«راه باریک آزادی» نوشته دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون نویسندگان کتاب «چرا ملتها شکست میخورند»، با بررسی جوامع و ملتهای مختلف در طول تاریخ و در سرزمینهای متفاوت به این میپردازد که چطور برخی جوامع در مسیر رشد و آزادی حرکت کردند و برخی دیگر به سمت استبداد پیش رفتهاند.
نویسندگان نموداری را ترسیم میکنند که رابطه و توازن دو متغیر قدرت حکومت و قدرت جامعه در آن جایگاه جایگاه جوامع مختلف را در مسیر آزادی و درون دالانی که توضیح میدهند مشخص میکند.

همانطور که در تصویر فوق میبینید از دیدگاه نویسندگان بالانس بین قدرت حکومت و قدرت جامعه باید به نحوی باشد که جایگاه آن کشور داخل دالان باریک میانی قرار بگیرد.
نویسندگان با بهره گرفتن از مفهوم لویاتان هابز چهار نوع لویاتان را در این کتاب معرفی میکنند، اول لویاتان مقید که در کشورهایی که در مسیر آزادی هستند وجود و قدرت دارد. دوم لویاتان مستبد که آن را در کشورها و جوامعی با قدرت استبدادی و دیکتاتوری حاکم مشاهده میکنیم. سوم لویاتان غایب که اکثراً در جوامع ابتدایی و جوامعی دیده میشود که قدرت حاکمی وجود ندارد. و در انتها از لویاتان کاغذی نام میبرند که به ظاهر لویاتانی بزرگ و فعال است اما در عمل نمیتواند نقشی موثر ایفا کند.
در فصول مختلف این کتاب نویسندگان با مثال زدن از جوامع مختلف و مسیر رشد و تغییر آنها یا عملکرد سوء جامعه و حکومتهایشان به ما نشان میدهند که آزادی مطلقاً مفهوم و امکانی ساده نیست و نیاز به تمرینی هر روزه دارد... آنها همچنین جوامعی را مثال میزنند که در دورهای در محدوده دالان باریک آزادی بوده و بعد به دلایل مختلف از آن به سمت لویاتان مستبد خارج شدهاند. همچنین جوامعی را مثال زدند که در نزدیکی ورود به دالان بوده اما نتوانستند در مسیر آزادی قرار بگیرند.
مثالها از جوامع و قبایل با زندگی ابتدایی در برخی بخشهای قاره آفریقا یا آمریکا تا زندگی امروزه در آمریکا چین و برخی دیگر کشورها در قاره اروپا را شامل میشود. در نسخه فارسی این کتاب درباره ایران صحبت نمیشود. و این سوال برای من باقی ماند که آیا این بخش سانسور شده یا اگر نه چرا نویسندگان ایران را مورد بررسی قرار ندادند...
چند بخش از کتاب که در نگاه من مهم و تاثیرگذارتر بود:
یک. در فصلی از کتاب نویسندگان به این اشاره میکنند که آنچه امروزه در برخی کشورهای اروپایی که درون دالان قرار دارند مشاهده میکنیم، حاصل ترکیب دو سنت است. یکی دیوان سالاری و چهارچوب قدرت کلیسا و دیگری سنتهای تقسیم قدرت و تصمیم گیری ژرمنها در دوره پیش از مسیحیت.
دو. ترکیه کشوری در همسایگی ایران که برای بسیاری از مردم ما معیار آزادی در زندگی است. نویسندگان کتاب راه باریک آزادی به دقت و با موشکافی بیان میکنند که چطور ترکیه امروزی پس از دوران عثمانی شکل گرفت به سمت دالان حرکت کرد اما در بزنگاهی تاریخی نتوانست وارد دالان شود. ترکیه امروزه یکی از بالاترین آمارهای زندانی سیاسی از جمله روزنامه نگاران را دارد.
سه. در فصل که درباره کشور ژاپن صحبت میشد این نکته بسیار قابل توجه بود که حضور ژاپن در دالان آزادی جز به مدد شکست آنها در جنگ دوم جهانی و حضور آمریکا در تقسیم قدرت و قانونگذاری کشور بعد از جنگ امکانپذیر نبود.
چهار. چین همواره میتواند یکی از عجایب جهان باشد. بررسی تاریخ چین و نقش حکومتها در آن به ما نشان میدهد که جایگاه امروزه کشور چین در دنیا چگونه به وجود آمده است و در چه مسیری حرکت میکند.
پنج. همچنین در فصل پایانی کتاب نویسندگان از تجربه موفق سوئد و برخی دیگر از کشورهای حوزه اسکاندیناوی صحبت میکنند و با پل زدن به آنچه از ابتدای کتاب تا انتها درباره آمریکا و فراز و فرودهای آن گفته بودند کتاب را به پایان میرسانند.
مهمترین نکته در مطالعه این کتاب که نویسندگان هم بارها به آن اشاره میکنند این است که هیچ مسیر یگانه و یکسانی برای همه جوامع وجود ندارد. هر هر جامعه و ملتی باید مسیر خودش را برود و در پهنه سرزمینی و با پشتوانه تاریخی خود در جهت ورود به مسیر باریک آزادی و ماندن در آن باشد.
این کتاب با چند ترجمه مختلف به فارسی در ایران چاپ شده است. من ترجمهای که انتشارات روزنه چاپ کرده است را خواندم.
