رفتارهای مرموز، اطلاعات جنسی بیش از حد؛ ترس و اضطراب، نگاههای پر از غم و گاهی اوقات سکوت معماگونه؛ همه اینها کافی بود تا راز وحشتناک ندا و رویا و پریسا فاش شود. دختربچه های 10 و 12 سالهای که در دام زن همسایه گرفتار شده و چندین ماه قربانی آزار و اذیتهای جنسی شدند. مددکار و روانشناس جمعیت امام علی(ع) با دیدن حالات مرموز این سه کودک پیگیر این ماجرا شدند و درنهایت آنها با ترس و وحشت تمام آنچه را در خانه همسایه رخ داده بود، روایت کردند.
ماجرا از یک تئاتر برای دانشآموزان محله شهرک ویره شهریار شروع شد. تئاتری که مسئولان جمعیت امام علی(ع) برای بچههای این محله برگزار کرده بودند. چهارسالی میشد که این سازمان مردمنهاد خانوادههای محله ویره شهریار را تحت پوشش قرار داده بود. برای بچهها کلاسهای مختلف آموزشی برگزار میکرد؛ خیاطی، نقاشی و تئاتر؛ و همینطور هم برای زنان محله. در همین کلاسهای تئاتر بود که راز ندا و رویا و پریسا لو رفت. این سه دختربچه صحبتهایی درباره مسائل جنسی را مطرح کردند که از سن و سالشان بعید بود. همین مسأله، ظن مددکار اجتماعی این سمن را برانگیخت و این دانشآموزان را تحتنظر بیشتری قرار داد.
ترانه تاجیک، همان مددکاری است که باعث شد این پرونده کودکآزاری در دادگستری شهریار گشوده شود. «ندا و رویا با هم خواهر بودند. این دوخواهر، با پدر و مادرشان زندگی میکردند. پریسا هم در همسایگی آنان و با مادرش زندگی میکرد. آن روز در کلاس تئاتر متوجه رفتارهای مشکوک این سه دختربچه شدم. آنها مسائل جنسیای مطرح کردند که این صحبتها در سنوسال آنان باعث تعجب بود. برای همین موضوع را پیگیری کردم. با روانشناس داوطلب جمعیت صحبت کردم و او هم سعی کرد بهطور نامحسوس متوجه قضیه شود. برای بچههای کلاس کلیپهای آموزشی با موضوع خودمراقبتی ویژه کودکان پخش کردیم. روانشناس ندا و رویا و پریسا را زیرنظر گرفت. آنان بیشتر از بقیه عکسالعمل نشان میدادند و اضطراب زیادی در چهرهشان آشکار میشد. از طرفی آنهایی که تا آن زمان در مورد این مسائل با دوستانشان حرف میزدند، زمان پخش کلیپ بهطور مرموزی ساکت بودند. انگار چیزهایی را به خاطر میآوردند. همین باعث شد روانشناس با آن سه دختر صحبت کند.»
راز این پرونده را پریسا لو داد. او بود که به روانشناس گفت زن همسایه آنان را به خانهاش میبرد. فیلمهای مستهجن نشانشان میدهد و حتی آنان را مجبور به کارهایی غیراخلاقی میکرد. حرفهای پریسا باعث شد که دو خواهر هم بتوانند رازشان را فاش کنند. با صحبتهای این سه دختر مشخص شد که زن جوان همسایه که خودش هم اعتیاد دارد، دختربچهها را در خانهاش آزار میداد. پخش کلیپهای مستهجن، آموزش مسائل جنسی و حتی راههای ارتباط جنسی ازجمله کارهای وحشتناکی بود که این زن با سه دختربچه انجام میداد، اما ماجرا به اینجا ختم نشد. این زن دختربچهها را تهدید کرده بود تا به خانوادههایشان حرفی نزنند. به آنان گفته بود اگر حرفی بزنید، آبرویتان را میبرم: «بچهها را جوری تهدید کرده بود که اصلا جرأت حرفزدن نداشتند. با اینکه ماجرا آشکار شده بود و ما میدانستیم آنان مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، باز هم حرفی نمیزدند و ترس خیلی شدیدی داشتند، تا اینکه پریسا ماجرا را لو داد و همه چیز را تعریف کرد. بعد از آن ندا و رویا هم تأیید کردند. وقتی متوجه ماجرا شدیم، با بچههای جمعیت به بهانه برگزاری کارگاه آموزشی، خانه آن زن رفتیم. آن زن خودش هم اعتیاد داشت. زندگی آن زن را دیدیم و با او صحبت کردیم، اما حرفی در اینباره نزدیم. بعد از آن به دفتر حمایت از زنان و کودکان نامه زدیم. بچهها را نزد روانشناس بردیم و او هم تأیید کرد که آنان مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند. برگه تأیید روانشناس و نامه را به دادگستری هم فرستادیم و موضوع شکایت در دستگاه قضائی مطرح شد.»
وقتی ماجرا به گوش خانوادهها رسید، بازی عوض شد. خانواده آنان عکسالعملهای هیجانی نشان دادند و پدر ندا و رویا بهشدت عصبانی شد. در اینجا باز هم مددکار و روانشناس جمعیت امام علی(ع) وارد قضیه شد و سعی کرد خانوادهها را آرام کند. این پرونده تاکنون در دستگاه قضائی باز است و جمعیت امام علی(ع) همچنان پیگیر است: «درحال حاضر ندا و رویا و پریسا حال روحیشان خیلی بهتر شده است. هنوز پیگیر حال آنان هستم. مدتی تحتنظر روانشناس بودند و سعی کردیم هم خودشان و هم خانوادههایشان را آرام کنیم. الان همگی بهتر شدهاند و زندگی عادی خود را انجام میدهند. از آن خانم خبری نداریم. بعد از بازجوییها، دیگر از او خبری نشد. تنها دلیلی که میتوانم برای اقدام این خانم بگویم این است که او قصد داشت با آموزش این بچهها آنان را به راههای غیراخلاقی و خلاف بکشاند و از آنان سوءاستفاده کند. پریسا میگفت این زن آنان را به دزدی هم ترغیب میکرد. یعنی میگفت اگر پول ندارید، بروید از مغازه پفک بدزدید. با این حال توانستیم این دختربچه را از آن وضع نجات دهیم و امیدواریم که دیگر شاهد این ماجراها نباشیم. اگر بخواهیم پیگیر باشیم، قطعا آن زن معتاد هم خودش یک قربانی بوده مثل ندا و رویا و پریسا.»
تجدید نظرخواهی شاید سال ۹۹
پاییز 97 پرونده به جریان افتاد، شکایت تحت عنوان آزار و اذیت جنسی کودکان به ثبت رسید، اما درنهایت این پرونده با حکمی از سوی قاضی شعبه 106 دادگاه کیفری دو شهریار مختومه شد. 500هزار تومان جزای نقدی برای متهم ردیف اول پرونده، اینها را رضا شفاخواه وکیل شاکیان به «شهروند» میگوید. او چندسالی میشود که پیگیر پروندههای کودکآزاری است و وکالت قربانیان و خانوادههای آنها را برعهده میگیرد. درست مثل همین پرونده بچههای شهریار: «واقعا مراحل دادرسی در این پرونده عجیب بود، حتی رأی نهایی اینکه اسفند 97 صادر شد و آن خانم جوان را به 500هزار تومان جزای نقدی محکوم کرد؛ برخلاف عرف و قانون به ما اعلام نشد. به همین دلیل هم فرصت تجدید نظرخواهی برای ما از دست رفت. البته ما تلاش خودمان را کردیم، اما درنهایت برای سال99 فرصت تجدیدنظر به ما دادند. البته این حکم پس از ارجاع به شعبه اجرای احکام مشمول تخفیف شد و زن جوان درنهایت با پرداخت 300هزار تومان جزای نقدی پروندهاش مختومه شد.» اما ماجرای رسیدگی عجیب قضائی به شکایت ندا و رویا و پریسا به همینجا ختم نمیشود. متهم اصلی در طول رسیدگی قضائی با قرار کفالت آزاد بود و حتی در حکم نهایی متهم ردیف دوم آن هم تبرئه شد. مردی 32ساله که ظاهرا با دوربین از آنها فیلم میگرفته است. او یک مغازه عطاری در همان حوالی داشت و به دلیل ارتباط با متهم به خانه او رفتوآمد میکرد، البته آنطور که وکیل این پرونده میگوید: «در ابتدا مغازه مرد جوان به دستور دادگستری پلمپ شد، اما در حکم نهایی قضائی او را بیگناه تشخیص داد.» این درحالی است که هر سه قربانی این کودکآزاری بارها در اظهاراتشان به این موضوع اشاره داشتند، که مرد جوان به صورت مخفیانه از آنها فیلم میگرفته است. حالا اما هیچکس از آن زن و مرد کودکآزار خبری ندارد. زن جوان از آن محله کوچ کرده و مرد عطار هم مغازهاش تعطیل است و کسی از جا و نشان او خبری ندارد. وکیل پرونده هم میگوید عملا کار دیگری نمیشود کرد: «متأسفانه در این ماجرا هم مشابه بیشتر پروندهها آنطور که باید، با متهمان از منظر حقوقی و قضائی برخورد نشد.» هرچند هر سه قربانی این پرونده از سوی مددکاران جمعیت امام علی(ع) تحتپوشش قرار دارند و مشاورههای رواندرمانی برایشان انجام شده، اما واقعیت این است که حالا سه دختر آسیبدیده مانده با کلی مشکلات ریز و درشت روحی و روانی و بدتر از آن زن و مردی که بدون کمترین توجهی به حضور خطرناک آنها در جامعه رها شدهاند.