sedi
sedi
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش كتابخواني طاقچه: درباره معناي زندگي

سال جديد و چالش جديد طاقچه

ويل دورانت نويسنده و مورخ معاصر آمريكايي است. از او نوشته هاي معروفي همچون تاريخ تمدن و تاريخ فلسفه به جا مانده است. اما ويل دورانت كتابي باريك و كوتاه با عنوان درباره معناي زندگي هم دارد كه درواقع نوشته‌ي تنها خود او نيست بلكه يادداشتها و نظرات افراد مختلف از سراسر جهان را درباره معني زندگي در اين كتاب جمع‌آوري كرده است.

ويل دورانت زماني به فكر جمع آوري اين مجموعه افتاد كه فردي كه قصد خودكشي داشته نزد او مي آيد و بعد از تلاشهايي كه براي منصرف كردن آن فرد داشته، به فكر ميفتد تا از افراد مختلفي اعم از هنرمند، سياستمدار، دانشمند، خداباوران و خداناباوران، زنان ومردان و... پرس و جو كند تا ببيند معناي زندگي از ديدگاه آنها چيست و مشخصا خودشان چه معنا و مفهومي براي ادامه دادن به زندگيشان دارند.

از آنجا كه پاسخ دهندگان به اين پرسش از گروه هاي مختلف هستند، پاسخها نيز بسيار متفاوت و قابل توجه براي تمامي خوانندگان است.

برخي پاسخهاي فلسفي ميدهند و برخي از زيست ساده و روزمره‌ي خود ميگويند.

يكي از هنرمندان براي ويل دورانت مينويسد:

«جناب دورانت عزيز

از نامه شما لذت بردم... و خوشحال ميشوم به پرسش هايتان پاسخ بدهم، اما متاسفم بگويم قصد دارم نااميدتان كنم، چون صادقانه جوابهاي من اگرچه راست و صادقانه‌اند، ولي يكسره پيش پا افتاده هستند. دست كم، ترسم اين است كه بر ذهن كسي چون شما چه تاثيري بگذارند.

اگر علم و فلسفه ما را به جاي هولناكي رسانده اند كه شما در نامه تان به آن اشاره كرديد، پس حرف زيادي باقي نميماند، ميماند؟... پرسيده ايد چه چيزي شما را به ادامه زندگي واميدارد؟. جواب من جوابي است كه همه عقل كلها به آن ميخندند: كار. از اينكه ميبينم ايده هايم شكل ميگيرند و نتيجه هاي ملموس به بار ميآورند بينهايت كيف ميكنم... من احساس قدرت را دوست دارم. ميبينيد كه چقدر رك هستم...»

نكته ي كليدي اين پاسخ و بسياري از پاسخ هاي ديگر به گمان من ساده بودن و دم دستي بودن آن است. براي ادامه دادن زندگي براي همگان نياز به معناي فلسفي و عميق ندارد. همين روزمره هايي كه به زندگي ما معنا ميبخشند ميتوانند انگيزه ي ادامه ي زيستن باشند.

انيميشن روح در قالب روح شماره 22 به خوبي اين را بيان ميكند كه براي يك نفر شايد صرف زيستن و لذت بردن از مسائل معمولي انگيزه اي براي زندگي باشد.

اما از جهاتي ديگر نيز ميتوان به معناي زيستن نگاه كرد.

يك زن مذهبي براي دورانت مينويسد:

«دكتر دورانت عزيز

زندگي از جهت معني رشد ميكند همان طور كه ما رشد ميكنيم و به راه خود ادامه ميدهيم. زندگي به مرور نه تنها ارزش و اهميت بيشتري پيدا ميكند بلكه خوشبختي بيشتري هم در پي مي آورد. با افسردگي هايي به مراتب كمتر از زماني كه دختربچه بودم. در پايه ي اين رشد روز افزون، دين قرار دارد. فكر ميكنم اگر دين نبود نميتوانستم به راهم ادامه بدهم چون هرچه بيشتر از رنجهاي جهان آگاهي پيدا ميكنم، در مواجهه با آن دچار دردسر بيشتري ميشوم. برايم زياد قابل فهم نيست انسان چگونه ميتواند بدون اعتقاد به قدرتي متعالي، وجودي كه بتواند با او ارتباطي موثر و واقعي داشت، از پس دشواري هاي زندگي بربيايد.

فكر ميكنم با هر انديشه و ديدگاهي اگر اين كتاب را بخوانيم نظري مشابه نظر خود مي يابيم و ميتوانيم بهتر و دقيقتر به معناي زندگيمان، ارزش آن و چرايي ادامه دادنش بينديشيم.»

براي خود من بعنوان يك خواننده، بخش آخر كه توسط شكاكان پاسخ داده شده بود از همه جالب تر بود. برتراند راسل فيلسوف معاصر انگليسي، در پاسخ ويل دورانت مينويسد:

«آقاي دورانت عزيز

متاسفم كه ميگويم، در حال حاضر مشغول تر از آنم كه خاطر جمع باشم زندگي هيچ معنايي ندارد... بنظر نميرسد بتوانيم قضاوت كنيم كه نتيجه كشف حقيقت چه بوده، زيرا تا به حال هيچ حقيقتي كشف نشده است.»

يا جرج برنارد شاو كه كوتاه ترين پاسخ را داده بود:

«آخر من از كجا بدانم؟ آيا خود سوال اصلا معنايي دارد؟»


من این کتاب رو با ترجمه شهاب الدین عباسی در اپلیکیشن طاقچه خوندم

https://taaghche.com/book/22379




معنای زندگیویل دورانتچالش كتابخواني طاقچه
در جستجو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید