‌کردند.

این آقاهه شروع میکنه به هدیه دادن این جعبه به افراد مختلف خانوادش ولی همه جعبه رو بهش پس میدن چون نه تنها اون بو اذیتشون میکرده بلکه اتفاقای بدی براشون میفته و همشون دچار مشکلات جسمی و مریضی های مختلف میشن و حس بدی به این باکس داشتن واسه ی همین اون رو بر میگردوند و جدا از اون هرکی این باکس می‌گرفته شروع میکرده به کابوس دیدن ولی خب زیاد بهش اهمیت نمیدن.

ماه ها میگذره تا مرده این باکس رو باز می‌کنه و یک سنگ توش میبینه که به زیان یهودی نوشته "زندگی" که کنارش دوتا سکه و یک جام شراب و چندتا برگ گل رز بوده.

خیلی توجهی بهش نمی‌کنه و تر و تمیزش میکنه و اون و برای تولد مادرش هدیه میده چون فکر میکنه یک چیز عتیقه و قدیمی و باحالِ

مادرِ که جعبه رو میگیره میگه احساس سرما کردم و بعد اینکه اینو میگه همونجا سکته میکنه!

به جعبه نگاه کردم و انگار جعبه هم داشت به من نگاه میکرد
انگار ی نسیم سردی از جعبه اومد بیرون
نمی‌دونم چجوری توضیح بدم
فقط شرارت خالص بود

در باکس بالا بخشی از صحبت های مامانِ درباره حسش با جعبه رو میبیند.

نمیدونم اینو میدونید یا نه ولی وقتی یک روحی وارد جایی که هستین میشه یهو هوا سرد میشه

بعد اینکه از سکته مادرِ میگذره و یواش یواش میتونه صحبت کنه میگه "Hate Gift" یعنی از کادویی که بهم دادی متنفرم.

-میدونستم باید با پسرم یجوری حرف می زدم که بتونم ازش محافظت کنم
-اون لحظه میتونستم حس کنم که مادرم داره تمام تلاشش میکنه که یچیزی بگه اما نمتونه

در باکس بالا بخشی از مصاحبه مادرِ و پسرش رو میبینن

اینجاست که طرف شروع میکنه به بیشتر دقت کردن به اتفاقایی که میفیته و یکی از این اتفاق ها همینجوری که گفتم خواب هایی هست که شروع میکنه به دیدن.

خوابِ هم این بوده که با یکی که خیلی بهش اعتماد داشته شروع میکرده به راه رفتن اما یهو اون تبدیل به هیولایی میشه (کسی که باهاش راه میرفته ) و شروع میکنه به کتک زدنش و وقتی از خواب بلند میشه جاهایی که اون هیولا توی خواب زده بوده روی بدنش کبود بوده.

وقتی این خواب واسه تعریف میکنه، اونها میگن که دقیقا همین خواب و دیدن..!

بعد از اون این باکس میذاره واسه فروش و یک نفر میخردش و دوباره فرد دچار مریضی های جسمی میشه و باکسُ به یک پرفسوری میده

پروفسور هم چون اصلا به این چیزا اعتقاد نداشته شروع میکنه به طور جدی تحقیق کردن روی جعبه

اون هم دچار مریضی میشه و خون بالا میاره ولی دست از تحقیق کردن نمی کشه و فکر میکنه که باید یک ماده شیمیایی توی جعبه باعث هیچین اتفاقاتی بشه اما هیچی پیدا نمیکنه

اون موقعس که این ماجرا اینقدر براشون جالب میشه که میرن سراغ اون نوه که این جعبه برای اولین بار فروخته و اون بالاخره براشون تعریف میکنه که زمان جنگ ، زمان holocaust, این مادربزرگِ و دوستش خیلی توی کار تسخیر روح با ویجی برد ( برد های مخصوص احضار روح) بودن ، یک روحی احضار میکنن و روحِ بهشون میگه : من و دوباره به دنیا برگردونید ، من بهتون یاد میدم که چجوری دروازه بین ارواح و انسانها رو باز کنید.

اونها هم نمیدونم چرا ولی این کارو میکنن و میگن وقتی که روحِ اومد تو دنیا به این باکس وصلش میکنیم و نمیذاریم جایی بره.

خب اصلا چرا باید از همون اول احضارش کنن بعد بندازنش توی باکس ؟! مجبورین مگه?

ولی وقتی احضارش میکنن نمیتونن به باکس متصلش کنن و روح به محض اینکه احضار میشه ، مادربزرگِ و دوستش می فرسته توی اردوگاه Holocaust که بالاتر توضیح مختصری دادم دربارش.

ولی دختره از اونجا فرار میکنه و موفق میشه که روح توی باکس گیر بندازه و تا لحظه مرگش باکس کنار خودش نگه میداره تا اینکه میمره و باکس دست به دست میشه و این اتفاقا میفته.

بعد از اون فردی که توی لاس وگاس موزه داره این باکس میگیره و اون هم دیوبیک باکس گذاشته توی یک باکس دیگه که انرژی منفی که از خودش ساطع میکنه مردم اذیت نکنه.

و خلاصه مردم میتونن بزن و این باکس هم مثل آنابل از نزدیک ببینن .. خیلیا هم میگن حتی با نگاه کردن به این باکس حالت تهوع و سردرد میگیرن و بعدش احساسات بد دارند و اتفاقای بدی براشون توی طول روز میفته.

و البته این ماجرا منبع الهام ساخت فیلم ترسناک possession در سال ۲۰۱۲ می‌شود.

اینم از داستان دیوبیک باکس


سومین جسم تسخیر شده یک صندلی هست.

این صندلی واسه یک قاتلی بوده به اسم Tomas

تامِس پدر خودش و به قتل میرسونه فقط و فقط واسه اینکه بی اجازه روی صندلیش نشسته و قبل از اینکه اعدامش کنن میگه من هرکسی که روی این صندلی بشینه رو نفرین میکنم.

جالب اینجاست که از اون روز تا همین حالا هرکسی روی این صندلی نشسته مرده!

برای مدتی بیشتر سرباز ها روی این صندلی مینشستند چون گذاشته بودنش توی یک بار که سرباز ها زیاد میومدن و هر سربازی که روی این صندلی میشسته توی جنگ کشته میشده و دیگه هیچوقت به خونه بر نمیگشته.

از اون موقع به بعد این صندلی میذارن توی یک موزه ای، ولی روی زمین نه! که کسی نتونه روش بشینه و وصلش میکنن به دیوار.


جسم تسخیر شده بعدی آیینه مزرعه میترل هست

به گفته بسیاری مزرعه میرتل (Myrtles Plantation) یکی از تسخیرشده‌ترین مکان‌های ایالات‌متحده است. این مزرعه و خانه در یک قربستون سرخپوستی ساخته شده و گفته می شود که در این مزرعه ۱۰ ها قتل وحشتناک رخ داده و هر روز اتفاق های عجیب و غریب زیادی در آن جا می افتد.

یکی از روح زده ترین اشیای موجود در این خانه ، آینه ای است که سال ۱۹۸۰ به آن جا آورده شد، مهمان هایی که به این خانه رفت و آمد کردند همگی ادعا می کنند که افرادی رو در این آینه دیدند که در رفت و آمدند جالب اینجاست که تو عکس‌هایی که توریست‌ها از این آینه می‌گیرند، این افراد دیده میشن!

همچنین بیشتر آن ها مدعی هستند که جای دست بچه ای روی شیشه آینه نیز دیده شده است.

در داستان های محلی آمده اومده که در آینه، روح «سارا وودراف» و فرزندش وجود داره. به گفته مردم محلی، خانواده وودراف با سم کشته شدند و چون پس از مرگ آن ها، آینه ای که در خانه شان بود را با یک پارچه نپوشاندند، روح مادر و فرزند خانواده در آن تسخیر شده است.

اما واقعاً کی می‌دونه که توی اون آینه چی می‌گذره؟


ادامه دارد...


crazymindscarylandhorrorعجیب
دنیا ترسناک نیست؛ حقیقته که اون رو ترسناک نشون میده.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید